صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حضـور کمرنگ زنان در شـهرهای ولایات شرقـی

 حضـور کمرنگ زنان در شـهرهای ولایات شرقـی گزارش: محمد حسین انصاری

سید جمالالدین افغانی حدود یک و نیم قرن پیش گفته بود: "حقایق را نمیتوان به گمان، خیال و توهم از میان برد." حق نداشتن زنان جزءی از حقایقی است که اکنون گفتن آن برای شماری بسیار سنگین است.
از کابل پا بیرون گذاشتیم، چهره شهر، فرهنگها و تعاملات اجتماعی دگرگون شد، به گونهای که فکر کنی این شهر متعلق به ما نیست. تفاوت آنچنان فاحش است که احساس بیگانگی میکنی.
ولایتهای ننگرهار و کنر که فاصله چندانی با پایتخت ندارد، اما از نظر فرهنگی فرسخها فاصله دارد: از نوع پوشش گرفته تا حضور کم رنگ زنان در جامعه.
وقتی برای اولین بار به این شهرها سفر کنی، فکر میکنی که نسل زنان منقرض شدهاند، با دیدن هر هزار مرد یک زن خواهی دید، آن هم در میان کالایی به نام "برقع".
این تفاوت از شرقیترین ولسوالی کابل آغاز میشود، ولسوالی سروبی نقطه وصل پایتخت با شماری از ولایتهای شرقی کشور است. ما هم  جادههای پر پیچ و خم ولسوالی سروبی را طی کردیم و به پایین کوهها هدایت شدیم.
ولسوالیها و قریههای مسیر به دلیل اینکه لوحه/تابلو مشخصی در آن وجود نداشت، ناشناخته باقی ماندند تا اینکه به شهر جلالآباد مرکز ولایت ننگرهار رسیدیم.
حدود نیم ساعت طول کشید تا از شهر جلالآباد بیرون شویم و راهمان را به سمت کنر ادامه دهیم. ظواهر در شهر جلالآباد مرکز ولایت ننگرهار آنطور مینمود که تکنالوژی رشد خوبی داشته؛ اما به موازات آن افراطیت نیز رشد چشمگیری داشته است.
این ولایت معروف به ولایت همیشه بهار است اما همواره از این ولایت افراطیت، خشونت و جنگ گزارش شده و از سرسبزی آن چیز گفته نشده است.
فعالان مدنی و حقوق زنان این ولایت نیز به دلیل رشد سرسامآور افراطیت مذهبی نمیتوانند آن طوری که باید و شاید فعالیت کنند چون ممکن است هر حق خواهی با مرگ جواب داده شود.
گفتنی است که این ولایت گرمسیر که حدود 200 کیلومتر از کابل فاصله دارد و جزء ولایتهای درجه یک است و خاستگاه اصلی گروه تروریستی داعش نیز است.
از شهر جلالآباد عبور کردیم، جادههای ولایتهای ننگرهار و کنر صاف آسفالت است، پُل و پُلچکهای آن برخلاف ولایتهای جنوبی –هلمند، قندهار، زابل و میدان وردک- منفجر نشده است و وسایط نقلیه با سرعت بالایی حرکت میکنند.
موتر حامل ما از کنار دریای کنر برخلاف جریان آب از میان درختان و قریهها و ولسوالیهای این ولایت گذشت؛ تا اینکه کوههای سرسبز قد برافراشت و ما به دروازه شهر اسعدآباد رسیدیم.
بر سر دروازه به زبان پشتو نوشته بود: "به شهر سید جمالالدین افغانی خوش آمدید". وارد شهر دانشمندی شدیم که روزگاری شهره جهانیان بود و اکنون نیز بر سر داشتههای علمیاش اختلاف و رقابت است.
وارد شهر سید جمالالدین شدیم. در این شهر نیز همانند جلالآباد از حضور زنان خبری نبود، اندیشههای مردسالارانه و برداشت افراطی از دین در این شهرها باعث شده که زنان را عامل فساد بدانند و مانع حضور آنها در شهر و اجتماع شوند.
مشارکت سیاسی شهروندان در جوامع دموکراتیک امروزی برای توسعه سیاسی قابل اهمیت خوانده شده و از آن بهعنوان یکی از پیشنیازهای توسعه سیاسی یاد شده است؛ اما در این ولایت از زنان که نیمی از پیکرهی جامعه هستند، خبری نیست.
در جلسههایی که در ادارههای دولتی این ولایت در حضور والی برگزار شد، نیز هیچ زنی وجود نداشت، حتی به عنوان مستمع.
دولت در نشستهای گوناگون به جامعه بینالمللی تعهد سپرده است که حضور زنان را در ادارههای دولتی تا 30 درصد افزایش دهد؛ ولی شرایطی که در این ولایتها حاکم است، نیازمند مبارزه و زمانی طولانی برای حضور فعال زنان در جامعه است.
اما برخلاف حضور کم رنگ زنان؛ شهر اسعدآباد که مرکز یک ولایت درجه سه است، آسفالت است و برق در این شهر وجود دارد، رسانهها نیز رشد کردهاند اما فرهنگ مردم سیال نیست و پوشش سنتی است و هیچ مردی را  با پوششی غیر از پیراهن و تنبان نخواهی دید.
در آخر با جملهای از سید جمالالدین افغانی این سفر به پایان میرسد: "اگر به دست و پای انسان زنجیر انداخته شود بهتر از اینست که اوهام و خرافات بر عقل او بند و زنجیر بیاندازد."