صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تفکیک ناپذیری افراطیت و صنعت انتحار

-

دیروز در یک حمله انتحاری در مراسم عروسی در ننگرهار نه نفر کشته و 12 نفر زخمی شدند. اما وجه بارز این حمله انتحاری نسبت به دیگر حملات تروریستی این بود که حمله دیروز را یک کودک در قلب یک مراسم عروسی انجام داد و چندین خانواده را داغدار و خود و افراد زیادی از مردم بی گناه و ملکی را به خاک و خون کشید. تنها دلیلی که این کودک خود را در میان افراد شرکت کننده در یک مراسم عروسی منفجر کرده است، حضور یک فرمانده خیزش های مردمی در این مراسم و احتمالا انتساب صاحب محفل با این فرمانده بوده است.
بدون شک کشته شدن 9 نفر و مجروح شدن 12 نفر در یک جا و آن هم در یک مراسم عروسی یک فاجعه انسانی و مصداق کامل جنایت علیه بشریت است. جنایتی که هرگز نمی توان عامل آن را یک کودک دانست و به او نسبت داد. در پشت این حمله انتحاری که ظاهرا عامل آن یک کودک است، دستانی نهفته اند که صنعت تروریسم و عملیات انتحاری را به مثابه یک پروژه سیاسی هدایت و رهبری می کنند. دقیقا فاجعه عمیق تر در این نکته نهفته است که ساختار ذهنی همه کسانی که تمایل به افراطیت دارند، به گونه ای طراحی شده است که تنها محصول آن انتحار، ترور، انفجار و خشونت عینی است. از همین رو نمی توان سن، جنس، زبان، قومیت و امثال آن را در صنعت تروریسم و انتحار به مثابه متغیرهای تعیین کننده دانست. متغیر اصلی ساختار ذهنی است که در قالب ایدئولوژی دینی تعریف شده و با میکانیزم های از پیش تعیین شده در مغز افراد مورد هدف نصب شده است. به همین خاطر می توان افراطیت، تروریسم اسلامی، انتحار و مترادف های دیگر آن را که بیان کننده حالت روانی شخص انتحاری و تروریست است، یک صنعت نامید.
همگان می دانیم که متاسفانه در میان گونه هایی از اسلام به خصوص در اسلام سیاسی، سامانه هایی از قهر و خشونت وجود دارد. مفاهیمی چون جهاد، شهادت و مقاتله با کفار به موضوعاتی اشاره دارند که بنیادهای افراطیت را ساخته اند. اما این مفاهیم به مثابه سامانه های اصلی تروریسم و حملات انتحاری بیش از آن که از متن آموزه های دینی برخاسته باشند، با دستان انسان های عاقل و طراح برساخته شده اند. دلیل آن این است که ما در گذشته نیز این مفاهیم را در متون دینی داشته ایم، اما هیچ گاه شاهد آن چه امروز بر ما می رود، نبوده ایم. پاسخ گفتن به این پرسش اساسی که چگونه یک کودک می تواند با انفجار دادن خود، سبب کشته شدن 9 نفر و زخمی شدن 12 نفر شود، بدون در نظر گرفتن این مساله که ما با صنعت ترور و انتحار مواجه هستیم، کار دشواری است. وقتی ترور و انتحار را به مثابه یک صنعت بدانیم که از آن در جهت مقاصد خاص استفاده می گردد، آن گاه است که ساختارهای ذهنی یک شخص انتحار کننده قابل فهم می گردد.
حمله انتحاری یک کودک که قربانیان زیادی در پی داشته است، بدون شک برخاسته از ذهنیت افراطی است که برایش آموزش داده شده است و محصول اصلی افراطیت، صنعت انتحار است. این حمله در حالی انجام می گیرد که تحولات مهمی در روند صلح افغانستان رخ داده است. مهم ترین تحول افزایش قدرت چانه زنی طالبان و خوش بینی های به وجود آمده در باره این گروه تروریستی است. گروه طالبان که هنوز هم به لحاظ ذهنی و ایدئولوژیک و هم به لحاظ عینی و عملی و در عرصه جنگ، تغییری در خود به وجود نیاورده است، اما توانسته است در وجهه خود تغییرات مهمی به وجود آورد. بهترین نمونه سازماندهی حمله انتحاری توسط یک کودک در ننگرهار است که علی رغم گرفتن قربانیان زیاد به شمول کودک انتحار کننده، اما در مجلل ترین هوتل های جهان به عنوان یک طرف سیاسی در حال مذاکره با طرف های مختلف است.
واقعیت این است که افراطیت با صنعت انتحار و ترور تفکیک ناپذیر است. اکنون باید پرسید که آیا طالبان توانسته اند ذهنیت افراطی خود را متعادل بسازند؟ اگر هنوز این گروه به افراطیت مذهبی تعلق دارد، نمی تواند مورد اعتماد قرار گیرد. زیرا برآیند قطعی افراطیت، انتحار و ترور است. 

دیدگاه شما