صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استیضاح راه حل نیست

-

مصرف نشدن بيش از نيمي از بودجه انکشافي در واحدهاي بودجوي دولت افغانستان امري  است که هر ساله تکرار مي شود. اما واقعا مشکل از کجاست؟ چرا اين معضل سالهاي سال حل نمي شود؟ چرا واحدهاي بودجوي نمي توانند بودجه خود را به مصرف برسانند؟ علت اساسي اين وضعيت را در کجا جستجو بايد کرد؟ آيا وزرا و روساي  ادارات مستقل مسبب اصلي اين وضعيت هستند؟
ريشه يابي اين معضل، صبر، حوصله، دقت و تلاش مي خواهد، چون که بحث گسترده مي شود، به تاريخ، فرهنگ، وضعيت نظام سياسي، تفکرات حاکم بر ذهن و روان مردم افغانستان، و... مربوط مي شود. ابتدا تاريخ را بايد خواند که اين نظام و اين وضعيت بازمانده از ده ها سال پيش است، نظامي که همچنان فساد اداري، خويش خوري و مقدم بودن روابط خوني و منطقه اي و زباني بر شايستگي و تخصص و تجربه، را در خود هنوز هم مي پروراند. کار سختي نيست که اگر به اداراتي مختلفي (در همين حال حاضر) سر بزنيد و تناسب نفوذ اقوام و مناطق را در آن ها ببينيد که چگونه است. اداراتي که بر روي بسياري از مناطق و اقوام بسته هستند و در اختيار عده اي خاص گذاشته شده اند. اداراتي که تخصص در آن کمتر جاي دارند.
نظام حاکم بر ادارات افغانستان، نظامي متمرکز است و اختيارات اصلي، عمدتا در دست يک شخص و يا حلقه خاص قرار دارد. در اين نظام دولتمردان و مقامات عالي رتبه، به شدت از حومه و اطراف خود مي ترسند. صلاحيت ها در در دست چند تن و چند اداره محدود هستند. هر چند تلاش هايي در شرف انجام است که حد اقل در ظاهر اين وضعيت تغيير کند. اما اين وضعيت بازمانده از گذشته است. هنوز هم با تغيير وزرا و روسا اطرافيان نزديک آنها تغيير مي کند. صلاحيت ها از يک عده گرفته و به ديگري تحويل داده مي شود.
فرهنگ حاکم بر ادارات افغانستان، نوعي بي مبالاتي و تنبلي همراه با شعار دادن است، شعارهاي بزرگ و عوام فريبانه که از حقيقت خالي هستند و در نهايت پس از اينکه ثابت شد تو خالي و بي مايه اند، موجي ديگر از فرافگني ها، تهمت ها، توجيه ها و دروغ ها آغاز مي شود.
مصرف نشدن و يا نتوانستن حداکثر بودجه، در هر سال به يک بازي تکراري مي ماند که براي مردم کسل کننده شده است. اين بازي در نهايت به استيضاح ها و سئوالات تکراري و اکثرا بي هدف وکلا و مسايل پشت پرده و ابهام ها و شک و گمان هايي در مورد تحت فشار قراردادن وزرا و گرفتن امتيازهاي گوناگون توسط وکلا مي انجامد.
تصور اينکه يک وزير، در يک وزارتي که با هزاران مشکل روبرو است، و در نظامي که عزل و نصب ها معمولا بر اساس لياقت و شايستگي نيست، بتواند تحول اساسي بياورد، سخت است. ظرفيت انساني معمولا در دست وزير نيست که بتواند بخش اعظم کارمندان يک وزارت را که بر اساس لياقت استخدام نشده اند و نمي توانند کاري از پيش ببرند، تبديل کند. همان گونه يک وزير يا رئيس يک اداره مستقل، براي از بين بردن مشکلات اساسي ادارات شان دست باز ندارند.
بدين جهت، پارلمان و شماري از وکلاي پارلمان که جزئي از اين مشکل هستند،  بايد واقع بينانه عمل کنند. استيضاح ها و استجواب ها هرگز کارساز نبوده اند و نيستند. اگر اين استيضاح ها و استجواب ها مبتني بر نقش نظارتي پارلمان نباشند و تبديل به اهرم هاي فشار براي به دست آوردن منافع شخصي شوند، نه تنها مشکلي حل نمي شود بلکه بر مشکلات افزوده خواهد شد.
حل اين مشکل اندکي صداقت، بردباري، مسئوليت پذيري، انتقاد پذيري و شهامت مي خواهد که بايد قبل از هر چيزي از خود وکلا و پارلمان شروع شود تا نتيجه آن اصلاح واقعي ادارات و برطرف شدن مشکل باشد.

دیدگاه شما