صفحه نخست » افغانستان » عطا محمد نور: شرایط افغانستان به نزدیکی سیاسی نیاز دارد
عطا محمد نور: شرایط افغانستان به نزدیکی سیاسی نیاز دارد
عطا محمد نور، سرپرست ولایت بلخ و رئیس اجرایی حزب جمعیت اسلامی افغانستان است. آقای نور در جریان انتخابات جنجالی ریاست جمهوری ۲۰۱۴ افغانستان، از مهمترین حامیان عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی افغانستان و از مخالفان اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان بود. اخیرا آقای نور مذاکراتی را با رئیس جمهوری افغانستان آغاز کرده که به نظر شمار تحلیلگران نشان دهنده نزدیک شدن او به اشرف غنی و فاصله گرفتنش از عبدالله عبدالله است. آقای نور در این مقالهاش برای بیبیسی، در مورد مذاکرات اخیرش با رئیس جمهور غنی میگوید و اینکه چرا به این مذاکرات خوشبین است.
پیچیدگی اوضاع سیاسی افغانستان به ویژه پس از تشکیل حکومت «وحدت ملی» ابعاد تازهای یافته است.
امنیت به عنوان اصلیترین چالش هنوز پیشروی دولت افغانستان قرار دارد. قوت گرفتن حرکات گروه طالبان در بسیاری از نقاط از کشور، نگرانی از ظهور گروه داعش، بیشتر شدن جنگ در شمال افغانستان، حالا این نگرانی را به وجود آورده است که ممکن است این نبرد به درگیری قدرتهای بزرگ منطقه بدل شود.
در کنار دهها نگرانی جدی امنیتی، رشد روزافزون کشت و قاچاق مواد مخدر، فساد اداری و مالی، عدم دسترسی به خدمات آموزشی و صحی معیاری، بیکاری و دهها مشکل جدی و نگران کنندۀ دیگر، افغانستان و شرکای بین المللی این کشور را نگران میسازد و سبب میشود تا کار سخت دولت برای بهبود شرایط، سختتر شود.
در کنار این مشکلات اساسی، یکی از مسایل دیگری که سیاست داخلی افغانستان را به سوی یک آشوب سوق داده است، عدم اعتماد و هماهنگی میان چهرههای سیاسی کشور و ناکامی پروسۀ تطبیق توافقنامۀ تشکیل حکومت وحدت ملی است. هرچند تشکیل حکومت وحدت ملی در حقیقت تنها راه برون راندن کشور از یک بحران خطرناک انتخاباتی بود که میتوانست افغانستان را به شرایطی بسیار غیرقابل پیشبینی و خطرناک ببرد.
برای همین با امضای توافقنامۀ سیاسی و پس از تشکیل این حکومت امیدواریها براین بود تا بخشی از شرایط پیشبینی شده عملی شده و یک نظام با ثبات بتواند در زمینۀ کاهش مشکلات مردم گام بردارد؛ گامهایی که در این زمینه برداشته شد، ارزشمند اما کافی نبود. مشکل بی اعتمادی آنقدر جدی میان پایههای حکومت وجود داشت که نه تنها شرایط رو به بهبود نرفت که گسترش اختلافات درونی، ثبات نظام را با خطر مواجه ساخته بود.
تلاشهای ما در انتخابات ریاست جمهوری این بود که حزب سیاسی جمعیت اسلامی که من ریاست اجرایی آن را بر عهده دارم، بتواند نقش و جایگاهی در شان این حزب داشته باشد که نه تنها فراگیر و دارای پایگاه قوی اجتماعی در گوشه گوشۀ افغانستان است، بلکه به خاطر مدیریت شهید استاد ربانی و کاریزمای احمدشاه مسعود، قهرمان ملی کشور، این حزب چند دهه در صحنۀ سیاست و قدرت حضور فعال داشته است.
اگر یک بار دیگر به اتفاقات انتخابات باز نگردیم، به هر شکلی که بود وضعیت به سوی تشکیل یک حکومت مشترک رفت و حزب جمعیت اسلامی نیز به عنوان یک سوی معادلۀ حکومت مطرح ماند. اما متأسفانه در دو و نیم سال گذشته نه تنها نمایندگی واقعی از این حزب در حکومت صورت نگرفت، بلکه شهروندان کشور نیز با مشکلات روزافزون و چالشهای کمرشکن بیشتری روبرو شدند. سرانجام این نیاز به صورت جدی حس میشد تا برای یافتن یک راه بهتر، دنبال گزینۀ دیگری شد.
مذاکرات من با رئیس جمهوری افغانستان بر سر یافتن راه حل مناسب، هماهنگی برای آوردن اصلاحات و کاهش مشکلات مردم و البته، سهمگیری فعالانۀ ما در تصمیمهای کشوری و مسایلی که به حال و آیندۀ مردم تأثیر میگذارد، متمرکز است.
این مذاکرات از چند ماه پیش به صورت خوب در جریان است و تا حدی سبب رسیدن به یک توافق کلی شده است. اما نگرانیهایی را در میان برخى مردم و حامیان مردمی ما ایجاد کرده است که مبادا مذاکره با ارگ ریاست جمهوری به نحوی معامله برای امتیازگیری باشد. این نگرانی با توجه به شرایط افغانستان و پیشینۀ این چنین مذاکراتی در کشور قابل درک است.
اما آن چه واقعیت دارد این است که من چه در زمان انتخابات و چه بعد از آن بر سر منافع مردم دیدگاه قاطع و روشن خود را داشتهام. متأسفانه بسیاری از پیشنهادهای من به خاطر بهبود این روابط و تحکیم «توافق سیاسی» به معنای واقعی آن جدی گرفته نشدند یا هم توانایی و صلابت مطرح کردن آن در مذاکرات از سوی نمایندۀ تیم سیاسی ما وجود نداشته است.
آن چه نیاز به این مذاکره را حیاتی ساخت از یک سو همخوانی نداشتن شرایط کشور با انتظار مشخص مردم از حکومت بود. با توجه به اینکه حکومت با ساختار و شرایط کنونی در قانون اساسی کشور نیز پیشبینی نشده است، نیازمند به کسب مشروعیت از نهادهای مردمی است.
با حسن نیتی که از رئیس جمهوری دیدم، حس کردم که هر دو طرف بدین باور رسیدهاند که تنها راه تقویت حکومت و بخشیدن مشروعیت بیشتر به آن از سوی مردم، نیازمند آن است که طرفهای قدرتمند سیاسی در یک محور مشترک کار کنند و هیچ راهی جز این، نمیتواند آیندۀ کشور را به سمت بهتری ببرد و بخشی از برنامههای مهم اقتصادی نظام که بنیادی و اساسی هم است، عملی شود.
یکی از باورهای مشترک در مذاکرات این بوده است که با توجه به اینکه حلقاتی در همسایگی افغانستان همواره تلاش میکنند تا اوضاع را در کشور مختل بسازند و دنبال منافع خود باشند، تنها راه قوت گرفتن نظام افغانستان، اتحاد سیاسی در درون است.
در مذاکراتی که با رئیس جمهوری داشتهام، در مورد موقف و آینده خودم تصمیم نگرفتهام. بعد از رسیدن به توافق نهایی، در این مورد نیز تصمیم گرفته خواهد شد.
به هر حال آزمودن این مذاکرات به عنوان یک تجربه که آغاز خوب و نشان از حسن نیت دوطرف داشته است، یک اقدام خوب برای آیندۀ افغانستان پیش بینی میشود، اولویت مذاکرات ما ایجاد یک محور مشترک در نظام برای پایان دادن به بحران موجود بوده است.
این راه نه آن قدر ساده و آسان است که بتوان یک شبه آن را پیمود و نه میتوان همۀ برگهای باخته را به برد بدل کرد اما بدون شک اگر راهی وجود میداشت، آن بازگذاشتن در گفتوگو به جای نزاع و بیشتر ساختن خلای اعتماد بود.
چون در نهایت اگر گرهی از کاری گشوده شود، با مذاکره، مفاهمه و دیالوگ صورت میگیرد تا از یک سو ثبات سیاسی نظام حفظ شود و زمینه برای مخالفان و بدیلهای خطرناک نظام فراهم نشود و از سوی دیگر کار مشترک شاید بتواند از مشکلات مردم بکاهد و چهرۀ افغانستان را در مذاکرات منطقهای و جهانی قوی تر بسازد. تجربه نشان میدهد که غیر از این راهی به سود کشور نیست.
نگرانی برخى مردم از آن چه معامله بر سر منافع شان خوانده میشود، قابل درک است، اما پیشداوری در این زمینه نمیتواند راهگشا باشد. مردم حق دارند از این جهت نگران باشند و ما نیز مسئولیت خواهیم داشت تا با رفتار خود ثابت کنیم که منافع آنها مهمتر از هر اصلی بوده و تأمین آن جز اولویتهای کاری ما در هر مذاکره، بحث و توافق خواهد بود.
من به این باور رسیدهام که در شرایط کنونی با توجه به قوت گرفتن جنگ در شمال و دیگر گوشههای کشور، نیازمندی به ایجاد یک محور مشترک سیاسی و کاری بیشتر از هر زمانی حس می شود.
تعامل مثمر با جامعۀ جهانی، تلاش برای بهبود امنیت و اقتصاد کشور در شرایطی قابل دسترس است که گروههای سیاسی فعال و رهبرانی که دارای پایگاه قوی اجتماعی و مردمی هستند، در کنار و در هماهنگی با دولت برای بهبود وضعیت سیاسی تلاش کنند؛ مذاکرات حزب جمعیت با رئیس جمهوری در حقیقت تلاشی برای ایجاد همین محور است که بقای آن به صداقت و حسن نیت دو طرف بستگی دارد که البته تاکنون که جریان مذاکرات خوب است، نشانههای از برخورد صادقانه را از سوی هر دو طرف را میتوان مشاهده کرد. (بی بی سی)