صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اعتقاد پولیس در دورافتاده ترین نقط افغانستان؛ این جنگ هـرگز پـایان نخواهد یافت

اعتقاد پولیس در دورافتاده ترین نقط افغانستان؛  این جنگ هـرگز پـایان نخواهد یافت منبع: دیپلومات / نویسنده: فرانز مارتی / برگردان: خیرمحمد مقدسی

نورستان به معنی "سرزمین نور" است، اما نام شاعرانه و مغالطهآمیز این ولایت، برای مردم ولسوالی وایگل نوید دهندهای آینده روشن نیست. ولسوالی وایگل از چهار طرف توسط طالبان در محاصره است. مردم این ولسوالی سلاحهای خود را همیشه آماده نگهمیدارند. به خصوص در شب که حتی در "سرزمین نور" نیز تاریکی فرا میرسد. هر دو طرف جنگ تلاش میکنند تا از تاریکی شب به نفع شان استفاده کنند. نیروهای دولتی که در خط مقدم جنگ در ولسوالی وایگل نورستان قرار دارند، اعتقاد ندارند که که جنگ در این دره برای همیشه پایان یابد – حتی اگر تلاشهای ملی و بینالمللی صلح که در حال حاضر در جریان است، نتیجه بدهد.
نورستان یکی از دور افتاده ترین و صعبالعبورترین ولایتهای افغانستان است که در شرق این کشور موقعیت دارد. در حقیقت این ولایت تا قبل از سال 1895 میلادی به نام کافرستان یاد میشد و تا قبل از این سال در کنترل نظام افغانستان نبود.
در سفر به ولسوالی وایگل میتوانید تصور کنید که این ولایت چرا قبل از سال 1895 فتح نشده بود. به همین دلیل است که جدا از بعضی تاخت و تازها به شمول تهاجم ایالات متحده امریکا تا سرنگونی طالبان در سال 2001 این این ولایت نادیده گرفته شده بود.
پرچم سه رنگ افغانستان بالای چندین قرارگاه پولیس نصب شده است، قرارگاههای که چیزی بیش از کلبههای سنگی اولیه که در مناطق شیب دار، برای تأمین امنیت ایجاده شده است، نیست. علاوه بر این، همه جا پر از طالبان است که حتی کوههای اطراف ولسوالی وایگل را در اختیار شان درآورده است.
عبدول بوکی، یکی از پولیسهای ولسوالی وایگل می گوید:« ما گاهی اوقات بر ضد طالبان از آر پی جی کار میگیریم تا طالبان را از خط مقدم جنگ در ولسوالی وایگل دور نگهداریم.» نه تنها بوکی بلکه فرزندانش با صدای عجیب و غریب سلاحهای سبک و سنگین آشناست و از آن هراسی ندارند. ظاهرا این وضعیت تبدیل به یک روز عادی برای وی و فرزندانش شده است.
بوکی و همچنین سایر مردم محل تعداد جنگجویان مسلح در منطقه شان را از یک هزار تا 1500 نفر تخمین میزند. در مقایسه با این شماری از جنگجویان مسلح، دشوار خواهد که 250 تن از پولیس محلی افغان در این ولسوالی در مبارزه با آن ها پیروز شوند.
در هر صورت، تمام منابع در ولسوالی وایگل تأیید میکنند که تقریبا تمام طالبان در این ولسوالی از مردم محلی هستند.
در پاسخ به این که چرا بسیاری از مردم وایگل به طالبان ملحق میشوند، هیچ کسی پاسخ واضحی نداشتند؛ یکی از مقامات محلی، سازمان استخباراتی پاکستان را متهم میکند که مردم محلی را با داستانهای دروغین یک جنگ مقدس علیه کافران به جنگ علیه نیروهای دولتی و خارجی وادار میکند.
یکی از افسران ارتش ملی افغانستان، نیز پاکستان را متهم کرده و می گوید که این تنها یکی از دلایل مختلف است که مردم در صفوف طالبان ملحق میشوند. برخی از مردم محلی به دلیل خصومتهای شخصی با افراد مرتبط با دولت یا به دلیل اینکه دولت در مناطق دور افتاده حضور نداشته است، به طالبان پیوسته اند که مجبور بوده اند تا میان طالبان و بیقانونی کامل یکی را انتخاب کنند. او اضافه کرد، فقر و فقدان اشتغال نیز در پیوستن مردم به صفوف طالبان نقش دارند.
اگر چه مردم محلی به وضوح ذکر نمیکند، اما یکی دیگر از انگیزههای قابل توجه برای پیوستن مردم محلی به گروه طالبان اعتقادات دینی است. با وجود این که مردم این ولایت تنها چند نسل قبل کافر بوده است، اما بسیاری از ساکنان ولسوالی وایگل در حال حاضر اسلامگرایان متعصب هستند. طالبانی که در نورستان زندگی کرده اند دیدگاههای افراطی تر نسبت به سایر طالبان دارند، که دیدگاه شان به طرز فکر و عقیده گروه تروریستی القاعده نزدیک تر است. سخت است که بگوییم این طرز فکر افراطی تا چه میزان به دلیل ترس از نفوذ افکار مدرن به درههای دور افتاده ولایت نورستان افزایش یافته است. اما واقعیت این است که شمار زیادی از مردم ولسوالی وایگل این ولایت طرفدار دولت به نظر میرسد.
جنگ چریکی در هر دو طرف
به هر دلیلی، طالبان متعهد به جنگ با افراد دولتی و طرفداران دولت در ولسوالی وایگل هستند. عنایتالله، یک پلیس جوان که با 17 تن از همکارانش، از یک قرارگاه امنیتی محافظت میکند، گفت:« قرارگاه ما هر روز زیر آتش طالبان قرار میگیرد. گاهی اوقات طالبان از تفنگهای تک تیرانداز استفاده میکنند.»
عنایتالله افزود: آنها از بلندیهای کوههای اطراف ولسوالی بالای ما فیر میکنند. آنها از موقعیتهای نامشخصی تیراندازی میکنند و پس از آن ناپدید میشوند. منابع دیگر نیز تأیید میکنند که طالبان از موقعیتهای دائمی و قرارگاههای تقویت شده برخوردار نیستند، که ظاهرا برای جلوگیری از تبدیل شدن هدف حملات نیروهای دولتی، این روش را استفاده میکند.
در حالی که استفاده از تکنیکهای چریکی توسط طالبان شگفتانگیز نیست، نیروهای دولتی افغان نیز از تاکتیکهای مشابهی استفاده میکنند. عبدول بوکی میگوید:« ما هر شب در کنار کوهها با سلاحهای آماده فعالیتهای طالبان را نظارت میکنیم تا به این ترتیب از حملات احتمالی طالبان با استفاده از تاریکی شب جلوگیری کنیم.»
جنگ بیپایان
در هر صورت، درگیری در ولسوالی وایگل چنان استقرار یافته که حتی پولیس متقاعد شده است که جنگ در این منطقه کوهستانی و صعبالعبور حتی با توافق صلح نیز ادامه خواهد داشت.
از عبدول بوکی یکی از این پولیسها پرسیدم که در مورد گفتوگوهای صلح بین ایالات متحده امریکا و طالبان چی فکر میکند، وی در پاسخ به این پرسش گفت:« جنگ هرگز پایان نخواهد یافت. حتی اگر طالبان و ایالات متحده آمریکا و دولت افغانستان به یک توافق صلح دست یابند. درگیری در وایگل هم چنان ادامه خواهد داشت.»
عنایتالله، در پاسخ به این پرسش که چرا حتی پس از توافق صلح جنگ در این منطقه ادامه خواهد یافت، گفت:« این موضوع به دشمنیهای شخصی و عمیق ریشه دارد. تقریبا هر یکی از ما کسی را از دست داده ایم – پدر، برادر یا شخص دیگری، همه توسط طالبان کشته شده اند. طالبان یک بار خانه مرا آتش زده است و من همه چیز را از دست داده ام. من هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد و برای همیشه با آنها مبارزه خواهم کرد.»
وی افزود؛ از طرفی دیگر ما نیز بعضی اوقات عکسالعملهای مشابهی را در مقابل طالبان انجام داده ایم که آن ها نیز فراموش نکرده اند، به همین دلیل این جنگ هرگز پایان نخواهد یافت. 
با این حال، پرسشی که در این میان به وجود میآید این است که چه کسانی این چرخه شرارتآمیز خشونت را آغاز کرده اند، که تعیین زمان برای پایان دادن به آن غیرممکن شده است. محیط قبیلهای، دور افتاده و تفکر انتقامجویانه ناسیونالیسم نورستان از زمانی که هنوز هم به عنوان کافرستان شناخته می شد، مستند شده است، که ممکن است این دشمنی دههها را پشت سر گذاشته و در حال حاضر صرفا در پوشش کنونی طالبان ادامه یافته باشد.
این نفرتهای فراموش ناشدنی میان گروههای متخاصم تنها به ولسوالی وایگل نورستان محدود نمیشود. احسانالله احسان، یک محقق و روزنامه نگار افغان میگوید که چنین مواردی تقریبا در تمام ولایتها وجود دارد. در میان چند نمونه، او خاطرنشان کرد که کشته شدن افراد بیشماری از هر دو طرف جنگ در ولایت شمالی کندز، باعث شده است که مردم محلی نیز جنگ جاری را به عنوان یک مسأله شخصی و انتقامجویانه مطرح کنند تا یک جنگ ایدئولوژیک میان طالبان و دولت افغانستان. این که چگونه میتوان چنین نگرشهای خصمانه را برطرف کرد، مشخص نیست. اما یک راه ممکن این است که با استفاده از میانجیگری غیرنظامی شاید بتوان چنین دیدگاهی را از میان کسانی که درگیر جنگ بوده اند و یا از جنگ متضرر شده اند، برطرف کرد.