صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کینه‌توزی ایدئولوژیک؛ ویرانی برای هیچ

-

در این روزها دو چهره که هرکدام نمادی از دو ایدئولوژی اسلام سیاسی و کمونیسم افغانی هستند بار دیگر رو در روی هم قرار گرفته اند. داکتر نجیب رییس جمهور فقید افغانستان که سالها قبل به دست طالبان کشته شد اکنون به محوری برای یک نزاع جدید بدل شده است. زیرا این روزها سالروز اعدام صحرایی وی توسط گروه طالبان است و عدهای از پیروانش میخواستند در تالار لوی جرگه از وی تجلیل به عمل آورند که این اقدام با واکنش احزاب اسلامی مواجه شد و برگزاری مراسم لغو گردید. از سوی دیگر چهره دیگری که سالها در مقابل دولتهای افغانستان از جمله دولت نجیب و دولت فعلی جنگید بیش از هر زمان دیگر فعال شده است و مکنونات قلبی و ذهنی خود را بیمحابا و بیپرده تر از هر زمان دیگر بیان میکند. گلبدین حکمتیار در تازهترین اظهارات خویش هم بر نجیب و هم بر رقبای سیاسی و هم بر مذهب شیعه تاخته است.
در این که چه کسی درست میگوید و چه کسی درست عمل کرده است، تاریخ قضاوت خواهد کرد و هرگونه داوری در باره اعمال و رفتار کسانی چون داکتر نجیب الله و آقای حکمتیار در مرحله کنونی بدون شک همراه با پیش داوریها و سوء تفاهمها خواهد بود. اما آن چه مسلم است این است که مردم افغانستان سالها است که در یک چرخه باطل از کین توزی ایدئولوژیک و کدورت ناخواسته گیر افتاده اند و شاهد تباهی و ویرانی ناشی از جنگ ایدئولوژیها هستند. به همین خاطرهرچه زمان میگذرد ابهامها و تردیدها در باره مبنای ایدئولوژیهای چپوراست و همچنین اهداف سیاسی سردمداران این ایدئولوژیها اوج میگیرد.
مردم افغانستان خاطرات تلخی از تجاوز شوروی به افغانستان دارند و داکتر نجیب الله یکی از کسانی است که در این رخداد ویرانگر دست داشت و حداقل میراثدار تباهی کشور به دست رفقایش بود. او بازمانده نسلی بود که چندان حرف قابل افتخار برای تاریخ این سرزمین ندارد. اما گویا در اواخر زمامداری اش متوجه اشتباهات گذشته خود و همسنگرانش شده بود. داکتر نجیب الله طرح آشتی ملی را در انداخت و واقعا آماده انتقال قدرت به شکل مسالمتآمیز بود ولی مورد توجه مجاهدین قرار نگرفت و این طرح با شکست مواجه شد. سخنرانیهای هیجانانگیز و تحلیلهای واقعگرایانه او از رخدادهای افغانستان آن روز، به مرور از وی یک شخصیت کاریزماتیک ساخته بود. اکنون که نزدیک به سه دهه از سخنرانیهای وی میگذرد به نظر میرسد که او یک پیشگوی ماهری بوده است. چرا که همه حرفهایش به حقیقت پیوسته است. سخنان او در مورد ویرانی افغانستان، گروههای مجاهدین و اهداف پاکستان به واقعیت تام بدل شده است. بههمین خاطر اکنون پس از گذشت نزدیک به دو نیم دهه از مرگش تبدیل به یک چهره محبوب شده است.
در این سو اکنون آقای حکمتیار رهبر حزب اسلامی به مثابه نمونهای از مجاهدین دیروز که در برابر دولت نجیب میجنگیدند، ظاهرا تغییری در آیدیالها و اهدافش به وجود نیامده است و همان حکمتیاری است که کابل را شبانه روز آماج موشکها و سلاح های سبک و سنگین قرار میداد. او هنوز سرود تباهی و ویرانی سر میدهد و دنیا را از دریچه حق و باطل میبیند و البته که خود را در کانون حقانیت مطلق میپندارد. آقای حکمتیار علیرغم این که با دولت قرارداد صلح امضا کرده است و از همین رهگذر به امتیازات هنگفتی دست یافته است و ظاهرا با طالبان نیز قطع رابطه کرده است ولی واقعیت این است که او همچنان روی دیگری از سکه طالبانیسم و اسلام سیاسی به روایت بنیادگرایی اسلامی است. حکمتیار برخلاف دیگر مجاهدین که هر کدام اکنون در ملغمهای از اسلام سیاسی و دموکراسی استحاله شده اند، ماهیت جهادی و ایدئولوژیک خود را حفظ کرده است.
دعوای امروز حکمتیار با جنازه داکتر نجیب الله قرینه روشن از جنگ ایدئولوژیها در افغانستان و نشانه آشکار استمرار تباهی و ویرانی بیپایان در کشور ما است. ویرانی که هنوز ادامه دارد و سخنان کینتوزانه اخیر امیر حزب اسلامی در مقابل داکتر نجیب الله، معاون دوم ریاست جمهوری و شیعیان نشان روشن از شعله ور بودن سامانههای آتشناک ایدئولوژیهای کدورتپیشه است. ایدئولوژیهایی که چیزی جز ویرانی و تباهی به بار نیاورده اند.

دیدگاه شما