صفحه نخست » سرمقاله » جنایت طالبان و بطلان تصورات خوشبینانه در مورد این گروه
جنایت طالبان و بطلان تصورات خوشبینانه در مورد این گروه
- حفیظ الله زکی
در ماه های اخیر که گروه طالبان با تهاجم گسترده خود بر مراکز ولایات و ولسوالی ها ساحه تحت کنترل خود را گسترش دادند؛ چهره پنهانی این گروه از زیر لفافه های فریبنده دین و مذهب، آشکار گردید و ماهیت تفکر این گروه برای مردم مناطق تحت سلطه طالبان روشن گردید.
فرامین و اجراات ملیشه های طالب در ولایت های گوناگون بیانگر اوج نادانی، جهالت و وحشی گری این گروه را نشان می دهد. منع استفاده از تلویزیون و دیش آنتن، منع گشت و گذار زن ها در بیرون، اجباری ساختن ریش، ترویج ترس و خشونت در منطقه، تهدید مردم به قتل و کشتار، تجاوز، غارت اموال و دارایی ها، کوچ اجباری و تلاشی خانه ها و ازدواج های اجباری، کشتن افراد بیگناه ملکی به منظور زهر چشم گرفتن از دیگران و... بخشی از رفتارهای اسلامی و دینی طالبان در مناطق تحت کنترل شان است.
کجای این اعمال با اسلام و دین سازگاری دارد و کدام دین می تواند این گونه اعمال ضد بشری را توجیه کند؟ امروز بر همه دنیا معلوم شده است که تفکر طالبان با هیچ دینی همخوانی ندارد. طالبان یک گروه مدافع دین نه؛ بلکه یک گروه ساخته شده برای پیشبرد پروژه های سیاسی و استخباراتی در منطقه است. کنترل طالبان هم در دستان کشورهای خارجی و مسوولان استخباراتی منطقه است و از خود هیچ اراده و اختیاری ندارند.
طالبان به نام دین مسلمان ها را می کشند و به نام جهاد آوارگی، دربدری، ترس و بردگی را برای مردم به ارمغان می آورد. طالبان نه از مسایل دینی چیزی می فهمند و نه از مدنیت سر در می آورند.
متأسفانه در اثر سیاست های برخی کشورهای خارجی در دوسال گذشته چنین تبلیغ می شد که تفکر و رفتار طالبان تغییر کرده و این گروه توانسته شرایط و الزامات جدید را درک کنند و مطابق آن خود را عیار سازند. بسیاری از سیاستمداران ما باور کرده بودند که راستی این گروه ممکن است تغییر کرده باشد و به زندگی و آزادی مردم احترام بگذارند و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی را رعایت کنند و حقوق زنان را به رسمیت بشناسند. از این رو سیاستمداران ما برای مذاکره و ایجاد ارتباط با گروه طالبان از هم پیشی می گرفتند و نشستن در کنار طالبان و دست دادن با آنها را یک نوع پرستیژ و افتخار برای خود می دانستند.
سیاست های برخی کشورهای خارجی و اشتباهات رهبران سیاسی افغانستان سبب شد که گروه طالبان به عنوان یک گروه سیاسی و خواهان صلح و امنیت در کشور در ذهنیت عمومی تبارز کنند. مردم هم باور کرده بودند که وقتی طالبان اهلی شده باشند، دیگر لازم نیست ما با آنها جنگ و خشونت داشته باشیم.
پیشروی طالبان در مناطق گوناگون، اما این تصور را باطل کرد و ثابت کرد که این گروه همان طالبان دهه نود میلادی است و هیچ تغییر در تفکر و رفتار آنها به وجود نیامده است. هرچند بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران از همان ابتدا معتقد بودند که طالبان یک گروه افغانی مستقل نیست. این گروه یک پروژه است که برای انجام کارهای مشخص و برنامه های از پیش طراحی شده به افغانستان اعزام شده است. تغییر رفتار این گروه هرگز به اختیار خود آنها صورت نمی گیرد. آنها زمانی رفتار و تفکر شان را تغییر می دهند که باداران شان بخواهند؛ همین.
بنابراین پیش از آن که حکومت با طالبان نشست و مذاکره داشته باشد، باید با کشورهای حمایت کننده طالبان به توافق برسد. تا زمانی که با این کشورها روی مسایل مبنایی و استراتژیک به توافق نرسد، انتظار صلح و تأمین امنیت از گروه طالبان بی معنا خواهد بود.
تاکنون طالبان یک گروه شورشی بود که بیشتر در روستاها فعالیت داشت و از سوی مردم هم مورد استقبال قرار نمی گرفت؛ اما اکنون مردم از پیروزی طالبان از راه نظامی و جنگ نگرانی دارند و از خشونت ها و قتل عام های طالبان می ترسند و از این رو تعدادی از رهبران محافظه کار و سنتی و نیز بزرگان محلی تلاش می کنند، پیشاپیش همکاری و همسویی خود را با طالبان اعلام کنند تا از شر این گروه پس از تسلط در منطقه در امان بمانند.
رویه نادرست و خلاف اخلاق و شرع گروه طالبان در مناطق تحت سلطه این گروه سبب شد که دیگر مناطق، مقابله و ایستادگی در برابر این گروه را به هر قیمتی ترجیح دهند. خیزش های مردمی در شمال و حمایت جمعی از نیروهای امنیتی سبب شد که گروه طالبان نه تنها از پیشروی بیشتر به سوی شهرهای بزرگ باز ماندند که بسیاری از مناطق تحت اشغال را نیز از دست دادند.
این آگاهی و اجماع هرچند دیر به وجود آمد؛ اما تاکنون آثار و نتایج بسیار مثبتی به همراه داشته است. اکنون می طلبد که حکومت به صورت جدی از خیزش های مردمی حمایت کنند و با پشتوانه مردم تنها روی گزینه جنگ و شکست مفتضاحانه دشمن تمرکز کنند.
تا حال قدرت طالبان ما را شکست نداده است؛ بلکه سیاست های خوشبینانه برخی کشورهای خارجی و رویکردهای مداراجویانه حکومت و بی تدبیری و فساد ما را با شکست مواجه کرده و زمینه تقویت طالبان را فراهم کرده است. تغییر در سیاست ها و رویکردهای نظامی می تواند اقتدار سیاسی و نظامی حکومت را دوباره باز گرداند.
دیدگاه شما