صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هرناندز: در منچستر پيراهني را پوشيدم كه شماره‌اش به كسي تعلق نداشت

هرناندز: در منچستر پيراهني را پوشيدم كه شماره‌اش به كسي تعلق نداشت

پدر و پدربزرگم الگويم بودند، اما شيفته رونالدو بودم. مهاجم مكزيكي تيم تيم فوتبال منچستر يونايتد گفت: يكي از الگوهايم رونالدو برازیلي‌ها بود كه مي‌خواستم مثل اين بازيكن باشم. خاوير هرناندز معروف به چي‌چاريتو در گفت‌وگويي با سايت فدراسيون جهاني فوتبال‌ فيفا اظهار داشت: در زمان كودكي با شوق زيادي به بازيكنان مي‌نگريستم و از كارهايي كه در زمين مي‌كردند، خيلي خوشم مي‌آمد. بعد تلاش كردم حركات‌شان را تقليد كنم. الگوهاي من پدرم و پدربزرگم بودند. آنها هميشه الگوي‌ام بوده و خواهند بود، ولي در كنار اين 2 الگو، دوست داشتم مثل رونالدو باشم و شيفته بازي او بودم.

بازيكن 23 ساله تابستان سال گذشته در شرايطي كه عضو تيم ملي كشورش بود و براي مكزيكي‌ها تنها چهره‌ نام آشنا به شمار مي‌رفت، به اولدترافورد به عنوان يك تازه‌وارد آمد. او در مدت يك فصل با استفاده از قابليت‌هاي زياد خود، به خصوص توان گلزني‌اش آوازه‌اي براي خود درست كرد و به بازيكني مهم نزد شياطين‌سرخ تبديل شد.

ستاره آمريكايي در اين مصاحبه به نكات ديگري به اين ترتيب اشاره كرده است:
* مكزيك در پيكارهاي قهرماني آمريكاي شمالي و كارائيب (گولدكاپ) به موفقيت عمده‌اي رسيد. رمز موفقيت تيم شما چه بود؟
كار و تلاش در كنار عزم راسخ تيم. اين ويژگي‌ها به ما اجازه دادند صعود كنيم و برنده مسابقات شويم. به اضافه اين كه به كار اطمينان داشتيم و باشكوه برنده شديم، ولي نبايد تصور شود كه كسب چنين موفقيتي راحت به دست آمد. همان ابتدا به خود گفتيم هيچ نيروي اضافي نداريم. مي‌خواهيم هر بازي را به سود خود تمام كنيم تا برنده جام شويم، ولي كسب پيروزي در سايه كاري سخت و طاقت‌فرسا مي‌آيد.

*اگر به چنين موفقيتي نمي‌رسيديد، در مكزيك به چشم شكست خورده به شما نگريسته مي‌شد؟
با اين برداشت موافق نيستم. مي‌دانستيم اگر برنده شويم يا نشويم، چه دستاوردي حاصل خواهد شد، ولي هدف، كسب جام بود كه به آن نائل شديم. مهم‌ترين چيز همين بود. بسيار خوشحالم هواداران توانستند از اين قهرماني لذت ببرند. نبايد فراموش كرد در طول جام لحظات دشوار زيادي به وجود آمد. پس به همان ميزان نيز شادي ناشي از موفقيت بيشتر است. اين اولين افتخار من با تيم ملي است كه به آن افتخار مي‌كنم.

*مطابق آنچه ديده شد، اين تيم با استعدادترين تيمي بوده كه مكزيك تاكنون داشته است؟
دوست ندارم از اين مقايسه‌ها كنم. در نقش بازيكن موظف هستم آنچه مربي از من مي‌خواهد، انجام دهم و كارم در تيم ملي نيز صحيح باشد. هر لحظه كه با پيراهن تيم ملي به ميدان رفتم، بهترين اوقات ورزشي‌ام بود. خودم را با گذشته مقايسه نمي‌كنم. همين به من انگيزه مي‌دهد قادر به انجام چه كارهاي هستم.

*پس از آن موفقيت‌ها با تيم ملي‌، اكنون مجبوريد بارديگر روي حضور در تيم باشگاهي‌ تمركز كنيد.
در منچستر از من تاكنون عالي استقبال شده و من هم تنها مي‌توانم به صورت متقابل محبت‌ها را پاسخ دهم. واقعيت اين است كه در اولين دوره حضورم، يك فصل خوب داشتم. اميدوارم بتوانم كارهاي بهتر و بيشتري انجام دهم. تصور مي‌كنم زمان خوبي براي تيم فراخواهد رسيد و از اين كه امكان دسترسي به خيلي چيزها در فصل جديد كه چند روز ديگر شروع خواهد شد، داريم، خوشحال هستم.

*در شرايط عادي براي بازيكنان مكزيكي وفق دادن خودشان با محيط خارج از كشور سخت است. رمز تطبيق‌پذيري سريع شما چه بود؟
انتقال به فرهنگ‌هاي تازه هميشه سخت است. پدرم و خواهرم كه همراهم به اينجا آمدند و دارند با من زندگي مي‌كنند، به من خيلي كمك كردند. در واقع آنچه كه بيش از هرچيزي باعث دلتنگي‌ام مي شود، دوري از مكزيك هستم است. خورد و خوراك يا ديگر مايحتاج هم نيست.

* ظاهرا اين كه انگليسي هم صحبت مي‌كنيد خيلي كمك حال شماست...
وقتي به اينجا آمدم، پايه زبانم خوب بود، ولي پس از آنجا، به يكباره مجبور شدم قدم به قدم چيزهاي تازه‌اي ياد بگيرم. مفاهيم را بهتر درك كنم و بيشتر حرف بزنم. اين نكته هم قابل كتمان نيست كه شناخت پايه‌اي زبان، خيلي به من كمك كرد. چون به من اجازه داد با تيم بيشتر در تماس كلامي باشم و با هم‌تيمي‌هايم سريع‌تر آشنا شوم.

*يك سئوال كاملا متفاوت؛ چرا پيراهن شماره 14 به تن كرديد؟ از قبل اين شماره را دوست داشتيد؟
صادقانه بگويم، واقعا اتفاقي بود.(لبخند مي‌زند) وقتي به تيم چيواس آمدم، پيراهن شماره 45 به تن كردم. بعد شماره 25 گرفتم. سپس بازيكني كه شماره 14 داشت، فروخته شد، پيراهنش را به من دادند. در تيم ملي نيز براي مسابقات جام جهاني اين شماره پيراهن براي حضور در جام جهاني به طور اتفاقي به من داده شد. چون آن موقع ميگوئل سابا صدمه ديد. بعد هم منچستر همين شماره را كه مال هيچ بازيكني هم نبود، به من داد. به طرز عجيبي اين شماره متعلق به پدرم در زماني كه با تيم پوبلا قهرمان شد، بوده است كه باعث برداشتي خاص شد، اما هيچ برنامه‌ريزي از قبل در كار نبود و به دليل يك‌سري اتفاقات روي داد.

*اجازه دهيد كمي هم در مورد آن زماني كه تازه فوتبال را شروع كرديد، صحبت كنيم. اين شور و اشتياق در شما چگونه پديد آمد؟
همه خانواده به من گفته است و خودم هم هميشه تكرار كرده ام كه از كوچكي پيوسته با توپ بزرگ شدم. دلم مي‌خواست آخر هر هفته بروم و بازي كنم. نام همه بازيكنان را از حفظ بودم. حتي شماره‌ پيراهن‌شان را مي‌دانستم. از فوتبال حرف مي‌زدم و به هيچ‌چيز ديگري فكر نمي‌كردم. به اين ترتيب كل زندگي‌ام به سمت فوتبال چرخيد. مي‌دانستم بازيكن حرفه‌اي خواهم شد. از اين گذشته پدرم را در زمين فوتبال مي‌ديدم و پدربزرگم نكاتي را برايم تعريف مي‌كرد. غير ممكن بود بازيكن فوتبال نشوم.

*الگوي خاصي هم داشتيد؟
با شوق زيادي به بازيكنان مي‌نگريستم و از كارهاي كه در زمين مي‌كردند، خيلي خوشم مي‌آمد. بعد تلاش كردم حركات‌شان را تقليد كنم. الگوهاي من پدرم و پدربزرگم بودند. آنها هميشه الگوي‌ام بوده و خواهند بود، ولي در كنار اين 2 حتي مي‌‌خواستم مثل رونالدو باشم و شيفته او بودم. برازیل هم كه مي دانيد تيمي است كه هميشه شاهكار خلق مي كند. به ويژه آن تيمي كه در جام جهاني 1998 فرانسه بود. ‌آن تيمي عظيمي از برازیل بود كه به خاطر سبك بازي‌اش، هواداران زيادي داشت. البته اين هم خوب نبود كه آنها به فينال رسيدند و در آنجا بازنده شدند(لبخند مي‌زند).