صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کودکان قربانی جنگ و رسم و رواج های ناپسند

-

آموزش زیربنای توسعه در یک کشور را تشکیل می دهد. بدون آموزش فرایند توسعه متوقف می شود و جامعه در فقر، بدبختی و بیچارگی باقی می ماند.
در افغانستان روند آموزش کودکان از سال ها بدین سو معیوب بوده و سیستم آموزش نتوانسته کودکان سراسر کشور را تحت پوشش قرار دهد. کمبود مکاتب، پایین بودن کیفیت آموزشی، نبود امکانات تدریسی، مطالعاتی و آزمایشگاهی و نا مناسب بودن فضای آموزشی و کمبود معلمان مسلکی و با تجربه و از همه مهمتر نبود اراده در سراسری شدن آموزش یا تعلیمات متوازن، سبب شده تا بسیاری از کودکان همواره از تعلیم و آموزش محروم بمانند.
در یک و نیم دهه گذشته توجه به معارف و تعلیم و تربیه اطفال در شهرها و روستاهای افغانستان از سوی دولت و همکاری جامعه جهانی جدی گرفته شد. نتیجه این جدیت ساخت هزاران مکتب در سراسر کشور و تأمین امکانات آموزشی برای بسیاری از کودکان در شهرها و نقاط دور افتاده کشور بود.
اگرچه کمک های بی حساب و کتاب جامعه جهانی در همه عرصه ها مورد سؤ استفاده قرار گرفت و در چرخه فساد از بین رفت؛ این مسأله متأسفانه در سکتور تعلیم و تربیه کشور نیز برجسته بود. میلیاردها دالر در طول این سال ها بجای توسعه معارف به جیب اشخاص، افراد و صاحبان انجوها قرار گرفت. داستان مکاتب خیالی، شاگردان خیالی، معلمان و مدیران خیالی، دلیل روشنی از فساد گسترده در بخش معارف می باشد. نبود یک استراتژی دراز مدت و ضعف سیستم مدیریتی معارف و نفوذ ویروس فساد در دستگاههای آموزشی از مسایلی اند که زمینه های دسترسی مردم به معارف را محدود کرده است. البته تداوم و گسترش جنگ و خشونت و جنایات سازمان یافته نیز دلیل برجسته در محرومیت کودکان از تعلیم و تربیه به شمار می رود.
دیروز صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) در یک گزارش تازه گفته ناامنی و ادامه جنگ در افغانستان سبب شده است، تا نیمی از کودکان یعنی حدود 3.7 میلیون نفر به مکتب نروند.
در این گزارش یونیسف به دو عامل عمده محرومیت کودکان از مکتب اشاره کرده است:
اول؛ جنگ و نا امنی
دوم؛ تبعیض جنسیتی و رسم و رواج های ناپسند
در کنار دو عامل فوق البته نمی توان از فقر و مشکلات اقتصادی خانواده ها چشم پوشی نمود؛ زیرا در بعضی جاها با آن که والدین می خواهند کودکان شان به مکتب بروند و درس بخوانند؛ اما به دلیل نیازهای شدید اقتصادی مجبور می شوند از آموزش کودکان صرف نظر کرده و پسران شان را به بازار کار بفرستند و دختران شان را به ازدواج های زیر سن مجبور سازند.
فساد و ضعف مدیریتی نیز بر این محرومیت تأثیر گذاشته است. تعدادی از کودکان نه به خاطر نا امنی و نه به دلیل مشکلات اقتصادی که به دلیل نبود مکتب در نزدیکی محل زندگی شان و نبود معلم، از درس محروم می مانند.
همه کودکان حق دارند آموزش ببینند و از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند. کودکان همانطوری که حق دارند بازی کنند؛ حق دارند از نعمت آموزش و سواد برخوردار گردند. در قانون اساسی افغانستان این حق برای کودکان به رسمیت شناخته شده است.
درماده 43 قانون اساسی آمده است که: تعليم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه ليسانس در مؤسسات تعليمي دولتي به صورت رايگان از طرف دولت تأمين مي گردد.
دولت مکلف است به منظور تعميم متوازن معارف در تمام افغانستان، تأمين تعليمات متوسطه اجباري، پروگرام مؤثر طرح و تطبيق نمايد و زمينه تدريس زبان هاي مادري را در مناطقي که به آنها تکلم مي کنند فراهم کند.
در قانون اساسی علاوه بر به رسمیت شناختن حق تعلیم برای تمام افراد، دولت را مکلف ساخته که اولا زمینه تحصیل رایگان را برای محصلین در موسسات دولتی آماده کند؛ ثانیا این تعلیمات را تا دوره متوسطه برای کودکان اجباری بسازد.
متأسفانه در افغانستان نه مخالفان مسلح مسؤلیت انسانی شان را در این زمینه درک می کنند و زمینه تعلیم کودکان را در مناطق تحت کنترل شان فراهم می کند و نه مردم دست از تبعیض جنسیتی و رسم و رواج های ناپسندی که پیامد آن محرومیت کودکان از تعلیم می گردد، دست برمی دارند و نه دولت دلسوزانه در این راه تلاش می کنند.
نتیجه این همه بی مسؤلیتی ها، محرومیت حدود چهار میلیون کودک از حق تعلیم است. کودکان بازمانده از تعلیم در نهایت در معرض انواع خطرات ناشی از زندگی در محیط بیرون ازخانه و مکتب مانند؛ اعمال خشونت، بهره کشی، سؤ استفاده جنسی و انحرافات اجتماعی قرار می گیرند.

دیدگاه شما