صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پیچ و خم روند مذاکره با مخالفین

پیچ و خم روند مذاکره با مخالفین

در روزهای اخیر، برخی از رسانه های کشور گزارش های را به نشر رساندند مبنی بر اینکه نشست سه جانبه صلح با شرکت شورای عالی صلح، حزب اسلامی و طالبان در شهر کیوتوی جاپان برگزار گردیده است. این نشست بر اساس دعوت و خواست جاپان صورت گرفته است. اما از جانب دیگر سخنگوی طالبان، حضور و شرکت طالبان را در هرگونه مذاکره ای که تاکنون در قطر، پاریس و توکیو برگزارشده است نادرست خواند ه است. وی گفته است که طالبان بر اساس فرمان ملاعمر در هیچ یک از نشست های یاد شده شرکت نداشته است.

البته بحث گفتگو و مذاکره با طالبان و نیروهای مخالف حکومت از دیر زمان مورد توجه قرار گر فته است. اما این موضوع در اواخر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این روند بنام "روند صلح" یاد می گردد. رئیس جمهور کشور برای سامان دادن به این امر ساختاری را نیز بنام شورای عالی صلح ایجاد کرد. طبق آنچه که گفته می شود، گفته های که راست و دروغ آن تا هنوز بطور دقیق مشخص نیست ارتباط ها و گفتگوهایی مقدماتی میان حکومت و طالبان و مخالفین و نیز بعضی از کشورهای موثر در کشور هم چون ایالات متحده امریکا بصورت مخفی یا علنی، مستقیم یا غیرمستقیم و با واسطه صورت گرفته است.

داستان و روند گفتگو و مذاکره با مخالفین طولانی تر از آن به نظر می رسد نسبت به این که امروز آن را در نشست های جاری محدود سازیم. ماجرای مذاکرات تقریبا از سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ آغاز و اکنون به اوج خود رسیده است . گفته می شود اکنون موضوع گفتگو و مذاکره با مخالفین از دو مجرا دنبال می گردد. یک مجرا روند قطر است که بر اساس برخی شواهد مقامات امریکایی آن را دنبال می نمایند. روند و مجرای دیگر از سوی حکومت افغانستان دنبال می گردد.

مذاکراتی که از سوی امریکایی ها مورد حمایت قرار داشت و پیش برده می شد طبق گزارش رسانه ها به دلیل مخالفت طالبان اکنون متوقف گردیده است. طالبان اعلام داشته اند که به دلیل نپذیرفتن شرایط آنان از سوی امریکایی ها و عدم صداقت در این مورد از ادامه مذاکره خود داری می کنند.

امریکایی ها برای تداوم روند مذاکره علاوه بر جلب رضایت و اعتماد طالبان، بایستی مقامات حکومت افغانستان را نیز به نوعی متقاعد می ساختند. به همین جهت امریکایی ها سه امتیاز عمده را پیش کش کردند: واگذاری مسئولیت برخی زندان‌ها به نیروهای افغان، واگذاری مسئولیت عملیات‌های شبانه به نیروهای داخلی، موافقت با انتقال برخی افراد طالبان از زندان گوانتانامو به قطر به عنوان رایزن طرف اعتماد طالبان. انگیزه طالبان از شرکت در مذاکره مستقیم با امریکایی ها، احتمالا بر این گمانه استوار باشد که آنان دوام مذاکره با حکومت را بی فایده میدانستند، اما طالبان با تعیین آمریکا به عنوان طرف اصلی مذاکرات، شاید به نتایج مطلوبتری دست خواهند یافت.

آنان علاوه بر دنبال نمودن روند مذاکره سعی ورزیدند که با تشدیدحملات نظامی موقف خود را تقویت سازند. در شرایط کنونی هرچند گفته می شود که گفتگوی طالبان و امریکایی ها متوقف گردیده است، ولی در این میان آغاز گفتگوها با طالبان و پیش کش کردن امتیازات یاد شده برای امریکایی ها بدون نتیجه نبوده است.

امریکایی ها سعی نمودن با پیش کش نمودن موارد یاد شده زمینه حضور خود را پس از سال ۲۰۱۴ نیز فراهم کنند و از سوی دیگر دولت افغانستان را به عنوان محصول فعالیت‌های ۱۰ ساله خود معرفی و مسئولیت‌پذیرتر و تواناتر نشان دهند. رویا روی ساختن دولت مرکزی با طالبان در مذاکره و مقابله، در واقع امریکایی ها از پیامدها و حوادث آینده تا اندازه ای خود را مبرا گردانیده اند. به همین دلیل با فراهم آوری زمینه های لازم و اعلام خروج نیروهای خارجی در سال 2014 معاون سفیر امریکا در کابل آقای جیمزکانینگ هام اعلام داشت که امریکا بار دیگر برای مذاکره با طالبان آمادگی خواهد داشت.

تحلیل گران بدین باور هستند که نوع برخورد امریکا با قضیه مذاکره با مخالفین و کم اهمیت شمردن نقش حکومت در این زمینه سبب گردید که مجرای دیگری نیز برای ارتباط با مخالفین ایجاد گردد؛ این دریچه دوم گفتگوهای حکومت با مخالفین برهبری حزب اسلامی حکمتیار می باشد.

چگونگی ترتیبات این نوع مذاکره اغلب به عهده حکومت بود. حکومت همواره تلاش داشته است که نقطه محوری مذاکرات و گفتگوها قرار گرفته و علاوه بر شریک ساختن حکمتیار، ملاعمر و گروه حقانی را نیز در ذیل این حلقه شریک سازد. این روند با ورود هیئت حزب اسلامی به سرپرستی غیرت بهیر و بنابر دعوت شورای عالی صلح به کابل، آغاز گردید.

مذاکرات جانبین به مدت دو روز ادامه یافت. بعضی از صاحب نظران بدین باور هستند که هدف اولیه حکمتیار از ارسال هیئت به کابل برای نشست با حکومت این بوده است که وی قصد داشته است از این طریق روند گفتگوی قطر، میان امریکا و طالبان را تحت تاثیر قرار دهد. البته این مسئله هم برای حزب اسلامی سودمند بود و هم برای حکومت. زیرا حزب اسلامی از حالت انزوا بیرون می آمد و تحت تاثیر قرار گرفتن روند قطر، به نفع روند حکومت بشمار می آمد.

حکمتیار در ادامه روند گفتگو و ابراز تمایل به آنچه طرح ۱۷ ماده‌ ای را بیرون داد که سیاست های وی را درباره آینده کشور ترسیم می نمود. با همه این مسایل تصور بر این است که حکومت در پیش بردن این روند از موفقیت مورد انتظار بهره ای نخواهد برد. زیرا که اساسا حکومت و حکمتیاردر میدان این بازی عناصرو اجزاء ضعیفی هستند که از قدرت مانور کافی برخوردار نمی باشند.

ابزارها و بایسته های مورد نظرشان محدود و منوط است. در مقابل اگر امریکایی ها و طالبان، بخواهند بازی سیاست و گفتگو را به پیش ببرند بنابه دلایل متعدد، از جمله اینکه بازیگران اصلی صحنه آنان می باشند، برخورداری از توانمندی و ابزار لازم در جهت تطبیق برنامه توافق شده، دست بالاتری را نسبت به حکومت و حکمتیار خواهند داشت.

به هر روی باید یادآور شد که ایجاد این دو قطب یا محور برای شکل گیری و دنبال نمودن روند مذاکره با مخالفین، خودش به نحوی بر چالش ها و موانع گفتگوها می افزاید. زیرا در نخستین نگاه اگر حکومت برخلاف دستور کار محور امریکا و طالبان قرار گیرد، هم تنش و اصطکاک با بازیگران اصلی که از توانایی بیشتری برخوردار هستند ایجاد خواهد کرد و هم اینکه در زمینه تطبیق آن با چالش های جدی روبرو خواهند شد.

در مقابل موفقیت روند گفتگوهای امریکا و طالبان هم چالش های جدی را درمقابل خوددارد. چنانچه فرض را بر رسیدن توافق میان امریکا و طالبان قرار دهیم در آن صورت، حکومت و طرف های مذاکره آن، برای جبران ناکامی خود و خنثی سازی آن بیکار نخواهند نشست. حداقل حکومت با استفاده از موقف رسمی و قانونی موانعی را شاید ایجاد نماید. به همین جهت می توان گفت که در مجموع روند گفتگو و مصالحه با مخالفین با نوعی ابهام و تردید جدی روبرو می باشد.

زیرا هیچکدام از محورهای یاد شده با شفافیت موضوع را مطرح ننموده و هر کدام سعی دارند که با روش مخفی کاری اهداف و سیاست های خود را پیش ببرند. نکته دیگر اینکه اگرچه حکمتیار به دلیل ضعف نظامی و انزوای سیاسی که با آن مواجه می باشد در صورت طولانی شدن روند مذاکره خود را مجبور به کنارآمدن با حکومت ببیند، اما طالبان به دلیل اینکه هنوز توانایی های نظامی شان کاملا مستهلک نگردیده است و از سوی دیگر تا اندازه ای در مناطق قبایلی و جنوبی با استفاده از شعارهایی موقعیت اجتماعی خود را حفظ کرده است، سعی دارد با کش و قوس دادن مذاکره و سازمان دادن حملات انتحاری وغیره امتیازات بیشتری را از طرف مقابل بدست آورد.

اما اینکه این بازی تا چه وقت و کدام مرحله ادامه خواهد یافت مشخص نیست، همینطور فرجام این کشمکش ها و چانه زنی ها آیا به نتیجه مثبت ختم خواهد گردید این هم مورد تردید قرار دارد.