صفحه نخست » سرمقاله » جـز مـقـاومـت چاره ای نداریم
جـز مـقـاومـت چاره ای نداریم
- محمد هدایت
واقعیت این است که سرعت پیشروی طالبان و سقوط مراکز ولایات در روزهای اخیر همه را غافل گیر کرده است. مردم در شوک بزرگ فرو رفته و آن چه فعلا بر قلمروهای تسخیر شده حکومت می کند نه طالب و نیروهای خارجی بلکه شایعه است. به نظر می رسد که نهادهای امنیتی به خصوص اردوی ملی نیز نمی توانند به درستی به تدبیر امور بپردازند. بازار شایعه چنان گرم است که همه مرزها را در نوردیده و هر لحظه ذهنیت عموم با شایعات بی اساس و توهمات پر می شود. در حالی که بخش های بزرگی از کشور در دست طالبان سقوط کرده اند و سرعت تحولات به گونه سرسام آور است، مهم ترین پرسش فراروی مردم این است که چه باید کرد؟ طبیعی است که تکلیف حکومت و نهادهای حکومتی مشخص است. دیروز در ارگ ریاست جمهوری با حضور رهبری حکومت تصمیم گرفته شده است که در برابر طالبان باید ایستاد. رهبران شمال از جمله مارشال دوستم و جنرال عطا محمد نور رهبر جمعیت اسلامی نیز چنین فیصله ای داشتند. اما اکثر مردم تحت تاثیر تبلیغات و شایعات قرار گرفته اند و پرسش از این که چه باید کرد به مهم ترین مساله زندگی شان تبدیل شده است.
باید اذعان کرد که در وضعیت بدی به سر می بریم اما چاره ای جز مقاومت هم نداریم. متاسفانه شایعه و توهم توطیه به قدری عمیق در جان مردم ریشه دوانده است که دیگر هیچ حر درستی کارگر نمی افتد. باید قبول کنیم که این وضعیت نتیجه کاستی ها و کمبودها و بدعمل کردن بخش هایی از حکومت بوده است. وگرنه مردم افغانستان تا این حد ترسو هیچ وقت نبوده اند. روایت سقوط ها و پیشروی های طالبان در مناطق مختلف بسیار جالب است و در یک نقطه مشترک است که طالبان آن چنان نیروی قوی قدرتمند ندارند. فقط چیزی که دارند یک روایت مسلط است و آن این است که طالبان همه جا را خواهند گرفت و طالبان آمدنی هستند. این روایت را دو سال است که برخی از سیاستمداران و اپوزیسیون داخل نظام نیز تکرار می کردند و حالا فراگیر شده است. علاوه مشکلات در عملکرد حکومت و ذهنیت توطیه پرور ما تلاش برای تخریب نظام از سوی نیروهای درون نظام کم نبوده است.
هجمه ای که در سال های اخیر علیه حکومت وجود داشته است بنیان برانداز و سیل آسا بوده است. هیچ حکومتی در برابر این همه تخریب دوام نمی آورد. از کوچک و بزرگ و از عامی و تحصیل کرده همه کمر بستیم برای تخریب نظام. هیچوفت میان عملکرد افراد و رهبری حکومت با نظام فرق قایل نشدیم. روایت هایی چون برتری طالبان از رهبری موجود، قطعیت آمدن طالبان و امثال آن بدون شک روایت هایی اند که در پشت آن یک کار استخباراتی گسترده وجود دارد. حجم نفرت پراکنی قومی که در سال های اخیر در متن جامعه زخم خورده ما پمپاژ شده است بی سابقه بوده است. هیچ نظامی با این حجم از نفرت پرکنی نمی تواند دوام بیاورد. علاوه بر موارد فوق که در تولید وضعیت موجود نقش عمده داشته اند، عملکرد همکاران بین المللی افغانستان بیش از هر چیز دیگر نقش داشته است.
متاسفانه همکاران بین المللی افغانستان که در راس همه ایالات متحده قرار دارد در طول حداقل دو سال اخیر در تقویت طالبان سهم بسزایی داشته است. نوع روابط طالبان نه تنها سبب تقویت این گروه گردید بلکه سبب بی اعتمادی های زیاد میان مردم و حکومت نیز گردید. بخشی از عامل وضعیت موجود کارکرد نهادهای بین المللی و شرکای بین المللی افغانستان بوده است.
علی رغم مشکلاتی که برشمرده شد هرگز نمی توان در مقابل دشمن خاموش نشست و مثل برخی از مسولان محلی تسلیم شد. چنان که دیروز هم رهبری حکومت در ارگ و هم رهبران شمال فیصله کرده اند در برابر طالبان باید ایستاد. زیرا این گروه هیچ برنامه ای برای برقراری یک نظام انسانی ندارند. طالبان برای مردم افغانستان هم شناخته اند و هم تجربه های تلخی از خود به یادگار گذاشته اند. بنابراین چاره ای جز ایستادگی در مقابل طالبان وجود ندارد. به نظر می رسد که روندهای سیاسی و پروسه صلح هم در بن بست مطلق قرار دارند. متاسفانه حامیان طالبان روند صلح را عمدا به بن بست کشانده اند. بنا بود که مدتی قبل در ترکیه کنفرانسی برگزار گردد که میکانیزم های سیاسی حل قضیه افغانستان در آن نهایی گردد. ولی طالبان و حامیان منطقه ای آن عمدا این کنفرانس را سبوتاژ کردند و حتی لغو کردند. حالا که دشمن عزم جدی برای جنگ دارد چاره ای جز ایستادن و مقاومت نیست.
دیدگاه شما