صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سرنوشت ما در میدان جنگ تعیین می شود

-

همزمان با خروج نیروهای نظامی امریکا و متحدانش از افغانستان، حملات طالبان نیز برای تصرف ولسوالی ها و ولایت ها شدت گرفته است. ولایت های هلمند، قندهار، فراه، غزنی، میدان وردک، بغلان، تخار و بدخشان از جمله ولایت هایی اند که جنگ های سختی را در این مدت تحمل کرده اند.
گرم کردن آتش جنگ از سوی طالبان از یک سو و بی میلی و بی علاقه گی این گروه به گفتگوهای صلح، نشان می دهد که طالبان و حامیان خارجی شان هرگز به صلح و امنیت در افغانستان باورمند نیستند و تصمیم دارند که قدرت سیاسی را از راه زور و رویارویی نظامی به دست آورند.
اگرچه حملات طالبان در چندین ولایت دفع شده و نیروهای امنیتی قدرت و توان شان را در مقابله با طالبان به نمایش گذاشته و ملیشه های طالب را با شکست سخت مواجه کرده اند؛ اما با آنهم گروه طالبان با حملات گسترده توانسته اند برخی پوسته ها و حتا ولسوالی ها را در تصرف خود دراورند.
آنچه که برخی از گزارش ها حکایت دارد این است که سقوط ولسوالی ها در اثر محاصره ولسوالی و نرسیدن نیروهای کمکی برای شکستاندن محاصره و مواجه شدن نیروهای امنیتی با کمبود امکانات و تجهیزات صورت گرفته است.
شکایت های زیادی از خطوط مقدم جبهه وجود دارد که نیروهای امنیتی از عدم پرداخت معاش و اعاشه شان شکایت دارند. مواد غذایی و تجهیزات و امکانات نظامی به شکل درست و به موقع توزیع نمی شوند و از اینرو خطوط مقدم جبهه در شرایط حساس جنگی با کمبود امکانات روبرو می شوند.
از این طرف، مقامات بلندپایه امنیتی کاملا اطمینان می دهند که دولت از بابت معاش، اعاشه و تجهیزات نظامی با هیچ مشکلی مواجه نمی باشند. اگر این ادعای مسؤولان امنیتی درست باشد؛ پس باید کاستیها و نارسایی های موجود در رده های پایین تر امنیتی جستجو شود. از قومندانان فرقه گرفته تا فرماندهان لوا، کندک و بلوک. یکی از مهمترین چالش های امنیتی در ولسوالی ها تقرر افراد ناشایست، بی تجربه و ناکارامد جنگی در رده های بالای امنیتی است. این افراد نه از شجاعت و تجربیات لازم رزمی برخوردارند و نه از تاکتیک های جنگ چیزی زیادی می دانند. این فرماندهان در زمان حملات دشمن کاملا خود را می بازند و هیچ ابتکاری از خود نشان داده نمی توانند. طبیعی است وقتی فرمانده ضعیف و ناتوان باشد، شجاعت و فداکاری پرسنل نظامی دردی را دوا نمی تواند. مسأله دوم احتمال فساد و سؤ استفاده گسترده در سطوح مختلف نیروهای امنیتی وجود دارد. این فساد سبب می شود که اولا امکانات و تجهیزات نظامی به موقع توزیع نشود؛ ثانیا این امکانات در هر مرحله مورد دستبرد قرار گیرد و تنها بخش کمی از آن برای نظامیان خط مقدم برسد و بقیه توسط مسؤولان و فرماندهان نظامی رده بالاتر حیف و میل شود.
احتمال نفوذ گروه های مسلح در ساختار امنیتی کشور نیز از دغدغه هایی است که خطرات زیادی متوجه نیروهای امنیتی می سازد. از کشتن افراد نظامی توسط افراد نفوذی تا معامله پوسته ها و ولسوالی ها را می توان در این مورد مثال زد.
خویشخوری و باندبازی در تقرری ها و فساد روبه افزایش در غارت وسایل و امکانات نظامی و نداشتن صلاحیتهای لازم در امورات دفاعی، سطح انگیزه جنگی نیروهای خطوط مقدم نبرد را تنزل می دهد.
بنابراین در شرایطی که کل نظام در خطر قرار دارد و دشمنان در صدد تصرف خاک افغانستان با زور نظامی هستند، ایجاب می کند که حکومت تدابیر ویژهای برای حفظ انسجام، ایجادهماهنگیهای بیشتر میان نیروهای امنیتی و افزایش سطح انگیزه و کارآمدی افراد و نهادهای امنیتی، روی دست بگیرد. 
شرایط جنگی الزامات خاص خود را می طلبد. در این شرایط باید افراد شایسته، مسلکی، با انگیزه و با تجربه جنگی به فرماندهی نیروهای نظامی مقرر شوند و ضمن پاسخگو نگهداشتن آنان، اختیارات و صلاحیت های لازم نیز برای آنان داده شود تا در شرایط جنگ بتوانند از ابتکارات و تجربیات شخصی شان برای شکست دشمن کار بگیرند.
نظارت بر مسؤولان و فرماندهان نیروهای امنیتی را در رده های مختلف بیشتر سازد و برای جلوگیری از فساد تدابیر سختگیرانه تری روی دست گرفته شود. مردم امروزه از مسؤولان امنیتی می پرسند که چگونه و با چه توجیهی، سقوط یک ولسوالی را عقب نشینی تاکتیکی عنوان می کند؟ سقوط یک ولسوالی حداقل چند پیامد دارد:
1- تعدادی از نیروهای امنیتی کشته می شوند و نظم و دیسپلین امنیتی از بین می رود.
2- از اعتماد مردم به حکومت و بخصوص باور مردم نسبت به توانایی های نیروهای امنیتی کاسته می شود.
3- تأسیسات دولتی تخریب و نابود می شود.
4- هزاران خانواده از مرکز شهر و ولسوالی به مناطق و ولسوالی اطراف بیجا و آواره می شوند.
5- جان صدها کودک، مریض و پیرمردان و زنان با خطر مواجه می شوند.
6-  بسیاری از جوانان به بهانه های مختلف توسط شورشیان دستگیر و سپس یا کشته می شوند و یا به نیروهای دشمن جذب می شوند.
7- اسناد ومدارک دولتی نابود و یا به دست دشمن می افتند.
8- امکانات ادارات دولتی تاراج می شود.
9- تعدادی از تانک ها، رنجرها، موترها و تجهیزات نظامی در اختیار دشمن قرار می گیرند.
10- دشمن با روحیه قوی تر و با انگیزهای بالاتر و با برخورداری از تجهیزات نظامی بیشتر، جنگ های بعدی خود را مدیریت خواهد کرد.
با توجه به مسایل فوق، چه چیزی می تواند، ناتوانی های مسؤولان امنیتی را در مدیریت جنگ توجیه کند؟
کاستی های احتمالی که امروز در نهادهای امنیتی وجود دارد، باید به صورت فوری شناسایی و مرفوع گردد. چون اشتباه در مسایل نظامی و امنیتی تنها به از بین رفتن امکانات مادی محدود نمی شود؛ بلکه به سرنوشت یک ملت مربوط می شود و هرگونه اغماض و چشم پوشی و نادیده گرفتن کاستی ها خیانت ملی به حساب می آید.

دیدگاه شما