صفحه نخست » سرمقاله » طالبان و اتحاد استراتژیک با گروه های تروریستی
طالبان و اتحاد استراتژیک با گروه های تروریستی
- حفیظ الله زکی
مردم افغانستان و بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان مسایل سیاسی از سال ها بدین سو تأکید می کردند که طالبان یک گروه ایدئولوژیک و دارای تفکر بسته و افراطی است و تغییر در تفکر و ایدئولوژی طالبان به این زودی ها ممکن نیست. در همین روزنامه بارها هشدار داده شده است که تعامل و تسامح با طالبان جز ضیاع وقت، صرف هزینه و هدر دادن فرصت ها، هیچ دستاورد دیگری ندارد.
این هشدارها و تأکیدها؛ اما از سوی حکومت قبلی شنیده نشد و حکومت افغانستان با خوشبینی تمام پروسه صلح با طالبان را دنبال می کردند. مسوولان حکومت به این باور بودند که طالبان افغان اند. آنها برادران ما هستند که به دلایل مختلف از حکومت فعلی ناراضی اند. بنابراین برای جلب رضایت آنها حکومت باید برنامه داشته باشد و با تسامح با آنها برخورد کند، نه این که با آنها بجنگند و نارضایتی آنها را تبدیل به دشمنی نماید.
سیاست نرم و بیش از حد خوشبینانه حکومت قبلی در قبال افغانستان که شاید ناشی از عدم شناخت درست مسوولان حکومتی از طالبان بوده باشد، فرصت های زیادی را طی سال ها از مردم و حکومت افغانستان گرفت و در عوض فرصت های زیادی را برای گروه طالبان و سایر گروه های تروریستی در افغانستان فراهم کرد.
گسترش قلمرو نفوذ طالبان و افزایش گروه های تروریستی فعال در افغانستان از یک گروه به بیش از بیست و دو گروه و پایین آمدن انگیزه مقابله و جنگ با گروه های تروریستی در میان نیروهای امنیتی و مسوولان حکومتی، برآیند همین سیاست ها و رویکردهای خام و بیش از حد خیالبافانه بود.
ما امروز به این باور هستیم که گروه طالبان در اثر جنگ و قدرت رزمی این پیروزی ها را به دست نیاورده اند؛ بلکه این سیاست متزلزل، ناپایدار و نا روشن حکومت و مسوولان امنیتی در قبال گروه های تروریستی و بخصوص گروه طالبان بود که زمینه و بستر پیشروی طالبان را در ولسوالی ها و مناطق گوناگون افغانستان فراهم کرد. امروز اگر طالبان رجز پیروزی می خوانند در اثر رویکردهای اشتباه حکومت افغانستان است و نه در اثر غلبه نظامی این گروه.
بسیار جای خوشی است که امروز مقامات حکومتی و امنیتی و سیاستمداران برجسته کشور همه به این باور رسیده اند که طالبان هیچ تغییری در باورها و رفتارهای شان به وجود نیامده است.
این واقعیت از برخورد طالبان با مردم ساکن در مناطق تحت کنترل شان به خوبی آشکار می شود. طالبان پایین تر از امارت به هیچ چیز دیگری رضایت نمی دهد. در سایه امارت، آزادی های اساسی مردم نادیده گرفته می شود. کارمندان دولتی و نیروهای امنیتی بدون محاکمه و در پیش چشم اعضای خانواده شان تیرباران می شود. زنان از هیچ حقوقی برخوردار نیستند و فعالیت رسانه ها تعطیل و وسایل و امکانات شان تخریب شده اند.
گروه طالبان هم اکنون مصمم اند که نظام سیاسی موجود را با زور سقوط دهند و نظام مورد نظر خودشان را به وجود آورند. از اینرو بازی های صلح تحت هر عنوانی که باشد و در پایتخت هر کشوری که برگزار شود، جز فریب، خرید زمان و یارگیری خارجی هیچ معنای دیگری برای گروه طالبان ندارد.
طالبان به بهانه مذاکرات صلح سفرهای خود را به کشورهای مختلف سازمان می دهند و روابط خود را با کشورهای منطقه و غیر منطقه بهبود می بخشند و به کشورهایی که از نفوذ داعش و گروه های تروریستی دیگر بیم دارند، اطمینان می دهند که جلو نفوذ آنها را می گیرند. درحالی که این مذاکرات برای حکومت افغانستان هیچ دستاوردی ندارد. نزدیک یک سال است که نیروهای امنیتی در حالت دفاع فعال قرار دارد. در این مدت گروه طالبان مناطق وسیعی را از تحت کنترل دولت خارج کرده و ده ها ولسوالی را اشغال کرده اند.
امید به پیشرفت مذاکرات صلح، نیروهای امنیتی را زمین گیر کرده است؛ در حالی که طالبان با حمایت کشورهای خارجی و همکاری و همدستی گروه های تروریستی بین المللی برنامه های منظم و خطرناکی را برای تهاجم و پیشروی به سوی شهرهای بزرگ سنجیده اند.
گفته های دیروز رییس جمهور که: یک سوق و ادارۀ منسجم در حمایت از طالبان توسط گروههای تروریستی بینالمللی و کشورهای حامی آنان در این کشور ایجاد شده است، این امیدواری را ایجاد می کند که این بار حکومت با آگاهی از خطر واقعی گروه طالبان، بتواند یک راهکار مؤثر و نتیجه بخش را در مقابله با این گروه جستجو کند.
به گفته رییس جمهور گروه طالبان و دیگر گروههای تروریستی «تمام قوتهای سیاه تروریستی بینالمللی» را وارد خاک این کشور کرده اند. به گفته رییس جمهور، طالبان در ۲۴ سال گذشته نه تنها تغییر نکردند، بلکه «فیجعتر، ظالمتر و نامسلمانتر» شده اند.
این گفته های رییس جمهور بخشی از واقعیت هایی است که چهره و ماهیت طالبان را برای مردم به خوبی می شناساند. نتیجهای که رییس جمهور از صحبت هایش می گیرد این است که طالبان به مذاکرات جدی حاضر نخواهند شد، تا زمانی که وضعیت نظامی در میدان جنگ در افغانستان تغییر نکند. این یک اصل است که باید مورد توجه قرار گیرد. این اصل می تواند کل رویکرد اشتباه گذشته را اصلاح کرده و مسیر جدیدی را در سیاست های داخلی و خارجی کشور باز کند.
دیدگاه شما