صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فرار از زندان جغرافیایی؛ برای رفـتن به مکتب

فرار از زندان جغرافیایی؛  برای رفـتن به مکتب

خورشید پشت ساختمانهای بلند شهر پنهان شد و بالاخره مردی لاغر اندام در انتهای کوچهای خاکی ظاهر شد؛ پسر خردسالش با ذوقی خاص گفت: "اونه پدرم آمد." مردی جوان اما به لحاظ ظاهری، پیر و فرتوت. دستان زمُختی داشت؛ تا رسید از من به گرمی و نرمی پذیرایی کرد. به داخل خانهاش رفتیم.
صفدر حدود چهل سال سن دارد، او حدود شش ماه پیش، یکی از دور افتادهترین روستاهای دایکندی را ترک میکند و به شهر میآید تا کودکانش همانند او از حق سواد بیبهره نمانند. او میگوید: "از قریه خو فرار کدیم تا بچا/بچهها بیسواد نمانن."
فرار از زندان جغرافیایی، –مناطق مرکزی افغانستان- حکایت چندین قرن فراموشی است. فراموشی که عامدانه بوده و حتی به جرات میتوان گفت که جزء سیاستورزیهای کلان کشور نیز بوده است.
اما مردم مناطق مرکزی خودشان را به هر در و دیواری میزنند و سختیهای فراوانی را به جان میخرند تا بتوانند اندک خدمات آموزشی را برای فرزندانشان مهیا کنند.
صفدر پنج فرزند دارد که اکنون سه تن آنان به مکتب میروند؛ او برای اینکه زمینه تحصیل برای کودکانش فراهم باشد، دیار، خانه و کاشانه خود را ترک کرد و در گوشهای از کابل مسکن گزید. صبح تا شام کارگری میکند تا فرزندانش درس بخوانند.
او به روزنامهی افغانستانما گفت که در قریهی ما، مکتب نبود؛ فرزندانم هر روز مجبور بودند دو یا سه ساعت پیاده به یک قریهی دیگر بروند تا درس بخوانند.
دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر در دایکندی چند ماه پیش با نشر گزارشی نوشته بود که با وجود امنیت کامل در دایکندی و فضای مناسب برای رشد و توسعه معارف، از میان ۳۷۷ مکتب فعال با بیش از ۱۶۴ هزار شاگرد در این ولایت، تنها ۱۱۹ مکتب ساختمان دارد که آن هم معیاری نیست.
کمبود مکتب، صعب العبور بودن راهها و در دسترس نبودن مراکز صحی در دایکندی و دیگر ولایتهای مناطق مرکزی، باعث شده که هزاران خانواده خانه و کاشانهی خود را ترک کنند و به شهرها پناه ببرند.
محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری در کمپینهای انتخاباتی خود گفته بود که مردم مناطق مرکزی در فقر و زندان جغرافیایی به سر میبرند، ما به محرومیت این مناطق اذعان میکنیم.
آقای غنی در آن زمان همچنین وعده داده بود که انکشاف و توسعه مناطق مرکزی و تطبیق پروژههای بازسازی و پایان دادن به محرومیت و نجات مردم از فقر و زندان جغرافیایی در صدر برنامههای حکومت خواهد بود.
صفدر اما میگوید: طی چند سال عمر حکومت وحدت ملی، توجه چندانی به دایکندی نشده. هنوز اکثر مناطق، مراکز خدمات بهداشتی، مکتب و راه ندارد.
او که از این وضعیت آشفته به نظر میرسید، گفت: "در دایکندی نه مکتب، نه کلینیک، نه برق، نه آب، نه راه؛ هیچی نیست. مردم به سختی زندگی میکنند. هر کسی که دو تا گاو و گوسفند داره سودا میکنه که خود ره بکشه." او اضافه کرد، مکتب در هر جایی نیست، در یک قریه که مکتب است، معلم و کتاب به حد کافی نیست. خیلی از شاگردان سال را بدون کتاب و معلم تمام میکنند.
صفدر اضافه کرد، به خاطر نبود مکتب، راه و دیگر مراکز خدماتی؛ اکثر مردم قریههای دور افتاده را ترک می کنند و به سمت شهر رو می آورند، به امید آن که امروز سختی بکشند تا فردا شاید فرزندانشان در رفاه باشند. به گفتهی او، از سی یا چهل خانوادهای که در قریهشان بوده، نزدیک به ده خانواده به شهرهای کابل و هرات رفتهاند.
اما شماری از خانوادهها، به خاطر این که قادر نیستند به شهرها کوچ کنند، فرزندانشان را به شهرها میفرستند تا از آموزش با کیفیت بهره مند شوند.
در کابل به خصوص در غرب شهر کابل، دهها کورس آموزشی در کنار مکتبها فعال هستند و هزاران شاگرد که نیمی از آنان به دلیل نبود مکتب و کم بودن کیفیت آموزشی از مناطق مرکزی آمدهاند در این کورسها مشغول تحصیلاند.
کورس موعود در غرب کابل نمونهای از این نوع فعالیتهاست که صدها شاگرد در این مرکز در حال آموزش اند. در حملهی انتحاری که در این مرکز شده بود، رسانهها گزارش دادند که بیشتر شاگردان کشته شده، از ولایتهای دایکندی، بامیان، غزنی و ارزگان بودند که در اتاقهای کرایی در کابل زندگی میکردند.