صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

روند صلح و مسیرهای انحرافی که طی شده است

-

منازعه افغانستان نزدیک به چهار دهه است که ادامه دارد و طولانی ترین منازعه تاریخ لقب گرفته است. هنوز چشم انداز روشنی در زمینه پایان جنگ در افغانستان وجود ندارد و اصرار بر ادامه جنگ از سوی مخالفان مسلح و هم چنین فاکتورهای اساسی برای تداوم خشونت ها از سوی همسایگان و کشورهای منطقه و قدرت های جهانی هم چنان وجود دارد. واقعیت این است که متاسفانه هنوز عنان صلح و جنگ در دست افغان ها نبوده است و همیشه این خارجی ها بوده اند که ما را به سمت جنگ و یا صلح کشانده اند. درست به همین خاطر افغان ها هنوز نتوانسته اند بر سر یک چارچوب دایمی صلح اجماع کنند. اکنون با شتابی که ظاهرا در این روند دیده می شود، نیز امید چندانی نیست و هیچ روزنه ای در فرجام این تلاش ها دیده نمی شود. دلیل این همه ناکامی و بدنامی در فرایند صلح افغانستان، تصمیم ها و مسیرهای انحرافی است که تا کنون در این پروسه در پیش گرفته شده است.
نخستین انحراف در زمان حکومت آقای کرزی به وجود آمد. او طالبان را برادران ناراضی خواند و همزمان شورای عالی صلح را تاسیس کرد تا شاید بتواند از این طریق برادرانش را راضی به صلح کند. اما دیدیم که نه تنها آنان به صلح راضی نشدند؛ بلکه هم چنان بر جنگ و تداوم خشونت اصرار ورزیدند و از مماشات و نرمشی که در برابر تروریست ها به وجود آمد، استفاده کردند و به احیای مجدد خویش و گسترش قلمرو جنگ پرداختند. در حالی که در ابتدای شکل گیری جبهه جهانی ضد تروریسم، جدیت نیروهای امریکایی و سیاست ضد تروریستی بوش رییس جمهور اسبق ایالات متحده سبب تضعیف شدید طالبان و القاعده شده بود، اما با سیاست نرمش در برابر طالبان این روند کند و بی اثر گردید.
شورای عالی صلح از روزی که به وجود آمده است، با تمام هزینه های گزافی که بر روی دوش بودجه عمومی گذاشته است، کمترین سودی به حال مردم و هیچ نقشی در کاهش منازعات و خشونت ها نداشته است. در طی سال های گذشته از این شورا فقط به عنوان امتیاز سیاسی به جناح های مختلف و افراد قدرتمند استفاده گردیده است. اکنون با تحولاتی که در عرصه صلح کشور به وجود آمده است؛ ولی در هیچ یک از این تحولات شورای عالی صلح حضور ندارد، مفهومش این است که این نهاد هیچ دستاوردی نداشته و به همین خاطر هیچ اهمیتی نیز ندارد.
دومین انحراف بزرگ  و نابخشودنی مداخله کشورهای دیگر در امور جنگ و صلح افغانستان است. قبول کنیم و یا نکنیم، باید بپذیریم که جنگ و صلح در دست ما نیست. جنگ و منازعه افغانستان بر مردم و دولت افغانستان سال ها است که تحمیل شده است و هم چنان اصرار بر آن نیز وجود دارد و هیچ نشانه ای مبنی بر این که این منازعه طولانی به صلح ختم گردد، دیده نمی شود. این سخن به معنای فرافکنی روند صلح نیست؛ بلکه برخاسته از واقعیت های عینی منطقه و کشور ما است. روشن ترین دلیل بر تداوم جنگ و منازعه فقط اعلان عملیات جنگی بهاری طالبان نیست؛ بلکه استمرار حمایت های بی دریغ همسایه جنوبی از گروه های تروریستی و سرگرم بودن این کشور در برنامه ریزی حملات انتحاری و تروریستی در خاک افغانستان است. نشانه واضح دیگر به فراموشی سپردن همه موازن حقوقی، اخلاقی و بین المللی از سوی ایالات متحده به عنوان رهبری کننده اصلی جبهه ضد تروریسم است. ایالات متحده متاسفانه علی رغم شعارهایی که می داد، یک شبه همه چیز را به باد فراموشی سپرد و با تحرکات اخیر خود حیات دو باره به طالبان بخشید و بدین ترتیب تداوم چرخه خشونت را بیمه کرد.
در این طرف نیز در حالی که صلح به مثابه ضروری ترین نیاز مردم افغانستان است و همه از جنگ خسته شده اند، اما هیچ اجماعی و بر سر هیچ موضوعی صورت نمی گیرد. طبیعی است که سیاستگران افغانی دچار بلاهت تاریخی شده اند و اوج بیچارگی و درماندگی همه را مستاصل کرده است. ریشه این نادانی و استیصال در دخالت های خارجی و وابستگی های جناح های سیاسی به منابع خارجی نهفته است. در مجموع روند صلح افغانستان تا کنون مسیرهای انحرافی را پیموده است و این رویه متاسفانه هم چنان ادامه دارد. از همین رو نباید به روند کنونی دل خوش کرد. چرا که پروسه صلح افغانستان هنوز به بیراهه می رود.

دیدگاه شما