صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۲۷ قوس ۱۴۰۴

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا مأموریت‌های حفظ صلح سازمان ملل متحد موفق نبوده است؟

چرا مأموریت‌های حفظ صلح سازمان ملل متحد موفق نبوده است؟ منبع: گلوب پُست/ نویسنده: دنیس جت/ برگردان: خیرمحمد مقدسی

سازمان ملل متحد، به منظور حفظ صلح و امنیت در جهان، یک بخش زیر نام "اداره عملیات حفظ صلح" دارد. نیروهای این اداره، ابزاری ویژه و کاربردی برای کمک به حفظ صلح و امنیت و پایداری آن در جامعه بینالمللی است. نیروهای حافظ صلح میکوشند تا از طریق برقراری صلح و روشهای مسالمتآمیز به خشونتها و درگیریهای ایجاد شده در داخل یک کشور یا میان دو کشور درگیر خاتمه دهند. اولین هیأت سازمان ملل به منظور نظارت بر آتشبس در ماه می سال 1948 میلادی به خاورمیانه اعزام شدند. آنها وظیفه داشتند بر آتشبس میان اسرائیل و همسایه گانش نظارت کنند. به همین ترتیب اولین گروه ناظر نظامی سازمان ملل در سال 1949 برای مهار معضله هند و پاکستان توظیف شد. همچنان نخستین حضور نظامی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد به بحران کانال سویز در سال 1956 میلادی مرتبط بود.
سازمان ملل متحد از زمان آغاز فعالیتاش در سال 1948، به طور متوسط سالانه یك مأموریت برای حفظ صلح انجام داده است. در هفت دهه پس از اولین عملیات، با تغییر در ماهیت جنگها، در وظایف نیروهای حافظ صلح نیز تغییرات اساسی به وجود آمده است و سبب شده است که نیروهای حافظ صلح عموماً به مناقشات داخلی و درونی دولتها به منظور پایداری بیشتر صلح رسیدگی کنند. امروز این عملیات تنها به حفظ صلح محدود نمیشود بلکه به ابعاد متعددی چون تسهیلسازی رویههای سیاسی، محافظت از غیرنظامیان، حمایت از آزادی انتخاب، برگزاری انتخابات آزاد در یک کشور، کمک به استقرار یا تحول مجدد یک دولت و ارتقا موازین حقوق بشری گسترش پیدا کردهاست. در نتیجه، حافظان صلح امروز با مأموریتهای روبرو هستند که بیپایان و یا محکوم به شکست است. سازمان ملل متحد، در حال حاضر 14 عملیات برای حفظ صلح دارد که تقریباً 100 هزار نفر را با هزینه سالانه تقریباً 7 میلیارد دالر استخدام میکند. این 14 مأموریت منعکس کننده سه مرحله از تکامل حفظ صلح است.
مراحل حفظ صلح
شش عملیات قدیمی نمایانگر اولین مرحلهای از صلح است. این مأموریتها در پاسخ به جنگ بین کشورها بر سر سرزمین انجام شد و میتوان از آنها به عنوان حفظ صلح کلاسیک یاد کرد. این شش مأموریت تا هنوز هیچ کمک واقعی برای صلح نکرده است.
سازمان ملل متحد با اعزام نیروهای حافظ صلح برای کمک به کشورهای جنگزده برای ختم جنگهای داخلی، درگیر عملیات موسوم به "عملیات چند بعدی" شد. این مأموریتها شامل چندین کار پیچیده؛ اما غالباً موفق بودند. در حال حاضر، این عملیات فقط درهایتی و کوزوو انجام میشود که سعی در حرفهای کردن پولیس این کشورها دارند.
مرحله سوم، مأموریتهای حفظ صلح و پایداری آن، مشکل ساز ترین مرحله است. زیرا در این مرحله نیروهای حافظ صلح با افراطگرایی خشونتآمیز مقابله میکنند. شش مأموریت سازمان ملل متحد که اخیراً راه اندازی شده است، متعلق به این مرحله هستند. آنها اهدافی را برای حافظان صلح تعیین میکنند که به دست آوردن این اهداف مشکل است، که این کار آنها خشونت را به جای این که کاهش دهد، افزایش میدهد.
تکامل حفظ صلح
در عملیات کلاسیک، نیروهای حافظ صلح باید به کشورهای که درگیر اختلافات سرزمینی بودند، کمک میکردند و اطمینان حاصل میکردند که طرف مقابل برای بهبود موقعیت نظامی خود از آتشبس سوء استفاده نمیکند. هدف این بود که در زمان آتشبس بتوان مرز مورد اختلاف را مشخص کرد. به دلیل این که درگیری بین نیروهای نظامی با نظم و انضباط بوده و آتشبس هم بین طرفین درگیری برقرار میشد، خطر زیادی برای حافظان صلح وجود نداشت.
جنگ بر سر قلمرو، که باعث ایجاد سازمان ملل متحد شد، امروز به ندرت بین کشورها وجود دارد. با این حال، اگر چنین جنگهای امروز اتفاق بیافتد که علت آن اختلافات ارضی باشد هرگز به راحتی حل نمیشود. بعد از آن خط خیالی روی نقشه بنام مرز کشیده میشود، یک طرف یا طرف دیگر احساس میکند که حقاش ادا نشده است. در نیتجه درگیری و منازعه ادامه پیدا میکند. سیاستمداران درگیر در این موضوع، اغلب وضع موجود را ترجیح میدهند. جالب اینجاست که حضور نیروهای حافظ صلح به این سیاستمداران کمک میکند تا از اقداماتی که ممکن است اختلافات اساسی را حل کند، جلوگیری کنند. این عملیاتها در کشمیر، قبرس، صحرای غربی و اسرائیل، تنها توهم صلح را ایجاد کرده است، نه یک صلح واقعی را.
مرحله سوم شامل شش عملیات اخیراً راه اندازی شده است که همگی در کشورهای صحرای بزرگ آفریقا انجام شده اند. این عملیات نمایانگر آخرین تحولات مأموریتهای حفظ صلح سازمان ملل متحد است. این عملیات شکست خواهند خورد، زیرا در صورت عدم برقراری آرامش و صلح، چیزی وجود ندارد که حافظان صلح از آن محافظت کنند. به همین دلیل، سازمان ملل متحد به جای حفظ صلح، از این عملیات به عنوان "عملیات صلح" یاد میکند.
چرا مأموریتهای حفظ صلح شکست میخورند
هرچه که حفظ صلح پیچیده تر و خطرناک تر شود، شور و شوق کشورهای ثروتمند برای تأمین نیروهای حافظ صلح کاهش مییابد. ملتهای ثروتمند با توانمند ترین نیروهای نظامی شان مایل بودند که سربازانی را برای انجام عملیات مرحله اول فراهم کنند. زیرا کشورهای ثروتمند این روش را تنها راهی برای کمک به جلوگیری از رویارویی ابرقدرتها در طول جنگ سرد میدیدند. اما همزمان با تحولات و دگرگونیهای عملیات حفظ صلح، این شور و شوق از بین رفت. به عنوان مثال، ایالات متحده تنها 0.04 درصد از کل نیروهای نظامی و پولیس سازمان ملل متحد را تأمین میکند.
از جمع 117 عضو سازمان ملل متحد بیشترین افراد نیروهای حافظ صلح را کشور بنگله دیش، با بیشتر از 10200 سرباز در اختیار دارد. در رتبه دوم، پاکستان با 9400 سرباز قرار دارد. پس از آن، هند است که 8100 سرباز در اختیار نیروهای حافظ صلح قرار داده است. آلمان با 200 سرباز در این نیروها سهم دارد. بخشی از مشکل، کشورهای ثروتمندتر و دموکراتیک هستند. زیرا این کشورها نسبت به افکار عمومی پاسخگو هستند، و آنها به ندرت توانسته اند به شهروندانش توضیح دهند که چرا سربازان آنها باید در برخی از کشورهای که تنها میتوانند روی نقشه پیدا کنند، در معرض خطر قرار بگیرند.
اکنون عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد عمدتاً توسط نیروهای کشورهای فقیر انجام میشود که توانایی آموزش و تجهیز آنها را ندارند. اگر ایالات متحده پس از 18 سال آموزش و تجهیز نیروهای نظامی افغانستان، نتواند بر افراط گرایان خشن در این کشور غلبه کند، هیچ فرصتی برای صلح در آفریقا وجود نخواهد داشت.
مبارزه با افراط گرایی
برای درک اینکه چرا چشمانداز موفقیت برای صلح دور است، باید در نظر داشته باشیم که عملیات مرحله سوم در کشورهایی انجام میشود که در بین فاسد ترین، ناکارآمد ترین و سرکوبگر ترین کشورهای جهان همچون؛ مالی، سودان جنوبی، سودان، جمهوری آفریقای مرکزی و جمهوری دموکراتیک کنگو انجام میشود. همهای این دولتها آنقدر علاقهمند نیستند که از شهروندان شان محافظت کنند، ارتش و پولیس آنها عمدتاً در خدمت محافظت از قدرت رژیم حاکم هستند. هنگامی که نیروهای حافظ صلح برای نیروهای نظامی این کشورها زمینه آموزش و تجهیزات را فراهم میکند، تنها توانایی آنها را برای سرکوب هرگونه گزینه دموکراتیک تقویت میکنند و از این طریق انگیزه بیشتری برای افراط گرایی فراهم میکنند.
دولتهای پنج کشوری که مأموریتهای حفظ و تثبیت صلح در آنجا در جریان است، نمیخواهند که پاسخ گوی ناامیدیهای شهروندان شان باشند. اگر فشارهای جامعه بین المللی وجود داشته باشد کمک میکند، اما خودکامگی این کشورها باعث شده است که هیچ نگرانی از فشارهای بینالمللی نداشته باشند. کشورهای قدرتمند شورای امنیت سازمان ملل متحد به جای توجه به صلح و وحدت جهانی، به دنبال منافع ملی خود شان هستند.