دو روز پيش حکومت تغييرات مهمي در رهبري پليس کابل و تعدادي از ولايات انجام داد. در ميان اين تغييرات، تبديل فرمانده پليس کابل از اهميت خاص برخوردار است. زيرا طي چند ماه اخير، کابل بدترين روزهاي خود را سپري کرد و چندين حمله انتحاري که صدها شهيد و مجروح در پي داشت، در اين شهر صورت گرفت. حملات تروريستي که طي يک سال اخير در کابل رخ داده است در نوع خود بي سابقه بوده است. اين حملات علاوه بر تلفات گسترده انساني که صدها نفر شهيد و مجروح را در بر مي گيرد، ابعاد ديگري نيز داشته است. ابعاد رواني و نفاق اجتماعي ناشي از هدف قرار گرفتن بخش خاصي جامعه از سوي تروريست ها و دشمنان از جدي ترين آسيب هايي بوده است که بر پيکر جامعه وارد کرده است. آسيب ها خانوادگي و فردي اين حملات غير قابل محاسبه است. زيرا اکنون صدها خانواده بي سرپرست و صدها کودک و زن يتيم و بي خانمان هستند.

علاوه بر بدتر شدن وضعيت امنيتي و افزايش حملات تروريستي، ابعاد ديگر امنيت از قبيل سرقت هاي مسلحانه، آدم ربايي هاي کم سابقه، افزايش جرايم جنايي و زير پا گذاشتن قوانين و مقررات شهري از سوي شهروندان و حتي ماموران دولتي، بخشي ديگر از مشکلاتي بوده است که هر روز گسترده تر و بيشتر شده است. هم اکنون در بسياري از محلات حاشيه اي شهر کابل وضعيت امنيتي وخيم است و شب ها کسي به خيال آسوده به خواب نمي رود. حتي در بسياري از موارد، افراد عادي به صورت نوبتي شب ها در محلات به تامين امنيت مي پردازند. اما باز هم روزانه ده ها قتل و جنايت در هر گوشه شهر صورت مي گيرد. اما نيروهاي امنيتي به خصوص پليس يا از کنار آن ها گذشته اند و يا اصلا قادر به مقابله نبوده اند.

نابرابري در تقرري ها، فساد گسترده در بخش ارگان هاي امنيتي و پليس و برخوردهاي غير حرفه اي با وظيفه، بر مشکلات در درون ارگان هاي امنيتي افزوده است. هنوز موارد بسياري وجود دارد که برخي از افراد علي رغم شايستگي هاي لازم براي احراز پست هاي امنيتي، به کار گماشته نمي شوند. بلکه کساني وظايف مهم و خطير امنيتي را اشغال مي کنند که هرگز تجربه و صداقت کافي و يا تخصص لازم را ندارند. در کنار معضلات فوق، غير حرفه اي بودن عملکرد نيروهاي امنيتي به خصوص پليس در برخورد با مردم و مطالبات آن ها، نيز از مشکلات جدي در طي سال هاي گذشته بوده است. نمونه بارز اين برخورد در روزهاي اخير در قالب مکتوب ابلاغيه قومندان گارنيزيون کابل با برگزارکنندگان يک محفل عمومي در غرب کابل بود. متاسفانه ادبيات و نوع نگاه نهفته در اين مکتوب هرگز شايسته يک ارگان امنيتي مسول و مسلکي نبود. به همين خاطر حتي واکنش منفي را در ميان مردم برانگيخت و احساسات بخشي از جامعه را شعله ور کرد.

مجموع عوامل فوق باعث گرديده است که کارايي بخش منيتي کشور علي رغم جان فشاني ها و رشادت هاي نيروهاي دلسوز و متعهد امنيتي، زير سوال برود. اين مشکلات و چالش ها هم چنين سبب شده است که اعتماد عمومي به نيروهاي امنيتي و در مجموع حکومت تنزل يابد. امروزه علي رغم اين که بار اصلي مبارزه با تروريسم و دشمنان قسم خورده بر دوش نيروهاي امنيتي است و تنها آن ها هستند که شبانه روز در برابر دشمن مبارزه مي کنند و هرگونه مشکلي را در اين راستا تحمل مي کنند. ولي تنها يک مشکل و يا يک اشتباه از سوي رهبري ارگان هاي امنيتي باعث هدر رفتن تمام زحمت ها و ايثارگري هاي آنان مي گردد. مردم در حالي که هميشه خود را مديون نيروهاي امنيتي مي دانند که با جان و دل حاضرند که فرزندان شان در صفوف نيروهاي امنيتي از جان و مال مردم حفاظت کنند. ولي برخي از کم کاري ها باعث دلسردي و سرخوردگي مردم مي شود.

با توجه به مشکلات موجود در نهادهاي امنيتي و و نتايج منفي اين مشکلات، اينک وقت آن رسيده است که رهبري حکومت هم در رهبري نهادهاي امنيتي تجديد نظر کنند و هم در استراتژي ها و پاليسي هاي امنيتي. جابجايي ها و تغييرات روزهاي اخير نشانه خوبي از اراده جدي رهبري حکومت است و اميدواريم که اين جديت و قاطعيت هم چنان ادامه داشته باشد.