صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سراب امید

-

حکومت افغانستان از سال 2008 به بعد در عمل از تمام مسايل حکومتداري و بازسازي دست کشيد و به صورت سطحي و سمبوليک توجه خود را به مسأله صلح با مخالفان مسلح معطوف نمود. اگر اين عطف توجه بر مبناي واقعيت هاي سياسي و امنيتي کشور و منطقه صورت مي گرفت و راهبردها و رويکردهاي مشخص براي دستيابي به صلح در نظر گرفته مي شد، امر ضروري و پسنديده تلقي مي شد؛ اما تأسف در اينجا است که حکومت هيچ استراتژي، خط سير و برنامه اي براي مذاکره با شورشيان تدوين نکرده بود. اغلب مسايل صلح به گونه شعاري دنبال مي شد و تنها در حرف روي آن تأکيد مي گرديد.
طي اين سال ها از مسأله صلح به حيث يک ابزار براي توجيه ناکامي هاي حکومت استفاده مي شد و بهانه اي براي سوق و تخصيص بودجه براي بازسازي مناطق سرحدي و ولايات ناامن. بودجه اي که هيچگاه به مصرف نرسيد و پروژه هايي که هرگز تطبيق نشد. همه چيز به گونه خيالي و شعاري پيش مي رفت، حتا آمارهاي رسمي دولتي در فضاي خيالي تهيه مي شد و در اختيار مردم قرار مي گرفت. دور دوم رياست جمهوري کرزي را مي توان از ناکام ترين دوره ها در پانزده سال گذشته ياد کرد. در اين دوره کمک هاي خارجي بي پروا حيف و ميل مي شد، قانون اساسي از سوي مقامات بلندپايه حکومتي ناديده گرفته مي شد و فساد در تمام ادارات ريشه دوانده بود و چتر معافيت، حاشيه امني را براي مافياي قدرت و ثروت به وجود آورده بود. اگر مردم افغانستان پس از خروج نيروهاي خارجي يکباره بر لبه پرتگاه سقوط قرار گرفت، عمده ترين عاملش کمکاري ها و بي بندو باري هاي سياسي و اداري بود که در آن دوره به يک عمل فراگير تبديل شده بود.
با روي کار آمدن حکومت وحدت ملي و چالش هاي عميق و فراگيري که در زمينه کار، اشتغال و درآمد مردم به وجود آمد، انتظار آن بود که حکومت زندگي و رفاه مردم افغانستان را بازهم به پاي صلح خيالي قرباني نسازد؛ بلکه روي يک راه حل واقعي، همه جانبه و مبتني بر منافع ملي افغانستان مکث نمايد. اگرچه موضع گيري هاي حکومت وحدت ملي در قبال صلح و مذاکره با مخالفان مسلح دولت، واقع بينانه تر به نظر مي رسيد؛ اما از آنجايي که جنگ و صلح در افغانستان ابعاد منطقه اي و بين المللي پيدا کرده، در جلب همکاري هاي عملي و جدي کشورهاي دخيل در مسأله افغانستان توفيق چنداني نداشته است.
برگزاري اجلاس چهارجانبه صلح به اشتراک افغانستان، پاکستان، آمريکا و چين، روشنترين نقطه اي بود که مردم افغانستان مي توانست به آن اميد ببندند، اما زماني که مي رفت تا اين مذاکرات به گفتگوي مستقيم ميان دولت افغانستان و مخالفان مسلح منجر گردد، رهبري طالبان هر نوع گفتگو با حکومت افغانستان را رد کرد. طالبان براي پيوستن به مذاکرات صلح پيش شرط هايي را مطرح کرد که پذيرش آن از سوي حکومت امري ناممکن بود.
حالا اين مذاکرات در حالي به بن بست مواجه شده که طالبان در سال گذشته به پيروزي هاي بزرگ نظامي دست يافته بود. تصرف ولايت کندز و تعداد زيادي از ولسوالي ها در شمال، شمال شرق و جنوب و جنوب غرب کشور نشانه پيروزي هايي است که طالبان مي تواند در موضع گيري هاي سياسي خود روي آنها حساب باز کند. فعلا مسأله صلح تحت شعاع حملات بهاري طالبان قرار گرفته است. حملاتي که احتمالا سخت و با تا کتيک هاي جديد همراه خواهد بود. مقامات پاکستان هم از آمادگي طالبان براي حملات بهاري سخن گفته است و مقامات امنيتي نيز تأييد مي کند که طالبان مانند سال گذشته حملات خود را شروع خواهد کرد.
بنابراين مردم افغانستان انتظار دارند که حکومت بجاي دلخوش کردن به سراب صلح، به راهکارهاي جنگ بينديشد و کميت و کيفيت نيروهاي امنيتي کشور را مطابق نيازهاي موجود بالا ببرد. در ضمن دستگاه ديپلماسي کشور بايد از حالت کما بيرون آمده و با رايزني با کشورها، فشارهاي سياسي لازم بر پاکستان و گروه طالبان را افزايش دهد. 

دیدگاه شما