صاحب امتیاز: داکتر حسین یاسا

مدیر مسوول: محمد رضا هویدا

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هنری به غارت رفته

-

ناکارآیی های سیاسی و ناهمپذیری های اجتماعی از گذشته تا حال موانع و چالش های جدی را فراروی رشد و توسعه اقتصادی افغانستان به وجود آورده است. فضای بی اعتمادی در بین اقشار و گروه های اجتماعی و ساختار بسته و متصلب سیاسی زمینه هر گونه ترقی و تعالی را از بین برده و به انگیزه های ملی لطمه زده است.

مردم افغانستان با آن که در استعداد، ابتکار، سخت کوشی و صداقت خود بهتر از مردم سایر کشورها است؛ اما متاسفانه در اثر سیاست های ناپخته حکومت ها هیچگاه از این استعدادها استفاده نشده و در هیچ زمانی بستر آموزش های لازم حرفوی، فنی و صنعتی برای جوانان و نوجوانان جویای شغل و کار این سرزمین فراهم نگردیده است.  در نهایت مردم از روی ناچاری پدیده نامیمون بی سوادی و فقر را جزو محتوم و جدایی ناپذیر سرنوشت خود دانسته و به زندگی نکبت بار در برهوت فقر و ناداری رضایت داده اند.در کشوری که مردم عامدانه از نعمت سواد و آگاهی های اجتماعی و سیاسی محروم نگه داشته می شود و جلوی تعلیم و آموزش آنان در مکاتب گرفته می شود و به جای تشویق و ترغیب شاگردان تیزهوش با انواع تحقیر، توهین و حق تلفی ها کوشش می شود تا انگیزه های قوی آنان برای ادامه تحصیل تضعیف و مقدمات یاس و دلسردی شان از مکاتب فراهم گردد.

در گذشته افراد مستعد و مبتکری که اندک توانایی در خود احساس می کردند، خود را با خطر مرگ مواجه می دیدند و حتا جرأت تبارز ابتکارات و نوآوری های شان را از دست می دادند. مقامات دولتی اعلام می کردند که تعداد افراد با سواد در کل افغانستان برابر با افراد تحصیل کرده یک شهر پنجاب در پاکستان نیست. چرا؟

حکمروایان از با سوادی و آگاهی های اجتماعی، حقوقی و سیاسی مردم هراس داشتند و تنها می خواستند مردم افغانستان رعایای گوش به فرمان و یا جنگجوی ورزیده و فداکار در خدمت شاه باشند و این دو هم به سواد و آگاهی نیاز ندارد. تجربه تأسیس مکتب حبیبیه و سایر مکاتب در کابل که به مراکز فعالیت های ضد حکومتی تبدیل شده بود، به این ترس و هراس ها افزوده بود.

امروزه اگرچه در سایه تحولات و پیشرفت های بین المللی و منطقه ای و نیز سی سال اوارگی بیش از شش ملیون تن به کشورهای خارج، آمار افراد با سواد اندکی بهبود یافته است؛ اما با آن هم تا کنون تنها سی درصد مردم ما از نعمت سواد بهره مند می باشند و هفتاد درصد آنها در بی سوادی به سر می برند.

مشکلاتی که در زمینه تحصیل افراد در مدارج عالی وجود دارد و فقر بیچارگی مزمن خانواده ها سبب می شود که بسیاری از اطفال و نوجوانان دختر و پسر، شب و روز در پای دار قالین بنشینند و با دست های کوچک شان تصویر زندگی آرمانی و خیالی شان را در تخته های قالین نقش بندند و آنها را برای بچه های مرفه و برخوردار کشورهای توسعه یافته هدیه نمایند و افتخاری را برای مردم و کشورشان کمایی کنند.

متاسفانه امروزه کشورهای همسایه همین افتخار را نیز از ما دزدیده اند و قالین هایی که به دست جوانان و نوجوانان فقیر این سرزمین بافته می شود، به نام تولیدات کشورهای دیگر در بازارهای جهانی عرضه می شوند. دولت اگر در زمینه آموزش تهیه وسایل و امکانات به تولید کنندگان قالین کمک کرده نمی تواند، حداقل از دستاوردهای آنها برای کشور دفاع کرده و اجازه ندهد که آرزوها و آرمان های دیرینه قالین بافان که در طرح های ظریف و نقش های رنگین قالی بازتاب می یابد به نام کسان دیگر و کشور دیگر به حراج گذاشته شود.

دیدگاه شما