صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ولـنتایـن

ولـنتایـن

ولنتاین، پیش و بیش از هر چیزی مسئلۀ اجتماعی است. آنچه در ولنتاین و مسائلی اینچنینی رد پایش گم است؟ رد پای جامعه شناسان و متخصصین علوم اجتماعی و روانشناسی در افغانستان است. هرگاه دانشگاههای افغانستان را نگاه کنیم، همه ساله خرمن خرمن دانشآموختههای جامعهشناسی و روانشناسی فارغ میدهند. هرگاه آنانی را که در رشتۀ جامعهشناسی و روانشناسی آمار بگیریم، چه آنانی که ادعا دارند چه آنانی که ادعا ندارند، آمار بالایی دارند؛ اما رد پای هریک از طیف جامعه شناسان و روان شناسان در قضایای چون «ولنتاین» گم هستند.
روی همین گم بودن رد پای تخصصها و دانش علوم اجتماعی و روانشناسی موضوعاتی مانند ولنتاین، جنجالی میشود و در کشوقوس موافقین و مخالفین جنجال به پا میکند که حتی پولیس ولایت هرات بدون هیچ ملاحظات روانشناسی و جامعهشناسی جامعه شناسان مبنی بر ممنوعیت روز عاشقان یا ولنتاین اطلاعیه دادند که همین اطلاعیه پلیس که حافظ آزادیهای مدنی هست، در شبکههای اجتماعی مخالفتهای بسیاری را بالا برد.
بهتر است که پیش از هر موافقت و مخالفت به این نکته توجه کنیم که «روز عشاق» یا «ولنتاین» بیش و پیش از هر چیزی مسئلۀ اجتماعی است که باید متخصصان روی آن بحث کنند تا بر اساس «دکترین» هر رویداد اجتماعی برای مردم حل شود. به باورم این است که مسئلۀ اجتماعی مانند «ولنتاین» یا «عاشقی» یا «روز عشاق» موضوعی نیست که هر کس و هر نهاد غیر علمی از سر دیکتاتوری آزادیهای مدنی مردم را بگیرند. پس بیاییم برکنار از جنجالهای سطوح و لایههای جامعه افغانستان، باید پیش از هر چیزی خلأ مباحثات علمی را در افغانستان پر کنیم؛ تا آنانی که ذهن روان خودکامگی دارند و خود را مالک همه چیز بشریت میدانند پای خود را از گلیم جامعهشناسی و روانشناسی دراز نکنند.
برکنار از ورود به حوزۀ تخصصی جامعه شناسان و روان شناسان، باید گفت: آیا عاشقی در افغانستان کار تازهای است؟ آیا شما آنانی که دم از مخالفت میزنید یا کتابهای چون لیلی و مجنون، داستان یوسف و زلیخا، نجما و... را نخواندهاید یا در متن جامعه نرفتهاید که ببینید عاشقی بخشی از هویت و سرشت و ذات جامعه است یا کتابهای متخصصین این امر را نخواندهاید که باید بروید به دور از احساسات و دیکتاتوری و ذهن مالکانه پیش از هر چیزی به سراغ متخصصین بروید. یا کتابهای دانشمندان روانشناسی بزرگی چون اریک فروم را نخواندهاید. مسائل اجتماعی و عاطفی مانند عشق و عاشقی آنقدر ساده و سطحی نیست که با یک اطلاعیه یا مخالفت نهادهای بنیادگرایانه با رویکرد مالکانه کارها به نیکویی برسد.
باید یک نکته دیگر را افزود اینکه قرارداد حکومت بهویژه دستگاههای امنیتی کشور با ملت، تأمین آزادیهای مدنی و حقوق بشر است نه پیروی از نیروهای ارتجاعی که میخواهند مالک تمام و کمال مردم باشند. باید این نکته را نیز در نظر گرفت که مدرن شدن و وام گرفتن از الگوها و عناصر فرهنگی دیگر جوامع بر اثر مهاجرتها و رفتوآمدها امر ناگزیری است که باید یا به تعامل فرهنگی با دیگر ملتها تن داد یا دروازه را بر روی خود بست که دروازه بستن بر روی خود امر ناممکنی است.
به هر روی مسائلی چون عشق، عاشقی، دلرفتگی جزء مسایل بنیادین روانشناختی و انسانشناختی است که با امر و نهی، نکن و بکن و غیره کار را به جای خوب نمیرساند. بلکه باید دانشمندان، دانشپژوهان، دانشوران جامعهشناسی، روانشناسی و امور تربیتی وارد میدان شوند و سوژه قرار بدهند. نه با یک اطلاعیۀ خام و ناپختۀ کدام ریاست امنیتی مسائل جامعه سامان مییابد نه با شماتت و به زنجیر کشیدن دستگاه ارتجاعی و واپسگرای جامعه. بدبختی در همین جاست که در نبود دانش و دانشوری و دانشپژوهی هر کسی میآید سر مردم ستمزده سر کل کردن یاد میگیرد و متاع خود را در این شوربازار به فروش میرساند. بنمایه و بنیاد همه چیز این است که دانشوران جامعه و متخصصین وارد فضاهای چنینی شوند تا تمام کارهای  این جامعۀ فلکزده سامان یابد. خلاصه سخن اینکه جلو عشق و عواطف را نباید گرفت؛ چون اگر از لایههای بیرونی جامعه جمع کنیم، «زیر زمینی» میشود و بدتر.