صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۳ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ما به کجا مي رويم؟

-

بر مسجد امام زمان که متعلق به شيعيان شمال کابل است در روز جمعه و در هنگام برگزاري نماز جمعه و عبادت، موجي از نفرت و افسوس را در ميان تمام مردم افغانستان برانگيخت. به خصوص اظهار همدردي بخش هاي وسيعي از مردمان اهل سنت با مصيبت ديدگان و ابراز نفرت از تروريست ها از سوي آن ها، تسلي بخش خاطر خانواده هاي داغ ديده بود.
اين اولين بار نيست که چنين حادثه اي و همراه با نيت مندي هاي مذهبي عليه پيران مذهب ديگر صورت مي گيرد. در سال هاي گذشته بدترين حادثه را در عاشوراي سال 1390 در زيارت ابوالفضل کابل شاهد بوديم که از سوي طالبان انجام گرفت.  در يک سال اخير علاوه بر حوادث خونيني چون ميدان دهمزنگ، ميرزاولنگ و... شش حمله تروريستي بر اماکن مذهبي و مساجد شيعيان از سوي تروريست ها صورت گرفته است که احتمال منازعات فرقه اي را بيشتر مي کند. پيچيدگي موضوع از اين جهت است که اين حملات با انگيزه هاي متفاوت تر از حملات تروريستي ديگر صورت مي گيرد. زيرا در اين حملات که با پشتوانه هاي اعتقادي و باورهاي مذهبي صورت مي گيرد، همه مردم اعم از زن، کودک، پيرمردان و پيرزنان و تمام اقشار مختلف تنها به دليل باورهاي مذهبي شان مورد هدف حمله هاي تروريستي قرار مي گيرند. حملات تروريستي بر مسجد باقرالعلوم، زيارت سخي، مسجد الزهرا، مسجد امام زمان در کابل و دو حمله تروريستي خونين بر مراسم مذهبي شيعيان در هرات، تفاوت هاي ميان اين گونه حملات و حملات تروريستي ديگر را برجسته تر مي سازد. بر همين اساس احتمال کشتارهاي بيشتر با اهداف مذهبي و باورهاي ايدئولوژيک هر روز قوت مي گيرد. احتمال شومي که اميدواريم هرگز تحقق نيابد ولي نشانه هاي زيادي دال بر وقوع چنان حوادثي وجود دارد.
در اين مورد چند نکته اساسي وجود دارد که از هم اکنون بايد مورد توجه قرار گيرد:
يک. اولين نکته اين است که علي رغم تلاش تروريست هاي بنيادگرا و سلفي مسلک، اکثريت قاطع مردم افغانستان بر منازعه مذهبي تکيه نمي کنند و به آن باور ندارند. در حمله بر مسجد امام زمان اولين شهيد اين حادثه سربازي از بدخشان و سني مذهب بود. سابقه زندگي مذهبي در افغانستان نيز حکايت از تساهل و مداراهي مذهبي دارد و هرگز فرقه گرايي مذهبي در افغانستان جايي نداشته است. هم نوايي اهل سنت در مناسبت هاي مذهبي با اهل تشيع به خصوص در عاشورا بيانگر روابط عميق و انساني ميان مردم افغانستان است. اما چند مساله اين برادري را با چالش مواجه مي سازد. نخستين مساله رشد انديشه هاي سلفي و تندروانه در ميان اهل سنت است. هم اکنون شبکه هاي اجتماعي پر از نفرت پراکني هاي مذهبي و مباح دانستن خون شيعيان است.
مساله دوم که سامانه مداراجويانه در ميان مردم افغانستان را صدمه مي زند، سکوت علماي اهل سنت و نوعي رضايت ضمني آنان در برابر حوادث تلخ تروريستي است. مساله سوم در اين مورد اين است که در سال هاي اخير حرکت هاي افراطي از سوي برخي از گروه هاي مذهبي اهل تشيع صورت مي گيرد که ذهنيت مذهبي اهل سنت را عليه شيعيان تحريک مي کند. تاکيد بر تفاوت هاي اعتقادي، دامن زدن به برخي از آيين هاي جديدالورود مثل قمه زني در عاشورا، راه اندازي کارنوال هاي سينه زني و زنجيرزني در جاده ها، برگزاري مناسبت هاي مذهبي به صورت نمايشي و... باعث تحريک احساسات مذهبي مي شود.
دو. نکته دوم در مورد عوامل بيروني تروريسم مذهبي است. اين روزها گمانه هاي بسياري در مورد دلايل اقدامات خشونت بار داعش عليه شيعيان مطرح مي شود. به عنوان مثال در نوشته هاي برخي از هموطنان ما در شبکه هاي اجتماعي مساله اعزام مهاجرين مقيم ايران به جنگ سوريه که عمدتا از ميان شيعه ها انتخاب مي شوند، دليلي بر حملات خشونت بار عليه شيعيان دانسته شده است. بسياري از تحليل گران نيز طي دو روز اخير بر اين موضوع انگشت مي گذارند. در اين که چنين موضوعاتي ما را به سمت يک منازعه مذهبي مي برد جاي ترديدي نيست. اما به نظر مي رسد قضاياي افغانستان پيچيده تر از آن است.ادعاي داعش در مورد گرفتن انتقام سوريه از شيعيان افغانستان تنها يک نشانه است. استخبارات منطقه و کشورهاي دور و نزديک افغانستان اکنون دريک بازي بسيار پيچيده در حال سوق دادن تروريسم مذهبي به سمت افغانستان هستند.
سه. دورنماي منازعات مذهبي و فرقه گرايانه در افغانستان هرچند با وجود ظرفيت هاي مداراجويانه از سوي همه طيف هاي مردمي و مذهبي بسيار بعيد است. واقعيت اين است که اکنون گروهي به دليل باورهاي مذهبي مورد هدف گروه هاي تروريستي قرار مي گيرند و هر روزه به صورت دسته جمعي قرباني مي شوند. حال پرسش اساسي اين است که آيا تدبيري براي حفظ جان اين مردم به صورت خاص اتخاذ گرديده است؟ درست است که نيروهاي افغانستان با تروريست ها در سراسر کشور در حال مبارزه هستند. ولي  اين استدلال ديگر افکار عمومي را قناعت داده نمي تواند و مردم خواهان اتخاذ تدابير خاص و پيشگيرانه هستند. تدابير پيشگيرانه هرچند از سوي خود مردم ضروري است ولي مسول اصلي تامين امنيت و حفظ جان مردم دولت است. هرگونه تدبيري به به عنوان آلترناتيف و در مقابل تدابير دولتي به بيراه بردن مردم و افزودن مشکل ديگري بر مشکلات مردم است. پس تنها دولت مسول تامين امنيت مردم است و دولت بايد تدابير جدي اتخاذ کند. به نظر مي رسد طرح جامع امنيتي مناطق مرکزي و نيز طرح محافظت از اماکن مذهبي که سال گذشته خبرهايي از آن ها در رسانه ها منتشر شد، هم چنان در بوته فراموشي سپرده شده است و ديگر کسي به آن ها نمي انديشد.
اکنون وقت آن رسيده است تا دولت طرح هاي خود را در مورد حفاظت از جان مردم ارائه کرده و مورد تطبيق قرار دهد. به فراموشي سپردن،  کم اهميت جلوه دادن حوادث تلخ و ناگوار اين روزها و يا فراروي از زير بار مسوليت تنها بي اعتمادي ميان مردم و حکومت را بيشتر مي کند و هم چنين باعث جري تر شدن تروريست ها مي گردد.

دیدگاه شما