صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

میرزاولنگ؛ فریادی که به جایی نرسید

-

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست                              آنچه البته به جايي نرسد فرياد است

اکنون تا حدودي مي شود مفهوم اين پاره شعر فارسي را درک کرد. در ميرزاولنگ ولسوالي صياد ولايت سر پل بر اساس گزارش هاي رسيده يک فاجعه انساني به تمام معني رخ داده است. تا کنون بر اساس گزارش هاي موثق 51 نفر به شمول زنان و کودکان و افراد سالخورده به شهادت رسيده اند. کشتار به صورت بي رحمانه و غير انساني و به سبک داعش بوده است. کسي سر بريده شده و کسي تير باران شده و کسي زير شکنجه جان داده و کسي نيز در شعله هاي آتش سوخته، کسي از کوه پايين انداخته شده و کسي هم سلاخ گرديده است. به احتمال زياد هدف کشتار نيز کاملا يک تصفيه قومي و مذهبي بوده است و تمام کساني که جان باخته اند متعلق به قوم و مذهب خاص بوده اند. هم چنين گفته مي شود که تعدادي از مردم بي دفاع نيز به اسارت گرفته شده اند و يکي يکي و براي خوشنودي خداوند قرباني مي شوند. عده اي زيادي نيز آواره شده اند و در قريه جات اطراف و مرکز ولسوالي در بدترين حالت ممکن زندگي مي گذرانند.
پرسش اساسي اين است که به راستي چه کسي مقصر است؟ از دشمن وحشي و آدم کش کاري غير از آن چه در ميرزاولنگ رخ داده انتظار نمي رود. عين اين مساله در همين روزهاي اخير در تيوره ولايت غور رخ داد و مثل آن در مسجد جواديه هرات اتفاق افتاد. اين حوادث بيانگر آن است که دشمن از هيچ ابتکاري براي کشتار مردم دريغ نمي کند. بسياري از اين حوادث اتفاق مي افتد و مي توان کار دشمن تلقي کرد و ناگزير بايد تقدير را پذيرفت. اما بسياري از حوادث مي تواند به وقوع نپيوندد. ميرزاولنگ مصداق کامل اين مدعا است.
فريادهاي ميرزاولنگ پيش از وقوع حادثه برخاسته بود و ناقوس مرگ پيش از آن که اتفاق بدي بيفتد، به صدا در آمده بود. هم مردم و هم مقامات محلي در اولين ساعات روز شنبه که شبش حادثه اتفاق افتاد، به طور متواتر از مرکز کمک خواسته بودند و مردم نيز به انحاي مختلف فرياد شان را به گوش همه رسانده بودند. اما کسي ظاهرا به اين فريادها توجه نکرده است. سکوت غمگين بعد از حادثه بيانگر اين مساله است. نه نهادهاي امنيتي و نه سخنگويان چيزي در مورد ميرزاولنگ و نه مقامات محلي، ندارند.
نخستين آدرسي که واقعا در دفاع از مردم بي گناه کوتاهي کرده اند، مقامات محلي و نهادهاي امنيتي ولايت سرپل هستند. آن ها مي توانستند از تمام قدرت و تواني که در اختيار دارند استفاده کنند و از يک فاجعه انساني جلوگيري کنند. اما نمي دانيم که واقعا در ولايت سرپل و ميان مقامات محلي آن ولايت چه گذشته است که نتوانسته اند از مردم دفاع کنند؟ در هر صورت اکنون نياز به يک تحقيق همه جانبه و گزارش واقعي از فاجعه است.
در دومين مرحله حکومت مرکزي و نهادهاي امنيتي به خصوص وزارت دفاع بايد پاسخگو باشند. اگر گفته هاي والي ولايت سر پل درست باشد که پيش از وقوع حادثه با تمام نهادهاي امنيتي در مرکز موضوع را شريک ساخته است، چرا به خواسته هاي او پاسخ داده نشده است؟ در کدام مرحله غفلت صورت گرفته است و چه کسي مرتکب غفلت به اين بزرگي شده است که اکنون شاهد آن هستيم.
سومين گروهي که بايد پاسخگو باشند، پهلوانان شمال هستند. آنان که در روزهاي گرم، لباس هاي رزم و دريشي هاي پلنگي مي پوشند و دست به تحريک احساسات قومي مي زنند، کجا بوده اند؟ آيا ساکنان ميرزاولنگ تعلق به افغانستان نداشته اند و يا مستحق چنين رفتاري بوده اند؟
واقعيت اين است که اکنون سکوت سنگين و مرگ باري حکمفرما است و کسي از ميرزاولنگ چيزي نمي گويد. در حالي که هم اکنون بيش از 150 خانواده در اسارت دشمن هستند. اين سکوت يا از سر استيصال است و يا از سر بي تفاوتي. در هردو صورت پذيرفتني نيست. وگرنه توانمندي در حدي که بتوان از گسترش فاجعه جلوگيري کرد وجود دارد. دامنه فاجعه در حال گسترش است و بايد کاري کرد. اما چه کسي؟

دیدگاه شما