صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بحران بین المللی افغانستان

-

شکی وجود ندارد که افغانستان دیری است که دچار بحران جدی و مزمن است. اما اینکه سطوح این بحران تا کجا است و چه راه حل های برای آن وجود دارد، نکتۀ است که اتفاق نظر در باره آن وجود ندارد. برای افغانستان نکته اصلی رهایی از بحران است. اما بدون درک ابعاد و ماهیت بحران رهایی از آن امکان ندارد. بحران در سطح ملی با امکانات ملی قابل حل است و اگر فراتر از سطح ملی رفته باشد، بعد منطقه ای یافته است و با امکانات و ابتکارات منطقه ای می توان به سراغ آن رفت. اما اگر ظرفیت های منطقه ای نیز در حدی نباشدکه بحران را حل کند، ناگزیر بحران ابعاد بین المللی پیدا می کند.

نگاهی تاریخی به پس منظر بحران افغانستان نشان می دهد که این بحران از سطوح ملی  و منطقه ای دیری است که عبور کرده و اکنون ماهیت و ابعاد بین المللی یافته است. بحرانی با ماهیت و ابعاد بین المللی تنها می تواند راه حل بین المللی داشته باشد. بنا بر این سخن گفتن از راه «حل ملی» یا «راه حل منطقه ای» هرچند ممکن است جذاب باشد ولی عملی نیست و حتی از سر حسن نیت نیز اظهار نمی شود. چرا بحران افغانستان بین المللی است وراه حل ملی یا منطقه ای ندارد؟ برای پاسخ به این پرسش بد نیست که مروری هرچند کوتاه به پس منظر تاریخی این بحران داشته باشیم.

می دانیم که بحران افغانستان سه دهه سابقه دارد و به دنبال سقوط رژیم کمونیستی ماهیت بحران تغییر کرد و مشکلات به نحو دیگری ادامه یافت. ادامۀ جنگ ها در دوران مجاهدین نشان ظرفیت پایین ملی جهت حل بحران  بود و ناگزیر ماجرا بعد منطقه ای پیدا کرد. دوام جنگ  معنای جز این ندارد که امکانات و ظرفیت ملی برای مهار مشکلات کفایت نمی کند و ناچار باید به ابتکارات و راه حل های منطقه ای روی آورد. در سراسر دهه 70 ابتکار عمل در دست کشور های منطقه بود تاراه حل مناسبی برای بحران افغانستان  بیابند. اما کشورهای منطقه ظرفیت لازم برای حل بحران را نداشتند و فرصت را  از دست دادند.

نا همگونی های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه بیش از آن بود که این کشور ها بتوانند بر سر راه حلی در مورد افغانستان به توافق برسند. جدا از استراتژی های متضاد کشور های منطقه، تفاوت ماهوی وایدئولوژیک این کشورها بسی بیشتر از آن است که ظرفیت لازم را برای حل بحران های منطقه ای داشته باشد. فی المثل تفاوت ایدئولوژی های سیاسی در منطقه که به هیچ وجه رقابت مخرب آنها را نمی توان نادیده گرفت، از مونارشی کلاسیک گرفته تا کلریکالیسمی از نوع قرون میانه و میلیتاریسم مدرن امتداد می یابد. و این  نا همگونی ها دست یابی به هرگونه اجماع در باره مسایل منطقه ممتنع می سازد.

از قضا امروزه  کسانی از راه حل منطقه ای یاد می کند که احتمالا بیشترین سهم را در ناکامی طرح های منطقه ای داشته و یک دهه فرصت و امکانات منطقه را هدر داده و خسارات انسانی و مادی زیادی را بر منطقه، به خصوص مردم افغانستان تحمیل کرده است. طرح راه حل منطقه ای پیش از آنکه یک راه حل عملی باشد از گونۀ خصومت و بد بینی با جامعۀ بین المللی ناشی می شود.

 بنا بر این بحران افغانستان تنها راه حل بین المللی دارد و آگاهی از این نکته برای هر گونه اقدام و طرح بعدی مفید و رهگشا است. اکنون همه باید این واقعیت تلخ یا شیرین را بپذیریم که بدون حضور جامعه جهانی هیچ چشم انداز مطمینی دیگری پیش رو نیست و با موعظه های پرشور کسانی که به لطف حضور جامعه جهانی امکان بد گویی آنان را یافته است، نباید فرصت را از کف داد  و از این حضور استفادۀ مطمین ومؤثر نکرد.

دیدگاه شما