صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنبش روشنایی؛ برگشت به نقطه تعادل

-

امروز دوم اسد سالروز حمله انتحاري بر تظاهرات جنبش روشنايي در ميدان دهمزنگ کابل است. سال گذشته پس از بالاگرفتن جنجال ها بر سر انتقال لين برق ترکمنستان از مسير سالنگ به جاي باميان، طرفداران جنبش روشنايي در دوم اسد پس از تظاهرات 27 ثور در ميدان دهمزنگ کابل مورد حمله انتحاري قرار گرفتند که در آن 86 تن شهيد و در حدود 400 تن ديگر مجروح شدند.
تا ديروز سران جنبش روشنايي اعلام مي کردند که روز دوشنبه به مناسبت اولين سالگرد اين حادثه غم انگيز، تظاهرات بزرگي را به راه خواهند انداخت؛ اما بعد از يک هفته تبليغات نسبتا وسيع و گسترده از طريق شبکه هاي اجتماعي و اعلانات خياباني، طي اعلاميه اي از تصميم شوراي عالي جنبش روشنايي مبني بر تعويق تظاهرات خبر دادند. دليل تعويق و لغو تظاهرات در روز دوشنبه هرچه باشد، نفس اين تصميم نيک است و نشان مي دهد که سران جنبش پس از يک سال تبليغات تند و افراطي عليه حکومت و مقامات عالي رتبه حکومتي، به عقلانيت رو آورده اند و اکنون تصميم عاقلانه اي گرفته اند. همه آرزو مي کنند که کاش همين تصميم را سال گذشته مي گرفتند و ما شاهد کشتار ده ها نفر و مجروح شدن صدها نفر ديگر نمي بوديم.
واقعيت اين است که اعتراضات بر تغيير مسير لين برق 500 کيلوولت ترکمنستان از مسير باميان به مسير سالنگ در آغاز کاملا يک حرکت آرام و مدني بود و حتي بسياري از مقامات عالي رتبه حکومتي نيز در متن اين حرکت مدني و اعتراضي قرار داشتند. معاون دوم رييس جمهور، معاون دوم رييس اجراييه و بسياري ديگر از رهبران سياسي و وکلاي پارلمان از جمله معترضان بودند. اما به مرور سير حوادث به سمتي رفت که تعدادي از افراد و چهره هاي سياسي که بعدها به سران جنبش روشنايي مسما شدند و شوراي عالي مردمي جنبش روشنايي را تشکيل دادند، اين حرکت اعتراضي و مدني را به يک جنبش تمام عيار افراطي تبديل کردند. آنان هرگونه مذاکره با حکومت را بر سر تغيير مسير لين 500 کيلو ولت رد کردند و به نوعي ادبيات سياسي دامن زدند که تقريبا در افغانستان بي پيشينه بود. اگر اکنون به مفاهيم و واژگان به کار رفته به اعلاميه هاي مطبوعاتي جنبش که اکنون به شماره 45 رسيده است، نگاهي بيندازيم، خواهيم ديد که منطق نفرت و تنفر اجتماعي در اين گفتارها موج مي زند. گفتاري که روزي بر مدار حق طلبي و مطالبه عدالت اجتماعي شکل گرفته بود، به يک باره به گفتار تند تنفرآميز قومي و سمتي بدل شد و تقريبا تمام کساني که در ابتدا با مطالبات جنبش همدلي و با اقدامات آن همسويي داشتند، يکي پس از ديگري پاي خود را پس کشيدند.
جنبش روشنايي از حرکت آرام و مدني که در تظاهرات مسالمت آميز 27 ثور تبلور يافته بود، به سمت يک جنبش برانداز نظام حرکت کرد و حتي مارش خياباني خود را با شعار زير پا کردن ارگ آغاز کرد. اين سير غير طبيعي از يک اعتراض مدني به يک جنبشي با شعار براندازي نظام، عواملي در بطن خود داشت که ابعاد آن را تاريخ در آينده ها روشن تر خواهد کرد. اما مهم ترين مساله اي که اکنون و در آينده براي هر حرکت مدني در کشور درس آموز است، سير سريع از عقلانيت به افراطيت گفتاري بود که شکست آن از پيش متصور بود. چه کسي باور مي کرد که تعدادي جوان متکي بر هيجان برخاسته از فضاي مجازي که هيچ امکانات و برنامه اي براي اداره کشور ندارد، بتواند ارگ را به تصرف خويش درآورند، جز تعدادي از کاربران خيالاتي شبکه هاي اجتماعي که عمدتا مقيم کشورهاي خارجي بودند و شبانه روز مردم را به خيابان ها فرا مي خواندند؟
رشد غير طبيعي جنبش روشنايي از يک حرکت آرام مدني به يک جنبش تند و افراطي، سبب شد که منطق دروني جنبش دچار کژتابي هاي عميق و پارادوکس غير قابل انتظار گردد. اين روند پارادوکسيکال و تغيير آشکار در منطق جنبش سبب شد که در طي يک سال به سرنوشت ده ها کتله سياسي ديگري مبتلا گردد که نه جاذبه اي براي مردم دارند و نه حرفي براي گفتن. وضعيت بحراني امنيتي و سردرگمي هاي سياسي بر استيصال جنبش افزوده است و اکنون پس از يک سال مجادله تند با حکومت، به نظر مي رسد تنها قدرت خود را که همان حرکت هاي مدني بود، نيز از دست داده است. اکنون با تصميم لغو تظاهرات در دوم اسد به دليل تهديدات امنيتي به نظر مي رسد که سران جنبش نيز سر عقل آمده اند. بدون ترديد رفتن به سمت عقلانيت نه تنها گامي به عقب نيست؛ بلکه برگشت به نقطه تعادل و از سرگيري مطالبات عدالت طلبانه با منطق درست و گفتار همگان شمول است. امري که افغانستان بيش از هر زمان ديگر بدان نياز دارد.

دیدگاه شما