صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فاجعه آلودگی هوا در کابل

-

گشت و گذار در صبحگاهان و شامگاهان در کابل، در هوايي مسموم کننده شهر غير قابل تحمل است. کهنسالان، اطفال و مريض هاي قلبي و... وضعيت سخت تري را تحمل مي کنند. حقيقتا وضعيت آب و هواي کابل در حالت بحراني به سر مي برد. حقيقت اين است که ما مردم افغانستان سخت سياست زده شده ايم. دولتمردان فقط از توطيه ها عليه خود مي گويند و از اقداماتي که عليه ديگران انجام مي دهند. کمتر کسي  از وضعيت صحي و بحراني که افغانستان سخت درگير آن است سخن مي گويد. کسي از هواي آلوده کابل که سالانه هزاران انسان را به کام مرگ مي کشاند، سخني نمي راند، حتا شهردار و مقامات صحي نيز کمتر از آن مي گويند.

مردم نيز به سخنان داغ و تند و بحث هاي سياسي مقامات، وکلا و وزرا با اشتياق گوش مي دهند و کمتر متوجه هوايي هستند که هر صبح و شام امکان تنفس را از آنان مي گيرد و اگر جنگ جانشان را نگرفت، مطمينا اين هواي مسموم به انواع و اقسام امراض مبتلا خواهد ساخت.

عکس العمل مردم را روزهاي رخصتي مثل جمعه در فروشگاه هاي بخاري هاي ترکي مي توان به خوبي ديد. خيلي ها هستند که بخاري ترکي را به خاطر استفاده از سوخت ذغال سنگ مي خرند. در حالي که هم از هواي آلوده کابل ناله مي کنند، هم با علاقه بخاري ذغال سنگ سوز مي خرند. نتيجه اين بي مبالاتي را نيز در مرزهاي زميني و ميدان هاي هوايي کشور مي توان به وضوح ديد، هنگامي که بخش اعظم مسافران را مريضاني تشکيل مي دهند که به مرض هاي صعب العلاج مثل سرطان مبتلا شده اند و راهي کشورهاي خارج براي تداوي هستند.

متخصصان مي گويند غلظت آلودگي هوا در شهر کابل بسيار بالاتر از 350 مايکروگرام در متر مکعب است که اندازه اي معتدل مي باشد. گفته مي شود غلظت آلودگي هوا در کابل به حدود هزار مايکروگرام در متر مکعب مي رسد، که خطر ابتلاي شهروندان به بيماري هاي صعب العلاج خصوصا بيماري هاي سرطاني را در پي دارد.

آمارها در افغانستان ناقص هستند، اما با آن هم، همين آمارها در سالهاي گذشته به طور تقريبي از فاجعه آلودگي هوا در کابل پرده بر مي دارد. سالانه هزاران تن به خاطر آلودگي هوا در کابل مي ميرند. در حال حاضر، صدها کارخانه خشت پزي در شهر کابل فعاليت دارند که براي پختن خشت از سوخت هاي آلوده کننده شديد هوا مثل تايرهاي موتر و ذغال سنگ و.. استفاده مي کنند. صدها کارخانه توليدي در شهر کابل فعاليت دارند که عمدتا در آلودگي هوا نقش دارند. حدود پنجصد هزار موتر در کابل گشت و گذار مي کنند. هزاران جنراتور براي توليد برق در ساعاتي که برق شهري قطع مي شود روشن مي گردند. صدها حمام با استفاده از ذغال سنگ شبانه روز کار مي کنند. صدها هزار بخاري با استفاده از سوخت هايي مثل چوب و ذغال سنگ براي گرم کردن خانه هاي مردم استفاده مي شود.

ما به مرز فاجعه نزديک شده ايم و يا بهتر بگويم در متن فاجعه قرار داريم. فاجعه اين است که ما در وضعيت هشدار به سر مي بريم، ولي کمتر به حل آن فکر مي کنيم و مي پردازيم. از مردم عادي گرفته تا فعالان مدني، تا دولتمردان و مقامات عالي رتبه که صلاحيت برنامه ريزي و جلوگيري از ادامه فاجعه را دارند، به راحتي تن به اين وضعيت داده، و مرگ تدريجي و سخت شهروندان کشو را مشاهده مي کنند.

جز مشتي ادعا از شماري از وزارت خانه ها و ادارات مثل اداره حفاظت از محيط زيست، هيچ برنامه عملي و علمي در مورد مبارزه با بحران آلودگي هوا در کابل و شهرهاي کلان افغانستان وجود ندارد. آلودگي هوا، همراه با آلودگي آب هاي کابل که آن هم به مرز بحران رسيده است، از کابل شهري مسموم ساخته که بي شباهت به فضاي مسموم سياست در آن نيست.  

دیدگاه شما