صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پارادوکس روند صلح؛ گفتگو و جنگ

-

پس از ما ه ها بن بست در مذاکرات صلح دوحه و اختلاف میان هیأت دولت افغانستان و گروه طالبان در طرز العمل مذاکرات، بالاخره دو طرف اعلام کردند که روی طرز العمل به توافق رسیده اند و اعضای هیأت جلسه مشترک برگزار کردند و در این جلسه یک کمیته مشترک تشکیل شده تا کار خود را روی جزییات آجندا و عناوین آن آغاز کند.
پافشاری طالبان روی فقه حنفی و توافقنامه امریکا و طالبان به عنوان مبنای مذاکرات، از موارد اختلافی دو جانب به شمار می رفت. طالبان پس از توافق با امریکا یک تصور غلط از روند مذاکرات پیدا کرده بود که بر اساس همان تصور می خواستند مذاکرات را به سمت و سویی که خودشان می خواستند، جهت دهند؛ اما منطق، مقاومت و همنظری هیأت حکومت سرانجام بر خواست طالبان غلبه کرد و این گروه را مجبور کرد تا از موضع خود عقب نشینی کنند.
طرح موضوعات غیر منطقی و غیر قابل قبول در مذاکرات هرچند سبب گردید تا ماه ها روند مذاکرات را به تعویق اندازد؛ اما این مسأله در افشای چهره اصلی طالبان، که زیر نقاب انعطاف پذیری و تغییر رویکرد سیاسی و اعتقادی، پنهان می شد، کمک کرد و طیف هایی را که خوشبینانه درباره صلح و طالبان سخن می گفتند، هوشیارتر کردند.
تصور مردم افغانستان از طالبان نسبت به تصوری که چندماه قبل از طالبان تبلیغ می شد، بسیار فرق کرده است. اکنون شهروندان کشور به این باور رسیده اند که گروه طالبان هیچ تفاوتی با طالبان دهه هفتاد ندارد و تصویر چهره منعطف، مصلحت گرا و صلح طلب از این گروه، یک دسیسه خاینانه برای فریب افکار عمومی می باشد.
سرسختی و انعطاف ناپذیری طالبان از یک طرف و طرح مسایل نفاق افگنانه این گروه از سوی دیگر به اجماع سیاسی، همسویی ملی و حمایت عمومی از نظام جمهوری اسلامی و ارزش های دموکراسی انجامید و خوشبینی مردم را نسبت به دورنمای صلح با طالبان کاهش داد.
اکنون مهمترین موضوع در مذاکرات دوحه، مسأله آتش بس است که بایستی در آجندای مذاکرات قرار گیرد. پیشرفت مذاکرات و فرایند اعتماد سازی میان طرفین به برقراری آتش بس سراسری بستگی دارد. طالبان طی ماه های گذشته با گسترش خشونت در افغانستان سعی کرد، قدرت و برتری نظامی خود را به رخ بکشند؛ اما برعکس افزایش خشونت و کشتار مردم بی گناه در افغانستان، روحیه خشونت طلبانه و آشتی ناپذیرانه این گروه را در محافل سیاسی و بین المللی برجسته کرد.
پیش از این سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان، افزایش خشونت در افغانستان را محکوم کرده و از حکومت و طالبان خواسته اند که به خشونت ها کاهش دهند و فضای آرام و مطلوبی برای ادامه مذاکرات فراهم کند.
در تازه ترین مورد کشورهای آلمان، قطر، ناروی، اندونزی و ازبکستان با نشر اعلامیه مشترک از دو طرف مذاکره کننده خواسته اند که کاهش خشونت ها را در اولویت مذاکرات خود قرار دهند. با این همه طالبان نه تنها به این خواست ملی و بین المللی پاسخ نداده که بی باکانه به کشتار افراد بی گناه این سرزمین ادامه داده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز این خواست مورد پذیرش طالبان قرار گیرد.
آتش بس یک خواست ملی، بین المللی و یک مسأله کاملا انسانی است که بدون آن دوام مذاکرات با دشواری های عملی مواجه می شود. مذاکرات به حسن نیت، اعتماد و یک فضای مطلوب و سازنده نیاز دارد و جنگ و کشتار این فضا را تیره کرده و بدبینی و سؤظن را میان اعضای هیأت مذاکره کننده بیشتر می سازد.
حال این که چرا گروه طالبان علیرغم پذیرش کاهش خشونتها قبل از آغاز مذاکرات، آن را نادیده گرفتند و به آن عمل نکردند؟ دو احتمال وجود دارد:
1. گروه طالبان اکنون به شاخه ها و گروه های کوچک تقسیم شده است و در حال حاضر فرماندهان جنگی این گروه از تصمیمات رهبری طالبان اطاعت نمی کنند و هرکدام در مناطق تحت تسلط شان به گونه مستقل عمل می کنند.
تعلل طالبان به نپذیرفتن آتش بس بیشتر بر همین ناهماهنگیها ارتباط می گیرد. رهبری طالبان می دانند چنانچه آتش بس سراسری را اعلام کنند؛ اما این مسأله به مخالفت فرماندهان جنگی این گروه در داخل افغانستان روبرو شود، دیگر شأن و شوکت دروغین این گروه در انظار بین المللی و در نزد مردم افغانستان از بین می رود و ضعف رهبری طالبان در مدیریت جنگ آشکار می شود.
2. گروه طالبان از آنجایی که هیچ باوری به صلح و نتایج آن ندارد، می خواهد از فرصت صلح برای چندپارچه سازی مردم افغانستان و شناسایی خلأهای سیاسی و اجتماعی در این کشور سود ببرد. این گروه تلاش می کند تا با تشدید جنگ و کشتار و تحت فشار قراردادن مردم، سلطه سیاسی و نظامی خود را برجسته کرده و این باور را ایجاد کند که تنها راه زنده ماندن مردم همکاری و همراهی آنان با طالبان است و بس. اگر این احتمال درست باشد، مذاکره با طالبان هیچ سودی ندارد و حکومت باید راه مبارزه نظامی را با طالبان در پیش بگیرد و قدرت و توان خود را در عرصه نظامی به اثبات برسانند و سلطه و اقتدار خود را به ولایت ها و ولسوالیها گسترش دهند.
اهمیت دادن بیش از حد به پروسه صلح جز این که طالبان را به خواست نا مشروع شان نزدیک کند، سودی برای مردم و حکومت افغانستان ندارد. حداقل حکومت اگر نمی تواند میز مذاکره را ترک کند، باید مثل طالبان مبارزه تهاجمی خود را در دو جبهه نظامی و سیاسی بیشتر سازد.

دیدگاه شما