صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رنج مضاعف افراد دارای معلولیت

رنج مضاعف  افراد دارای معلولیت

دختر تيزپاي و باهوشي بود، لحظه آرامش نداشت، از بس که شوخ بود و زياد جست و خيز ميزد پدرش او را بزکوهي صدا ميکرد، پس از آنکه پدرش در يکي از حملات انتحاري کشته شد، کاکايش او را با يوسف پسرعمه اش که شاگرد يک هوتل بود نامزد کرد.
فخريه تازه سيزده ساله شده بود و شيطنيتهاي کودکي در وجودش موج ميزد که خانه شوهر رفت؛ تا هنوز وقت بازي اش بود که گرفتار روزگار شد. او همانند زنان بزرگ سال از اول صبح تا پاس از شب همراه خواهر و برادر زادههاي شوهرش قالين ميبافت.
باوجود که آزادي سالهاي پيش را نداشت، وقتش بيشتر به طنيدن تارهاي قالين سپري ميشد، با آنهم چيزي از شور زندگي اش کم نشده بود، وقتي که راه ميرفت، زنان همسايه به اوغبطه خورده ميگفتند» زنده باشي! عجب گشتار داري، طوري راه ميروي که گويا زمين زيرپاهايت ميلرزد!».
زماني که مادر دو فرزند شده بود، تغيير چندان در طبع شادش نيامد، زندگي پرهيجان، شوخيهاي بامزه و قالين دست بافت فخريه زبان زد خاص وعام شده بود؛ قالينهاي متراژ کلاني که او ميبافت و از آن پول هنگفتي نصيب خانواده اش ميشد، حرس و طمع شوهر و برادر شوهرش را بيشتر تحريک ميکرد.
اما آن جست و خيز وقد رسايي فخريه دير دوام نکرد، يک روز که او همراه برادر شوهرش قالين را دور ميدادند «لور» آهنين قالين که حدود ده سير وزن داشت از آن بلندي لغزيده بالاي سوجي»باسن» فخريه افتاده بود، از آن به بعد او کم کم دچار پا دردي و کمر دردي شد؛ چون در دهات زندگي ميکردند تلاشهاي محلي براي درمان پايش بهجايي نرسيد.
حالا که از آن حادثه پنج سال ميگذرد و فخريه 26 ساله شده استخوان ران يک پاي راستش از «باسن» جداشده بود کاملا معلول شده است، ستون فقراتش مشکل پيدا کرده. از آن پس چشمان وي ديگر فروغ چند سال پيش را ندارد، خنده از لبانش رخت بر بسته است.
فخريه ميگويد» ازوقتي که معلول شده ام دنيا بامن نامهرباني ميکند، رفتار شوهرم تغييرکرده، حتا فرزندانم از من دلسرد شده اند، اعضاي فاميلم با من بدرفتاري ميکنند، ماهها ميگذرد کسي احوالم را نميپرسد».
خليفه هادي مدير شرکت قالين بافي وليعصرميگويد» وقتي از آغيل «شيونه قلا» ميگذرم فخريه را ميبينم که پژمرده وبا سر و صورت خاک آلود بروي ويلچرش دم دروازه «قلا» نشسته، وي محتاج است که کسي باوي دوکلمه گپ خوش بزند».
او از صبح تاشب روي ويلچرش مينشيند، پشم»نخ» ميريسد، روزانه سي - چهل افغاني کارميکند. اما از پولي که به دست ميآورد راضي نيست، از فقر و ودرماندگي شکايت نموده ميگويد» تمام مصرف دوا و داکتر وديگر مايحتاجم را بايد خودم تهيه کنم، پولي که از بابت ريسندگي بدست مي آورم اندک است، چه کنم ديگر چاره اي هم ندارم».
او يک آه عميق از تهي دل کشيده ميگويد» خوب! شايد همين قسمتم بوده، چيزي که در طالع آدم باشد رد نميشود، سپس پاي معلولش را با دست مالش داده مي افزايد، بي احتياطي خودم ومجبوريت هاي روزگار نيز سبب شد که به اين روز سياه بيافتم».
فخريه از سهولتهايي که دولت براي اشخاص داراي معلوليت فراهم کرده، استفاده نمي کند زيرا درس نخوانده، خودش ميگويد» به اثر جنگ، ناامني مکتب رفته نتوانستم. درقريه ما دولت نيز کدام برنامه نداشت تا با سواد ميشدم».
اما داکترمحمدعلي محبتي هماهنگ کننده بخش حمايت از اشخاص داراي معلوليت کميسيون مستقل حقوق بشر ميگويد، اين تنها فخريه نيست که از حقوق اساسي خود محروم شده و در وضعيت اسفبار زندگي ميکند. بلکه هزاران تن معلولي که درشهرها وروستاهاي اين مملکت زندگي ميکنند نيز وضعيت بهتر از نازيه ندارند.
محبتي ميگويد:» افراد داراي معلوليت بامشکلات زيادي درعرصه، کار، تشکيل خانواده، دسترسي به دوا وداکتر، تحصيل، تفريح ومسافرت مواجه اند که از آن رنج ميبرند»
او افزايد» ذهنيت منفي جامعه، کم توجهي خانواده وعدم حمايت دولت نسبت به افراد داراي معلوليت رنج مضاعفي است که آنان را آزارميدهد». به گفته محبتي ، جنگ، ناامني،  عدم ارايه خدمات صحي، اجتماعي و مراعاتنشدن دستورات ايمني، باعث ايجاد معلوليتها شده است و اطفال هنوزهم در اين کشور قرباني پوليو ميشوند».
براساس سروي موسسه هنديکپ انترنشنل که در سال 2005 انجام شده 2،7 درصد نفوس افغانستان را افراد داراي معلوليت تشکيل ميدهد که ازاين ميان 840 هزار داراي معلوليت شديد اند ، و51 درصد آنان مردان و 49 درصد آنان زنان ميباشند و رقم اين افراد بهدليل ادامهي خشونتها در حال افزايش است.
محبتي ميگويد، بيش از 110 هزار تن به صورت مستقيم يا غيرمستقيم از اثر جنگهاي سه ونيم دهه گذشته دچار معلوليت شده اندکه آنان ماهانه بين 2500 تا5000 افغاني ازدولت معاش دريافت ميکنند، به گفته محبتي اين موضوع باعث رنجش اشخاص داراي معلوليت غيرجنگي شده است و اين يک نوع تبعيض بين اشخاص داراي معلوليت ميباشد
محبتي ميگويد» ازميان مجموع افراد داراي معلوليت 636 تن در ادارت دولتي و836 تن ديگر در مؤسسات غير دولتي شامل کار اند». به گفته او « در سراسر افغانستان حدود،196هزار طفل زير سن 18 معلوليت دارند که ازاين ميان 73درصد آنان از حق تعليم وتربيت محروم ميباشند».
هماهنگ کننده بخش حمايت از اشخاص داراي معلوليت کميسيون مستقل حقوق بشرميگويد» درافغانستان حدود 400 هزارنفر دچارمشکلات بينايي و 500 تا 600 هزار ديگر به معلوليت ناشنوايي مبتلا هستند و80درصد معلولين در روستاها زندگي ميکنند».
او مي افزايد، براي بهبود وضعيت افراد داراي معلوليت، برنامههاي به منظور آگاهي عامه از حقوق افراد داراي معلوليت انجام شده و گامهاي براي اصلاحات تقنيني از سوي حکومت برداشته است؛ اما هنوز هم کارهايي باقي مانده است که بايد به سر برسند.
محبتي ميگويد» حکومت بايد تعديلات پيشنهادي را که توسط کميته بازنگري در قانون حقوق و امتيازات اشخاص داراي معلوليت صورت گرفته است، مراحل تصويب و توشيح آن را روي دست گيرد ونيز تصويب کنوانسيون مراکش در مورد اشخاص نابينا و ناشنوا از سوي شوراي ملي افغانستان از ديگر خواستها است که اين مسئول کميسيون مستقل حقوق بشر روي آن تأکيد دارد.
درهمين حال موارد وجود دارد که گاهي افراد سالم با استفاده از نام اشخاص داراي معلوليت از برخي امتيازاتي بهره مند ميشدند که براي معلولين وخانوادههاي شهدا اختصاص داده شده بود.
خانم اوريا خيل زماني که سرپرست وزارت کار وامور اجتماعي، شهدا ومعلولين بود گفته بود  اسنادي در دست دارد که نشان ميدهد سالهاي سال کساني به نام شهدا ومعلولين بورس گرفته ودرخارج براي تحصيل رفته اند که اين ناشي از فساد در دستگاه حکومت بوده است.
نوروز رجا