صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۰ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شصت سالگی اسطوره؛ مارادونای واقعی کیست؟

شصت سالگی اسطوره؛ مارادونای واقعی کیست؟

یک فوتبالیست تکرو، نابغه و سرشار از تناقض. دیگو مارادونا دیروز(جمعه ۳۰ اکتوبر) به دنیا آمد، مردی که بعید است بسیای از ما بتوانیم نظیرش را در زندگی ببینیم.
زندگی او سرشار از قلههایی است که کمتر کسی روی آن ایستاده، البته قبل از سقوطی مهیب به تاریکترین و عمیقترین نقطه دره ناامیدی. مردی که نتوانست خودش را با شمایل خداگونهای که از او ساخته شده بود، وفق دهد؛ هرچند که حالا به نظر میرسد اینها هم بخشی جدانشدنی از اسطوره مارادونا هستند.
برای این که بتوانید درست و حسابی دیگو مارادونا را بشناسید، ابتدا باید معمای آرجانتین را حل کنید: کشوری که به دیگوها نیاز دارد تا آن را مسیحگونه به سطحی برساند که فکر میکند سزاوارش است. برای شناختن مارادونا باید بدانید که او یک زندگی مملو از پارادوکس داشت، همراه با اشتباهاتی بزرگ و لحظههایی حماسی.
مارادونای واقعی کدام است؟
دیگو پسری از زاغههای وییا فیوریتو در بوئنوس آیرس با استعدادی فوقالعاده که تبدیل به نماینده مردمش شد؟
یا شاید دیگو مارادونا به عنوان خدا، افسانه، کینخواهی بزرگ و تجسم آرزوها و آرمانهای مردم و مهر تاکیدی بر این که آرجانتین بهترین کشور جهان است؟ شاید هم هر دو.
سال ۱۹۸۶ فرانسیس کورنخو، مربی وابسته به تیمهای پایه باشگاه آرجنتونیوس جونیورز، مجبور شد به وییا فیوریتو سفر کند تا ببینند سن یک بچه با مدارک شناساییاش تطابق دارد یا نه. او پس از این که تمرین آن بچه را دید، گفت: "خیلی نحیف است، بعید به نظر میرسد ۸ ساله باشد."
مادرش، دلما سالوادورا، با گواهی تولد دیگو که از بیمارستان اویتا صادر شده بود، سنش را تایید کرد. حالا به نظر میرسید که فرانسیس در دنیای فوتبال یک چاه نفت پیدا کرده است. او از میان زاغهها جواهری یافته بود. از مارس ۱۹۶۹ به بعد، پیروزیهای تیم تمامنشدنی به نظر میرسید؛ آن‌‌ها به رکورد ۱۳۶ پیروزی پیاپی رسیدند. در دوران بچگی دیگو پدرش، یا آنطور که بین رفقایش معروف بود چیتورو، قایقی میراند که احشام را از دهکدهای به دهکده دیگر میبرد و بعد هم مشغول کار در یک کارخانه مواد شیمیایی شد. کارخانه دور از خانه بود و او به ندرت میتوانست خانواده پرجمعیتش را ببیند.موفقیت پسرش، پنجمین بچه از هشت فرزند او، موجب شد نه تنها "پادشاه کباب" شود که دیگر نیازی هم به کار کردن نداشته باشد. دیگو در ۱۵ سالگی رئیس خانواده شده بود و از پدرش خواست که کنارش قرار بگیرد.دیگو از همان سنین پایین یاد گرفت که توانایی رهبری یک گام طبیعی برای پیشرفت کردن است؛ به خصوص اگر در هالهای از احساسات هم پیچیده شود.