صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بیم و امید در مذاکرات صلح

-

دور دوم مذاکرات صلح در دوحه پس از یک وقفه طولانی و حضور هیات های دو طرف در قطر، مذاکرات نیم بندی دو باره آغاز شده است و ظاهرا دیداری بین نمایندگان دو طرف صورت گرفته است. اما حقایق پشت پرده صلح و واقعیت های جاری کاملا برخلاف صلح است و به همین خاطر امید چندانی به این مذاکرات نیست. چنان که این مذاکرات از آغاز نیز به اندازه کافی شکننده بود و بجز توافق نیم بند در مورد شیوه نامه مذاکرات دستاورد دیگری نداشت، مذاکرات دور دوم که پس از چهل روز سرگردانی هیات مذاکره کننده دولت هنوز شروع نگردیده است. به همین خاطر با امری فراتر از شکنندگی مواجه است. این شکنندگی بیش از آن که امید را برانگیزد یاس و سرخوردگی را در فضای مذاکرات صلح مستولی ساخته است.
مهم ترین دلیل بر ناامیدی از مذاکرات و عدم موفقیت این روند در بنایی است که از ابتدا کج گذاشته شده است و مهم تر از آن نیت های ناپاک نهفته در پشت این روند است. متاسفانه روند صلح افغانستان زمانی شتاب گرفت و به ظاهر جدی شد که رهبری سابق حکومت ایالات متحده تصمیم گرفت از قضیه افغانستان و روند صلح در کشور ما به عنوان یک کارت پیروزی استفاده کند. دونالد ترامپ آقای خلیلزاد را ماموریت داده بود که به هر شکلی شده قضیه افغانستان را خاتمه دهد و سربازان آمریکایی را به خانه های شان برگرداند تا او بتواند افتخار پایان بخشیدن به طولانی جنگ ایالات متحده را کمایی کند و از این رهگذر آرای آمریکاییان را به نفع خویش تغییر دهد. آقای خلیلزاد هم که دارای تمایلات جدی و حب و بغض های شخصی بسیار در قضایای افغانستان است روند را به سمتی که خودش می خواست سوق داد و کاملا به بی راهه برد.
بزرگ ترین مشکلی که آقای خلیلزاد در روند صلح ایجاد کرد به حاشیه بردن دولت افغانستان و تقویت ضمنی گروه طالبان بود. طالبان در طی دو سال گذشته از یک گروه تروریستی تبدیل به یک گروه سیاسی و دیپلماتیک شده است. اکنون هیات مذاکره کننده دولت افغانستان در دوحه پشه می پرانند؛ ولی هیات طالبان در پایتخت های جهان در حال مذاکرات سیاسی و جلب حمایت های بین المللی است. این دستاورد تنها تحفه آقای خلیلزاد برای دولت و مردم افغانستان بود و دیگر هیچ دستاوردی نداشت. جز این که شش هزار زندانی خطرناک طالب و مافیای مواد مخدر به نام طالب رها شدند و شکاف بی اعتمادی میان مردم و حکومت بیش از گذشته گردید و گروه طالبان تبدیل به یک گروه سیاسی معاف از مجازات گردید.
از سوی دیگر کشورهای حامی طالبان و همسایگان افغانستان نیز از فرصت استفاده کرده به تقویت مواضع  خویش در میان طالبان پرداختند و از تضعیف دولت افغانستان سود بردند. چون ریشه اصلی بحران افغانستان در این مساله نهفته است که کشورهای منطقه و همسایه افغانستان همواره تلاش می کنند تا جلو به وجود آمدن یک دولت مقتدر را در افغانستان بگیرند. آنها به دلایل زیاد احساس می کنند که اگر دولت قوی در افغانستان سر کار بیاید منافع آن ها تهدیده می شود و به خطر می افتد. از همین رو کشورهای حامی طالبان تلاش کردند تا در هماهنگی و نزدیکی با نماینده خاص ایالات متحده در روند صلح افغانستان امور را به نفع خویش مدیریت کنند. بنابراین قضایای پشت پرده صلح افغانستان هرگز مبتنی بر حل دایمی بحران و یک صلح منطقی نبوده است.
مساله مهم دیگر واقعیت های عینی در قضایای افغانستان است که هرگز با صلح و سازش همخوانی ندارد. متاسفانه از روزی که توافقنامه صلح میان ایالات متحده و طالبان به امضا رسیده است اگرچه حتی یک مورد حمله بالای نیروهای آمریکایی صورت نگرفته است؛ ولی خشونت در برابر مردم افغانستان چندین برابر شده است. نه تنها خشونت در جبهه های جنگ افزایش یافته است؛ بلکه بسیاری از تاکتیک ها و پالیسی های خشونت زایی نیز تغییر کرده است. در شهرهای بزرگ و به خصوص در شهر کابل روزی نیست که چندین ترور هدفمند صورت نگیرد. اهداف ترورها نیز افراد حکومتی، فعالان رسانه ای، فعالان حقوق بشری و فعالان مدنی هستند که به نحوی اهداف نرم به حساب می آیند. اهداف نرم به این دلیل انتخاب می شوند که می توانند بیشترین توجه را جلب کنند و در سر خط خبرها قرار گیرند. هدف از تغییر پالیسی های خشونت طلبی این است که طالبان و حامیانش همان طور که به فتح جغرافیا و قلمرو سرزمینی جنگ فکر می کنند به فتح افکار عمومی نیز می اندیشند. آن ها هرگز در فکر این نیستند که به عنوان یک گروه متخاصم و تروریستی نمره مثبت بگیرند و افکار عمومی را به نفع خویش جلب کنند؛ بلکه همین که در سر خط اخبار باشند و همواره وجود شان ولو با کشتار و جنایت در اذهان تکرار شود برای شان کافی است.
بنابراین در روندی که از دو سال به این طرف شروع گردیده است و به طور کج دارومریز در دوحه جریان دارد امید چندانی باقی نمانده است. زیرا نیات نهفته در پشت پرده صلح و هم چنین واقعیت های عینی جاری در کشور ما هرگز با صلح و سازش همخوانی ندارد. به همین خاطر در مورد روند کنونی صلح بیش از آن که امید وجود داشته باشد بیم ها بیشتر شده است. چون خشونت و کشتار جان گرفته است و به شدت افزایش یافته است.

دیدگاه شما