صفحه نخست » سرمقاله » کشورهای همسایه؛ دایههای دلسوزتر از مادر
کشورهای همسایه؛ دایههای دلسوزتر از مادر
- محمد هدایت
در تازهترین مورد سفیر پاکستان مقیم کابل که عنوان فرستاده این کشور در امور افغانستان را نیز دارد گفته است که ملیشهسازی در افغانستان در مقابله با طالبان اوضاع را وخیمتر و جنگ را طولانیتر میکند. سفیر پاکستان از مقاومت ملی و بسیج مردمی علیه گروه طالبان به عنوان ملیشهسازی یاد کرده است تا نوعی بدبینی و نفرت علیه آنان را تحریک کند.
علاوه بر سفیر پاکستان مقامات رسمی همسایه غربی افغانستان نیز در این روزها سخت در تقلا افتاده اند و آسمان را با ریسمان میدوزند تا مرتب از خوبیهای نداشته طالبان سخن بگویند. فضیلتتراشیهای بیمورد و خنده دار سبب گسترش فضای طنزآلود در ایران شده است. یکی از مشهورترین توجیهات این است که طالبان واقعیتهای جامعه امروز افغانستان هستند و باید آنها را در آغوش گرفت و از این لشکر جهل و جنون باید مردم افغانستان استقبال کنند. یکی از تحلیلگران عرصه اقتصادی در این کشور در مصاحبه با یکی از روزنامههای ایرانی گفته است که طالبان ثبات را بر افغانستان حاکم میسازند و ما میتوانیم از این ثبات استفاده کرده و نیروی کار ارزان به دست آوریم. ذهنهای ظرافتنگر ایرانی فکاهیهایی در این روزها در باره مناسبات جمهوری اسلامی با طالبان ساخته اند که خود گویای شیوع نگاه ابزاری بر سیاست در این کشور است.
سخن سفیر پاکستان علاوه بر این که آشکارا نگرانی پاکستان از مقاومت ملی علیه طالبان را نشان میدهد بیانگر کارآمدی بسیج عمومی علیه این گروه نیز هست. واقعیت این است که متاسفانه در روزهای اخیر طالبان به بخشهایی از کشور تسلط پیدا کرده اند. این تسلط تحت مدیریت مستقیم استخبارات منطقه و با حمایتهای مالی و لوجیستیکی آنها صورت گرفته است. امکان ندارد طالبان به عنوان یک گروه متحجر و عقب مانده جنگی با این وسعت را در سراسر افغانستان مدیریت و رهبری کند. بلکه پشت سر آنها دستان پیدا و پنهانی قرار دارند که در گسترش منازعه و جنگ ید طولایی دارند. اکنون که پس از پیشرویهای اخیر گروه طالبان، مردم مجبور شده اند همه با یکصدا علیه طالبان تفنگ در دست بگیرند حامیان این گروه از جمله پاکستان را واهمه فرا گرفته است.
واقعیت این است که با طالبان تنها از طریق یک مقاومت ملی و بسیج مردمی میتوان مبارزه کرد و هیچ راهی جز مبارزه هم وجود ندارد. زیرا طالبان هیچ تغییری نکرده اند و کسانی که دم از تغییر طالبان میزنند یا ماهیت این گروه را نمیشناسند و یا خود را به نفهمی زده اند. گروه طالبان به دنبال حاکمیت میکانیزمی است که حتی در هزاروچهارصد سال قبل هم تا این حد عقب مانده نبوده است. این گروه با یک قرائت اشتباه و جاهلانه از اسلام ساخته شده است و اساسا بیش از آنکه ریشه در متن آموزههای دینی و باورهای مذهبی داشته باشد برساخته سازمانهای مخوف استخباراتی است. بنابراین هرگونه تصور مثبت از این گروه ساده لوحانه و حتی احمقانه است. به همین خاطر حتی اگر طالبان بر تمام افغانستان مسلط شود و دولت افغانستان نیز به کلی سقوط کند باز هم روزی باید مردم افغانستان در برابر آن بایستند و مبارزه کنند. بنا بر این به جای آنکه فردا مجبور شویم و در مقابل طالب ایستاد شویم اکنون باید تکلیف خود و سرنوشت کشور را روشن کنیم و دین خود را در برابر تاریخ و نسل آینده ادا کنیم.
در مجموع آن چه از سیاستهای کشورهای همسایه بر میآید این است دلسوزیهای جعلی و تظاهرگرایانه است. تلاش عجیب صورت میگیرد که یک روایت جعلی در باره طالبان اریه شود و هر کس در این دو کشور در باره افغانستان حرف می زند ژست یک دایه مهربانتر از مادر و عاطفی به خود می گیرند. مرتب از رنج مردم افغانستان و تباهیهای گسترده در کشور ما سخن میگویند تا نشان دهند که چقدر دلسوز برای ما هستند. این دلسوزیها و عطوفتهای جعلی بیش از هر چیزی دیگر بر روان هر شهروند افغانستان تاثیر منفی می گذارد و نوعی تحقیری آمیخته با نفرت را در وجود آدم بر میانگیزد. به همین خاطر باید به آنان گفت که لطفا دایه های دلسوزتر از مادر نباشید و یا با این ضرب المثل باید مخاطب شان قرار دهیم که ما را به خیر تان امیدی نیست، شر مرسانید.
دیدگاه شما