صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حقیقت صلح و واقعیت طالبان

-

بحث تروريسم يکي از موضوعات اساسي، جدي و سرنوشت سازي است که چگونگي تعبير و جهت گيري سياسي و نظامي در قبال آن، مي تواند در روند کاميابي و ناکامي مبارزه ما با اين پديده تأثير داشته باشد. افغانستان با همکاري نزديک جامعه جهاني بيشتر از يک و نيم دهه است که با تروريسم و افراط گرايي در افغانستان مبارزه مي کند؛ اما اين مبارزه نه تنها به پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي منجر نگرديده که هر روز اوضاع امنيتي کشور بدتر مي شود.
در آغاز حضور نظامي ائتلاف بين المللي در افغانستان يک تصميم جدي و مشترک از سوي اعضاي ائتلاف در برابر گروه هاي تروريستي و حاميان آنها وجود داشت و آن نابودي و شکست کامل اين گروه ها بود؛ به همين جهت در کوتاه ترين زمان به بزرگترين دستاورد نيز نايل شدند. امارت طالبان سقوط کرد و نيروهاي طالبان همراه با اعضاي شبکه القاعده مجبور به ترک خاک افغانستان شدند.
حمايت دوباره پاکستان از طالبان و القاعده و پناه دادن آنها در خاک خودش، يک سياست خطرناکي بود که از سوي حکومت آمريکا و ساير کشورهاي عضو ائتلاف ناديده گرفته شد. مقامات پاکستان با استفاده از روابط گرمي که با آمريکا داشت از يکسو حضور نيروهاي فراري گروه هاي تروريستي و طالبان را در خاک پاکستان از توجه جامعه جهاني به دور نگه داشت و از سوي ديگر سعي کرد گروه طالبان را از گروه هاي تروريستي ديگر جدا سازد و جامعه جهاني را متقاعد سازد که گروه طالبان دشمن آنها نيست و تنها با حکومت افغانستان مشکل سياسي دارد.
اين دو مسأله در واقع بستر برگشت دوباره طالبان را به افغانستان فراهم ساخت. نيروهاي بين المللي که اولا از انسجام و هماهنگي برخوردار نبودند و ثانيا از سياست مشخص و روشني در برخورد با طالبان پيروي نمي کردند، نتوانستند جلوي پيشروي گروه طالبان را به افغانستان بگيرند.
سياست مدارا و مماشات با طالبان در سال هاي بعد به گونه سازمان يافته تر از سوي حکومت و جامعه جهاني تعقيب گرديد و اين سياست ميان گروه طالبان و ساير گروه هاي تروريستي تفکيک قايل شد و طالبان به عنوان يک گروه شورشي داخلي در حاشيه امن قرار گرفت.
اکنون مردم افغانستان و جامعه جهاني تاوان سياست هايي را مي پردازند که سال ها قبل از سوي آنها به مرحله اجرا درآمد. اگرچه بسياري از رسانه ها و تحليل گران سياسي و امنيتي در همان زمان نسبت به اين سياست انتقاد کردند و آن را براي صلح و امنيت افغانستان مضر دانستند، اما اين انتقادها هيچگاه شنيده نشد؛ بلکه طالبان رسما از سوي عالي ترين مقام سياسي کشور «برادر» خوانده شد، فرماندهان و رهبران طالبان از زندانهاي کشور آزاد شدند، تعدادي از رهبران طالبان از ليست سياه سازمان ملل حذف شدند و در عمليات هاي نظامي عليه اين گروه محدوديت هاي جدي وضع گرديد و برايش اجازه داده شد تا دفتر سياسي خود را در قطر باز کند.
اين گونه اقدامات به گروه طالبان مشروعيت بخشيد و ماهيت آن را از يک گروه حامي تروريسم به يک گروه سياسي داخلي مخالف دولت تغيير داد. تغيير نگرش ها و برداشت ها نسبت به طالبان در نوع برخورد سياسي و نظامي با اين گروه نيز تأثير گذاشت و روند مبارزه جدي با اين گروه را با مانع مواجه کرد. هشتاد در صد جنگ و نا امني و حملات انتحاري از سوي گروه طالبان صورت مي گيرد، وقتي مبارزه با اين گروه با اما و اگر همراه گردد، ديگر مبارزه با تروريسم در افغانستان چه معنا و مفهومي خواهد داشت؟
هم اکنون نيز رويکرد جامعه جهاني و برخي حلقات داخلي بيشتر روي صلح با طالبان متمرکز مي باشد. اين رويکرد بر اين پيش فرض استوار مي باشد که گروه طالبان به هر حال يک واقعيت نظامي و سياسي است و بدون تفاهم با اين گروه، بحران افغانستان پايان نمي يابد. اصل اولي در اين رويکرد صلح با طالبان است.
مردم افغانستان نيز راه حل بحران افغانستان را در ادامه جنگ نمي دانند. گفتگوهاي صلح در اولويت رويکردهاي ملي قرار دارد؛ اما بحث اين است که چگونه مي توان طالبان را بر سر ميز مذاکرات صلح حاضر کرد؟ مردم افغانستان معتقداند که براي آوردن صلح پايدار، دو راه ناگزير بايد پيموده شود:
1- فشارهاي نظامي بر طالبان شدت يابد و قدرت مانور اين گروه در ولسوالي ها و مناطق دور دست محدود شود؛ يعني تشديد جنگ براي دسترسي به صلح.
2- فشارهاي سياسي و اقتصادي بر حاميان طالبان و ساير گروه هاي تروريستي شدت يابد، تا آنها مجبور شوند راه حل سياسي را بر راه حل نظامي و جنگ ترجيح دهند.
بنابراين نرمش، تساهل و مدارا با گروهايي که به ارزش هاي حقوق بشري پايبند نيستند و به منافع ملي اعتقاد ندارند، جز طولاني کردن و پيچيده تر کردن روند صلح، نتيجه و ثمره اي در پي نخواهد داشت.

دیدگاه شما