صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مقرره جدید؛ محدودیت های جدید برای رسانه ها

-

بعد از سقوط امارت اسلامي طالبان، ما شاهد رشد رسانه هاي تصويري، صوتي و چاپي مي باشيم. رشد و فعاليت آزادانه رسانه  ها يکي از دستاورد هاي مهم دوره پسا طالبان محسوب مي شود.
در دوره مدرن رسانه ها نقش اساسي در نشر و گسترش اطلاعات و بالا بردن سطح آگاهي مردم دارد. در مطالعات توسعه و نوسازي ميزان خواندن روزنامه، گوش دادن به راديو و ديدن تلويزيون و رفتن به سينما از شاخص هاي توسعه يافتگي محسوب مي شود. به ديگر سخن، در جامعه اي که مردم روزنامه مي خواند، تلويزيون مي بيند، راديو گوش مي دهد و به سينما مي رود، توسعه‏يافته است. ميزان توسعه يافتگي به کيميت مخاطبان و کيفيت رسانه ها دارد.
تاريخ فعاليت رسانه ها به دوره حبيب الله خان بر مي گردد. از دوره حبيب الله خان تا کنون ما شاهد فراز و نشيب در فعاليت رسانه ها و ايجاد محدوديت بر فعاليت رسانه ها از سوي حکومت بوده ايم. در بيشتر ادوار تاريخي، رسانه ها تريبون براي حکومت بوده است. به ديگر سخن، رسانه ها صداي رساي حکومت بوده است. تنها در دهه دموکراسي ما شاهد فعاليت آزادانه رسانه ها به گونه‏اي نسبي مي باشيم. در دوره کمونيست ها، رسانه ها محدود شد و شديدا از جانب نظام سياسي سانسور مي شد. حکومت اجازه پخش و نشر برنامه هاي اسلامي و ليبرالي به رسانه ها نمي داد. در دوره مجاهدين فعاليت رسانه ها کم شد. در دوره طالبان، رسانه ها از فعاليت باز ماند. زيرا، آن ها از مخالفين جدي رسانه ها بود. امارت اسلامي طالبان فعاليت رسانه ها را حرام مي دانست. دوره پسا طالبان آغاز جديد براي فعاليت رسانه ها بود. در اين دوره، محدوديت ها برداشته شد.
درآمد عمده رسانه هاي چاپي ناشي از تبليغات و فروش آن است. اين دو منبع اساسي و بنيادي براي رسانه هاي چاپي مي باشد. غير از دو مجراي مذکور هيچ مجراي ديگري وجود ندارد. درآمد ناشي از تبليغات و فروش آن در بسا موارد نيازمندي مالي رسانه ها را تأمين نمي کند. به همين خاطر، ما در طول بيش از يک و نيم دهه شاهد باز و بسته شدن رسانه هاي زيادي چاپي بوده ايم. دليل عمده بسته شدن رسانه هاي چاپي مشکلات مالي است.
در يک و نيم دهه گذشته، فرهنگ روزنامه خواني به آن پيمانه رشد نکرده است که فروش روزنامه ها موجب برآوردن نيازمندي هاي مالي روزنامه ها، هفته ها و ماهنامه ها گردد. شايد فروش روزنامه ها از هزار شماره تنها به 100 شماره برسد. باقي آن به صورت رايگان در نهاد هاي دولتي و خصوصي توزيع مي گردد. بنابراين، درآمد رسانه هاي چاپي محدود به تبليغات است. با اين وجود، تبليغات به آن پيمانه نيست که بتواند تمام مصارف و مخارج رسانه هاي چاپي را درآورد. تبليغات تنها مخارج چاپ رسانه ها را تأمين مي کند. از اين جهت، مقرره جديد محدوديت جدي بر فعاليت رسانه ها و به خصوص رسانه هاي چاپي ايجاد مي کند.
ارائه تضمين بانکي و پرداخت حق الامتياز جدا از اينکه موجب بسته شدن بسياري از رسانه هاي چاپي مي گردد باعث مي شود که کسي روزنامه و هفته تأسيس نکند. اين مقرره هم فرصت تأسيس روزنامه جديد را از شهروندان عادي مي گيرد. تنها سياستمداران و تجاران قادر به تأسيس روزنامه خواهد بود. اين مسئله يک نوع وابستگي تام و تمام به ايجاد مي کند. نويسندگان را وابسته به جيب سياستمداران، تجاران و سرمايه داران مي سازد. زيرا، مقرره جديد فرصت تأسيس روزنامه مستقل را از بسياري ها مي گيرد. اين مسئله پايان تلخ براي آزادي بيان در رسانه هاي چاپي است. زيرا، فرصت سخن گفتن را از بسياري ها مي گيرد.
در پايان بايد گفت که مقرره جديد نه تنها کمکي به تنظيم فعاليت رسانه ها نمي کند بلکه موجب بستن بسياري از رسانه ها مي شود.  

دیدگاه شما