صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ماهیت اقتصادی روابط چین و افغانستان

-

در سالهاي اخير روابط بين کشور چين و افغانستان همواره رو به گسترش بوده است. علايق دو کشور نسبت به همديگر هر روزه افزايش يافته و اکنون در سطح بسيار بالايي قرار دارد. اما به نظر ميرسد که اهداف و نيتهاي اقتصادي در محور اين مناسبات گسترده قرار دارد. اگرچه کشور چين گاهي تلاش ميکند که در منازعه افغانستان سهم سياسي نيز داشته باشد و روابط گستردهاي نيز با کشورهاي دخيل در قضيه افغانستان برقرار کرده است. اما همه اين تلاشها تنها در راستاي مناسبات اقتصادي و در جهت توسعه منطقه نفوذ اقتصادي آن کشور است. با توجه به استراتژيهاي دولت چين که به دنبال تسخير بازارهاي جهان با رويکرد تجاري و اقتصادي است، اين نيت ذاتا نيک است و پيامدهاي مثبت براي افغانستان نيز خواهد داشت.
صدور کالاهاي چيني به افغانستان و علاقه تاجران چينايي به بازار دست نخورده، مصرفي و آماده افغانستان، تبادل کالاهاي فرهنگي، علاقهمندي دانشجويان افغانستان براي درس خواندن در چين، سرمايهگذاري دولت چين و شرکتهاي چيني در افغانستان و ساير موارد سبب اصلي گرمي روابط سال هاي گذشته ميان دو کشور بوده است. اما موضوعي که اهميت روابط  دو کشور را در سالهاي اخير مضاعف ساخته است، طرح يک کمربند يک راه و يا طرح احياي جاده ابريشم و جايگاه افغانستان در اين طرح است. اين طرح که در سالهاي اخير از سوي رييس جمهور چين مطرح شده است، بزرگترين طرح اقتصادي و يا طرح غول آساي دولت چين در راستاي احياي جاده ابريشم خوانده شده است. از اين جاده بيش از چهار ميليارد نفر در جهان بهرهمند خواهد شد.
طرح يک کمربند يک راه در صورت تحقق، ميتواند چين را به تمام قاره هاي جهان وصل کند. اين طرح چين را از طريق آسيايي مرکزي به اروپا وصل مي‌‌کند. افغانستان در اين ميان به دليل واقع شدن در نقطه استراتژيک اين جاده، نقش برجسته خواهد داشت.
با توجه به طرحهاي اقتصادي و پاليسيهاي تجارت محور دولت چين، ميتوان گفت که ماهيت مناسبات و روابط چين و افغانستان اقتصادي است. ديگر کشورهايي که به مسايل افغانستان علاقه ميگيرند بيشتر نيات سياسي دارند، اما چين تنها کشوري است که همهي فاکتورهاي ديگر را قرباني اهداف تجاري و اقتصادي خود ميکند. بنابراين اگر دولت چين گاهي به مسايل سياسي و امنيتي افغانستان و بهخصوص به پروسه صلح علاقهمندي نشان ميدهد، صرفا به منافع اقتصادي آن کشور است. چنين نيتي نه تنها منافع افغانستان را تهديد نميکند بلکه به نفع مردم افغانستان نيز هست. زيرا شکوفايي اقتصاد منطقه و جهان ماحول افغانستان، سبب شکوفايي اقتصادي افغانستان و نيز باعث فروکش کردن منازعات سياسي و ايدئولوژيک در منطقه نيز خواهد شد. به همين خاطر ضرورت دارد که دولت افغانستان به طور فعال در اين عرصه سهم بگيرد.
اما چالشهاي مهمي نيز در برابر اين طرح و نيز در برابر سهمگيري شايسته دولت افغانستان در  اين طرح وجود دارد.
بزرگترين تهديد و چالش، حضور افراطگرايي در منطقه و تروريسم بين المللي در افغانستان و وجود پايگاههاي مستحکم تروريستها در همسايگي افغانستان در خاک پاکستان است. اين گروهها ضريب امنيت را در افغانستان به شدت کاهش دادهاند و همچنين در پي اختلال وضعيت امنيتي هستند. سامانههاي قدرت در منطقه مثل پاکستان، روسيه، ايران، عربستان سعودي و ديگر کشورهاي همجوار افغانستان، به گونهاي در حال تعامل هستند که هر آن بحران امنيتي منطقه را تشديد ميکنند.
چالش مهم ديگر رقابتهاي قدرتهاي جهاني است. ايالات متحده و ديگر قدرتهاي اقتصادي جهان هرگز به تسخير بازار جهان از سوي چين قناعت نميکنند. به همين خاطر همواره در راه اين طرح بزرگ سنگ اندازي خواهند کرد.
اما مهمترين مشکل براي افغانستان نبود زيرساختهاي کافي براي سهمگيري در اين پروژه عظيم است. نه نيروي متخصص و فني در افغانستان وجود دارد و نه منابع اقتصادي کافي براي شراکت در روندهاي اقتصادي و تجاري که با آغاز اين طرح در منطقه ايجاد خواهد شد. همچنين قدرت چانه زني و قدرت ديپلماسي بسيار کهنه و فرسوده است. به همين خاطر کشور ما در تمام طرح هاي منطقهاي و جهاني همواره يک گام از ديگران عقب است.
اما در مجموع اهداف اقتصادي کشور چين و سرمايهگذاري کلاني که در اين عرصه ميکند، زمينههاي تامين منافع مردم افغانستان را فراهم ميکند. اميدواريم که اين طرح همچنان که با قدرت آغاز شده است، به پيش رود و مشکلاتي که فراروي آن وجود دارد، با همت و تعامل نيک کشورهاي ذينفع از ميان برداشته شود.

دیدگاه شما