صفحه نخست » سرمقاله » آمار، اساس برنامه ریزی و مدیریت
آمار، اساس برنامه ریزی و مدیریت
- حفیظ الله زکی
افغانستان يکي از کشورهاي فقير و عقب مانده دنيا است. افغانستان در طول تاريخ خود حتا يک حکومت دلسوز، آزادي خواه و توسعه طلب را تجربه نکرده است. وقتي ميان حکومت ها از برخي به نيکي ياد مي شود به معناي آن نيست که آن حکومت واقعا خوب کار کرده است؛ بلکه اين داوري ها بيشتر بر مبناي مقايسه ميان حکومت هاي افغانستان صورت مي گيرد که بعضي از آنها نسبت به حکومت هاي قبلي و بعدي شان خوبتر بوده اند. افغانستان کشوري داراي ذخاير بي شمار زير زميني است که ارزش آنها به بيشتر از سه تريليون دالر مي رسد. حکومت افغانستان هنوز سروي دقيقي از داشته هاي روي زميني و زير زميني اش ندارد و آنچه را به عنوان آمار ثبت و اعلام مي کند، اغلب متکي بر گزارش سازمان ملل متحد، سازمان ها و کشورهاي خارجي ديگر مي باشد.
کارهاي تحقيقاتي و از جمله آمار و ارقام هنوز در افغانستان جايگاهش را پيدا نکرده است. سياست ها و پلان گزاري ها يا متکي بر گزارش هاي خارجي است و يا بر حدس و گمان مقامات و دست اندرکاران اداره مربوطه استوار مي باشد. به همين خاطر بسياري از مسايل حساس و مهم کشوري به دليل نبود آمار و ارقام درست از نظر عموم پنهان مي مانند و بسياري از سؤ استفاده ها و خيانت ها در فضاي ابهام آلود و ناشفاف به راحتي توجيه مي شود. اين بار نيز اين سازمان ملل متحد است که بايد آمار افراد نيازمند در افغانستان را اعلام کند. صندوق جمعيت سازمان ملل متحد در گزارش تازه خود اعلام کرده است که 7.4 ميليون نفر در افغانستان در رويداد هاي مختلف طبيعي و جنگ صدمه ديده اند و به کمک هاي فوري بشردوستانه نياز دارند. براساس اين گزارش در يک سال گذشته هزاران انسان به دليل ادامه جنگ و فقر در افغانستان قرباني شده و يا محلات اصلي زندگي شان را ترک کرده اند. حوادث طبيعي نيز خسارات زيادي به افغانها رسانده است. اين آمار خاطر نشان کرده است که در افغانستان دو مليون نفر به امراض ساري و غير ساري مبتلا هستند.
اين آمار و آمارهاي شبيه اين که از سوي حکومت افغانستان و سازمان هاي معتبر بين المللي در موارد مختلف منتشر مي شود، واقعا تکاندهنده است. از ميان بيست مليون نفر وقتي هشت مليون آن به کمک هاي فوري واضطراري نياز داشته باشند و دو ميليون آن از بيماري رنج ببرند، ديگر نمي توان در اين کشور به راحتي و آرامي زندگي کرد. جنگ و ناامني، فقر وبيکاري، حوادث گوناگون طبيعي، فقدان امکانات اوليه صحي و نبود درمانگاه ها و شفاخانه هاي مجهزي که بتوانند بيماران مختلف را در داخل کشور درمان کنند، از مشکلات اصلي براي مردم به حساب مي آيند. جنگ علاوه بر اين که آسايش و آرامش فيزيکي و رواني تمام شهروندان را سلب کرده است، بر زندگي ميليون ها انسان اين سرزمين تأثير مستقيم برجا گذاشته است. آمار کشته ها، زخمي ها، معلوليت ها، مهاجرت ها و چور و چپاول ها که به صورت روزمره درکشور اتفاق مي افتد، نشانه اين است که سالانه چندين مليون انسان اين سرزمين به گونه اي قرباني اين گونه خشونت ها و جنگ ها در افغانستان مي گردند.
با تاراج ميلياردها دالر کمک هاي جامعه جهاني، اکنون افغانستان از نظر اقتصادي به وضعيت چهارده سال قبل نزديک شده است. ناامني، قوانين کهنه و پيچيده اداري، بروکراسي، فساد و فقدان ميکانيزم نظارت و کنترل بر کارکرد ادارات، سبب فرار سرمايه از کشور گرديده و روند سرمايه گذاري در کشور را مختل ساخته است. عدم بازسازي زيربناهاي اقتصادي و توجه به مسايل روزمره و امورات مصرفي، زمينه هاي اشتغال و کاريابي را محدود ساخته و برجمعيت بيکاران افزوده است.
با اين همه مهم اين است که اين آمارها در نهايت به برنامه ريزي و ارايه راه حلهاي کوتاه مدت و دراز مدت از سوي حکومت بينجامد و به نيازمندي هاي ميليون ها انسان در آينده پاسخ داده شود. اگر آمار به بهبود وضعيت مديريتي منجر نشود، سودي براي مردم افغانستان دربر نخواهد داشت.
دیدگاه شما