صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عوامل ریزش احزاب سیاسی در افغانستان

 عوامل ریزش احزاب سیاسی  در افغانستان نویسنده : خلیل الله نبوی

اساسی ترین پرسش در قبال  تجزیه و ریزش احزاب سیاسی در افغانستان این است که چه عوامل و فکتورهای در ریزش و تجزیه  احزاب سیاسی دخالت دا شته اند و مو جب ریزش و تجزیه ی  احزاب سیاسی  پایدار و موثر در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور شده اند؟ به نظر می رسد؛ ریزش احزاب سیاسی در کشور، تک عاملی  نبوده  و عوامل متعدد ی در تجزیه احزاب سیاسی در افغانستان  نقش دارند که به برخی از آنها در این نگارش اشاره  خواهد شد:
1. یکی از اساسی ترین عامل ریزش احزاب سیاسی در کشور، بحران رهبری در برخی از احزاب سیاسی  بوده است، این بحران ناشی از نوع نگاه سیاسی رهبران احزاب نسبت به سیاست و قدرت درون حزبی می باشد. نوع نگاه سیاسی  رهبران احزاب سیاسی مبتنی بر فرهنگ سیاسی حاکم در کشور شکل می گیرد. فرهنگ سیاسی حاکم در افغانستان از نوع فرهنگ سیاسی  سنتی و قبیله ای است. در عقلانیت سیاسی  قبیله، سیاست عام و فراگیر وجود ندارد، حوزه سیاست بر مبنای  مالکیت خصوصی و منزلت اجتماعی تعریف  می گردد، طرز نگاه  مالکانهی کنشگران سیاسی نسبت به سیاست سبب فردی سازی، خصوصی سازی و میراثی سازی قدرت سیاسی در جامعه  می گردد و اشرافیت سیاسی و طبقاتی  را تولید می کند. بر این اساس؛ اشرافیت سیاسی  از منظر جایگاه  و منزلت اجتماعی  نسبت به همه چیز، بخصوص  نسبت به قدرت سیاسی احساس اولویت و اصالت می نماید، این احساس اولو یت و اصالت سیاسی، موجب تقابل درون تشکیلاتی  گردیده و زمینه  کشمکش ها و منازعات  درون حزبی را به وجود می آورد. عدم  انعطاف و عدم  مدیریت منازعات درون حزبی،  بستر و زمینه ی ریزش احزاب سیاسی را فراهم می سازد.
2. ضعف تشکیلاتی، نادیده گرفتن و بی اعتنای نسبت به اساسنامه و مرامنامهی حزبی، احزاب سیاسی را در مسیر انحراف تشکیلاتی قرار داده و زمینه هرگونه تصمیم گیری جمعی،کثرت گرایی وخرد جمعی را نابود میسازد و احزاب سیاسی پایدار و قدرتمند را به یک شرکت سهامی چند فرد محدود تبدیل می نماید، بر این اساس، چرخش نخبگان پارتو معنایش را از دست می دهد. از این جهت است که بحران رهبری و ریزش احزاب سیاسی  در جامعه  افزایش می یابد.  یک حزب به چندین حزب جدید تجزیه می گردد. احزاب جدید التشکیل به سر نوشت بد تر از  حزب مادر و یا محور گرفتار می شوند این روند سیاسی، ضعف فاحش ساختار مندی احزاب سیاسی را  در کشور نشان می دهد، بنابراین؛ یکی از فاکتور های ریزش و تجزیه احزاب سیاسی افغانستان عدم ساختارمندی آنها است که در اکثریت احزاب سیاسی این کشور موجود است. اکثریت احزاب سیاسی در کشور، کنگرهی حزبی ندارند، انتخابات حزبی ندارند، به اساسنامه و مرامنامه حزب، عمل نمی کنند. اکثریت تصمیم گیری های حزبی پنهانی و شخصی گرفته می شود، از معاملات پشت پرده ی رهبری حزب، طرفداران و اعضای حزب خبر ندارند. از آدرس حزب به نفع این و آن استفاده های ابزاری می کند. نسبت به چهره های وفا دار حزب بی اعتنای صورت می گیرد، رفتارهای  فرا تشکیلاتی  و فردی  محورانه رهبران احزاب سیاسی در نهایت  مقدمه و بستر ریزش و تجزیه  احزاب سیاسی را فراهم می سازد.
3. بحران بی اعتمادی یکی دیگر از فکتورهای ریزش احزاب سیاسی در کشور محسوب می شود. سؤ ظن داشتن و بی اعتمادی رهبران احزاب سیاسی نسبت به اعضا و فعالان حزبی، منشاء بحران عدم اعتماد را شکلمی دهد. بحران عدم اعتماد، اشتباه استراتژیک سیاسی است که برخی از رهبران احزاب سیاسی در تعریف و تقسیم اعضای حزب خودش به دو دستهی خود و بیگانه، مرتکب می شوند، در این صورت به جای حزب، اعضای حزبی زمینهی حذف و ریزش آنها را فراهم می سازند. ادامه دارد.....