صفحه نخست » سرمقاله » سالی که نیکی از بهارش پیدا نیست
سالی که نیکی از بهارش پیدا نیست
- محمد هدایت
یک ضرب المثل قدیمی در زبان و ادبیات فارسی است که میگوید: «سالی که نیکوست از بهارش پیداست.» معمولا در آغاز هر سال و شروع هر کاری از این ضرب المثل زیاد استفاده میشود. ما نیز دوست داشتیم که با سال خونین و پر از چالش پار با چنین ضرب المثلی خدا حافظی کنیم و سال جدید را با امیدواری های جدید آغازگر باشیم. اما ظاهرا خداوند حداقل در شروع سال جدید چنین آرزویی را برای ما و مردم افغانستان لایق ندید و سال جدید را در حالی آغاز کردیم حداقل چندان نیکویی از بهارش پیدا نیست.
در نخستین ساعات بامداد روز نخستین سال جدید بیش از 20 تن از نیروهای امنیتی کشور در ولایت زابل به وسیله دشمنان این سرزمین مظلومانه به شهادت رسیدند و از سوی دیگر هیولایی به نام کرونا نیز سایه شوم خود را در کشور ما در حال گسترش است. به همین خاطر اکنون شاید مناسبتر آن باشد که این شعر صائب تبریزی را زمزمه کنیم که گفته است: «بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان+ مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند».
متاسفانه باید اذعان کنیم که واقعیت زندگی در این سرزمین همین است. هر دو مورد زنگهای خطر جدی را به صدا در آورده اند و دیگر به خوشبینیهایی که مدتی است در باره صلح به وجود آمده بود، نباید دل بست. حمله بر سربازان نیروهای امنیتی و قتل عام آنان با استفاده از سیاهی شب از دشمنی که بیش از 25 سال است فقط آدم میکشد و از کشتن آدمها سرمست میشود و هلهله شادی سر میدهد، هرگز بعید نیست و چیزی غیر از آن نباید از چنین دشمنی انتظار داشته باشیم. اما مشکل در ا ین است که در معادلات کلان و در پشت میزهای رنگین متاسفانه چنین خونهایی معمولا نادیده انگاشته میشود.
آغاز سال جدید با کشتار و ریختن خون بهترین جوانان این سرزمین، تنها یک نشانه است. نشانهای از تداوم خشونت و خونریزی. این عمل در قاعده نشانهشناختی جنگ و صلح دارای یک پیام واضح است مبنی بر این که دشمن ارادهای برای صلح ندارد و هنوز در ماهیت خونخواری او تغییری به وجود نیامده است. اما آیا در آستانه مذاکرات بین الافغانی و در میان کسانی که سرمست از امضای توافقنامه هستند، این فریادها که با خون پالوده شده است، به جایی خواهد رسید یاخیر؟ سال گذشته حداقل از لحاظ امنیتی سال خوبی نبود. روزانه دهها تن از نیروهای امنیتی کشور به علاوه مردم ملکی و افراد بی گناه به شهاد میرسیدند. اکنون پیام کشتار بی رحمانه در ولایت زابل حداقل تداوم این وضعیت است.
همچنین نخستین روزهای سال جدید را در حالی آغاز میکنیم که احساس میکنیم کرونا به سان اژدهای خفته در زیر پوست شهرهای افغانستان در کمین نشسته است. کشور غربی ما اکنون مرکز صدور کرونا در جهان است. بسیاری از کشورهایی که این روزها در کام کرونا فرو رفته اند این بیماری هراس انگیز را از این کشور تحفه دریافت کرده اند. ما نیز شاهد هجوم مهاجرین از همین کشور همسایه به داخل کشور خود هستیم. این هجوم واقعا بی سابقه است و در روز به طور متوسط بر اساس آمارهای رسمی بیش از 10هزار نفر وارد افغانستان میشوند. اگر دقیق به این آمار بیندیشیم و کمی دقت کنیم، باید خواب را از چشمان ما برباید. به خصوص که متاسفانه ظرفیت در داخل کشور در برابر این بیماری ناچیز است. تا کنون در تمام افغانستان تنها یک مرکز تشخیص بیماری کرونا در کابل وجود دارد و ظرفیت این مرکز هنوز در روز به آزمایش نمونههای 50 نفر نرسیده است. به همین خاطر به وضعیت آرام کنونی در برابر کرونا باید به مثابه آرامشی قبل از طوفان نگاه کرد.
اگر واقعا وضعیت به همین منوال که فعلا وجود دارد پیش برود و ما شاهد شیوع کرونا به سان دیگر کشورها در افغانستان نباشیم به راستی که به معجزه باید ایمان بیاوریم. باید قبول کنیم که دستی در کار است که ما در کنار کشورهایی چون ایران که اکنون به سختی تمام با کرونا دست و پنجه نرم میکنند، چنین در آرامش هستیم.
در هر صورت از لحاظ قواعد روزنامهنگاری و مسولیت اخلاقی که در حوزه عمومی داریم و در برابر افکار عامه داریم، درست نباشد که در نخستین شماره سال جدید چنین مایوسانه سخن بگوییم و بر طبل ناامیدی بکوبیم. اما ظاهرا چارهای نیست و باید صدای زنگی را که هر دو دشمن مردم افغانستان به صدا در آورده اند با آواز بلند شنیده شود و همگان را تحذیر باید کرد. واقعیت همین است که ما اکنون با دو دشمن خطرناک و با دو هیولای خوانخوار طرف هستیم: تروریسم و کرونا. هر دو در نخستین روزهای سال جدید افغانستان را به چالش کشیده است و اینک ما هستیم که باید تصمیم بگیریم که چگونه باید با هر دو مبارزه کنیم و البته باید بر هر دو دشمن غلبه کنیم. احتمالا سال سختی را در پیش رو داریم و اکنون به معنای واقعی کلمه سالی را آغاز میکنیم که حداقل از بهارش نیکویی نمیبارد. ولی ما میتوانیم با اراده معطوف به مقاومت در برابر هر دو دشمن بر هر دو پیروز شویم.
دیدگاه شما