صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دشواری های ورزش زنان و دختران افغان

دشواری های ورزش زنان و دختران افغان

دختران و زنان افغان که به فعالیت های ورزشی علاقمند هستند، با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی بی شماری دست و پنجه نرم می کنند. بسیاری به دور از چشمان خانواده و بستگان به تمرین های ورزشی می پردازند.

شاهد رفت و آمد دختران در ساختمانی هستم که نسبت به خانه های پیرامون وضعیت بهتری دارد. آثار جنگ های کابل بر پیکره بیشتر بناهای این کوچه نیمه ویران هنوز مشهود است. صدای کلمه های ناآشنا که دختران داخل سالون یکصدا تکرار می کنند، سکوت محوطه این ساختمان را درهم می شکند.دختران و زنان در دو سالون بزرگ مصروف ورزش هستند. زمینه ورزش های رزمی و بدن سازی در این ورزشگاه برای آن ها مهیا است و وسایل مخصوص ورزش در سالون ها به چشم می خورد.

گروهی از دختران جوان که لباس های سفید و کمربندهایی با رنگ های مختلف بر تن دارند، در یک صف می دوند تا برای تمرین آماده شوند. فرزانه شهزاد که دارای کمربند سیاه در رشته کاراته است، آموزش این دسته از ورزشکاران را به عهده دارد.

او می گوید، به رنج ها و تلاش های ورزشکاران زن اهمیتی داده نمی شود: «دوسال است که برای ورزش سرگردانم. وقتی کسی این قدر مشکلات را تحمل می کند، اما هرجایی که برود غیر از ناامیدی چیزی نصیبش نشود، از این ورزش چه توقعی داشته باشیم». اما این دختر افغان امیدش را از دست نداده است. او حالا دانشجوی سال دوم تربیت بدنی است و مربی رشته کاراته در لیلیه دختران نیز می باشد.

به گفته فرزانه هنوز موانع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری در برابر ورزش زنان وجود دارد. او می گوید که از حرف های مردم در کوچه و بازار باکی ندارد، اما تحقیر و توهین افرادی که فایده های ورزش را می دانند، برایش رنج آور است. فرزانه آرزو دارد که مانند زنان ورزشکار کشورهای دیگر برای وطنش افتخار بیافریند.

در کشوری که هنوز بیرون رفتن زنان از خانه گناه تلقی می شود و بعضا می تواند پیامدهای سنگینی داشته باشد، ورزش دختران و زنان خالی از دشواری ها نیست.

ثریا یوسفی، دانشجوی سال دوم اقتصاد و یکی از کاراته کاران این ورزشگاه می گوید که سال اول، بدون اطلاع خانواده اش در تمرین های ورزشی شرکت می کرده است. این دختر ورزشکار در روزهای اول، شرکت در کورس های انگلیسی و کمپیوتر را بهانه می کرد تا اجازه بیرون شدن از خانه را بیابد.

او می گوید که همواره تلاش می کرده تا کلب رفتنش را پنهان نگاه دارد: «روزی لباس های ورزشی ام را شسته بودم و بر طناب انداخته بودم، وقتی مادرم دید، پرسید این چیست و از کیست؟ گفتم این لباس یکی از دوستانم است که پنهانی به کلپ ورزشی می رود، خودش نمی تواند در خانه اش بشوید، آن را به من داده است تا بشویم». وقتی که ثریا در راه ورزشگاه با اقارب و آشناها روبرو می شد به آن ها می گفت که به خیاطی، گلدوزی یا برای خرید می رود.(دویچه وله)