صفحه نخست » سرمقاله » خیزشهای مردمی و برهمخوردن معادلات سیاسی
خیزشهای مردمی و برهمخوردن معادلات سیاسی
- محمد هدایت
با پیشرویهای اخیر گروه طالبان در بخشهایی از کشور همزمان مقاومت ملی نیز علیه این گروه در همه نقاط افغانستان شکل گرفته است. تا کنون اگر چه یک اصطلاح برند و واحد برای این مقاومتها به وجود نیامده است و هر کسی نامی بر آن میگذارد. ولی هدف اصلی واحد است: «ایستادگی در برابر طالبان». «مقاومت ملی»، «بسیج عمومی»، «خیزشهای مردمی» و دیگر برخی از نامهای دیگر همه بر مبارزات ملی مردم افغانستان در برابر گروه طالبان دلالت دارند و جا دارد که حالا رهبری حکومت برای ساختن یک روایت واحد از این مبارزات حقطلبانه و ملی نام واحد بر آن بگذارد.
پس از شکلگیری مقاومت ملی علیه طالبان در سراسر کشور که بدون یک فرماندهی و سازماندهی واحد و به صورت خودجوش به وجود آمده است بسیاری از معادلات و محاسبات ملی و بین المللی بهم خورده است و در واقع جهان را شوکه کرده است. واقعیت این است که مردم افغانستان بیش از هر کس دیگر ماهیت طالبان را میشناسند و از قدرتگیری این هیولای بی شاخ و دم میهراسند. به همین خاطر محاسبه مردم بسیار ساده و واقعی است. از نگاه مردم افغانستان طالبان گروه متحجر و عقب ماندهای است که هیچ نسبتی با کرامت انسانی و ارزشهای بشری ندارد. این گروه ثابت کرده است که دشمن همه مردم افغانستان است و هیچ حرمتی برای هیچ انسانی قایل نیست و هنوز تغییر نکرده است. تحلیل مردم این است که اگر طالبان بیایند و بر مقدرات کشور مسلط شوند به نقطه صفر برخواهیم گشت و تا هر زمان که سیطره طالب طول بکشد، باید مقاومت علیه این گروه ایجاد شود. بنابراین چه بهتر که این مقاومت از اکنون شکل بگیرد و از حالا جلو قدرت یابی آن گرفته شود.
به نظر میرسد مقاومتی که علیه طالبان در روزهای اخیر شکل گرفته است یکی از اصیلترین و انسانیترین مبارزات مردم افغانستان خواهد بود که در تاریخ این سرزمین جایگاه ویژه برای خود خواهد یافت. حتی این مبارزه میتواند مقدستر از جهاد در برابر شوروی سابق و جنگهای استقلال در عصر انگلیس خواهد بود. زیرا خیزشهای اخیر ناشی از آگاهی و بیداری است که مردم در سالهای پسین کسب کرده اند و مبتنی بر تجربهای است که به دست آورده اند. از سوی دیگر گروه طالبان به عنوان یک گروه به شدت مذهبی و افراطی و برخاسته از مدارس دینی میتوانست آگاهی مردم را خدشهدار کند. اما مردم به نیکی میفهمند که رفتن به سوی طالب مساوی با مرگ همه ارزشهای انسانی و کرامت بشری است. از همین رو ایستادن در برابر چنین میکربی که ملغمهای از برداشتهای افراطگرایانه از آموزههای دینی و ذهنیت مزدورمنشی است که توسط سازمانهای استخباراتی و جاسوسی بیگانگان، در تاریخ کشور بیسابقه است.
در روزهای اخیر همزمان با اوجگیری حملات تهاجمی طالبان حامیان بین المللی این گروه دست به پروپاگندای عمیق و سازمان یافته زدند. بزرگترین دستگاههای استخباراتی از همه توان خود برای شایعهسازی و تخریب روان جمعی مردم افغانستان استفاده کردند. همزمان بزرگترین بنگاههای خبری حامی طالبان تحت راهنمایی سازمانهای استخباراتی به تطهیر و توجیه طالبان روی آوردند. یکی از مهمترین شگردهای آنان تاکید بر شکافهای عمیق قومی، مذهبی، زبانی، سمتی و تعمیق شکاف میان مردم و حکومت افغانستان بود. آنان فکر میکردند که میتوانند میان مردم افغانستان رخنه ایجاد کنند و از این طریق به اهداف پنهانی خویش دست یابند. اما خیزشهای مردمی در برابر طالبان همه این محاسبات و معادلات را بر هم زد و هر آنچه را در مخوفترین و تاریکترین لایههای سازمانهای جاسوسی رشته بودند به یک باره پنبه کرد. خیزشهای مردمی و مقاومت ملی علیه گروه طالبان خیلی از خوبهای رنگین دیگر را نیز آشفته ساخت. زیرا این خیزشها نه تنها در خارج از کشور غیر قابل پیشبینی بود بلکه در داخل نیز کسی این حرکت را توقع نداشت.
اکنون که خیزشهای مردمی به صورت خودشجوش و کاملا آگاهانه و در سطح ملی نیز به وجود آمده است باید از آن استقبال گردد و به بهترین وجه ممکن از این همه شور و هیجان در جهت توقف کشتار و سیطره طالبان استفاده گردد. گمانهزنی در باره پیامدهای خیزشهای مردمی و تبدیل شدن آن به یک معضل علیه نظام بیهوده و منافقانه است. گروهی که به هیچ ارزش و اصل انسانی و اسلامی پای بند نیست، در حال جولان و پیشروی است، تنها با خیزشهای عمومی و مقاومت ملی شکست میخورد. شکست طالبان به عنوان مزدوران بیگانه و ایادی سازمانهای استخباراتی اولویت اول مردم افغانستان است و هیچ بهانهای نباید جلو ای سیل بنیانکن را بگیرد. تنها راه مقابله با طالبان و جلوگیری از تطبیق پروژههای استخباراتی در کشور و تنها راه آوردن آرامش و ثبات در افغانستان مقاومت ملی و خیزش عمومی است.
دیدگاه شما