صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نمایشگاه آثار علی اخلاقی، نقاش اندیشه‌گرا در کابل

نمایشگاه آثار علی اخلاقی،  نقاش اندیشه‌گرا در کابل

«من يا علي اخلاقي؟» نام نمايشگاهي است که در خانه فرهنگ افغانستان در کابل برگزار شده که تا روز پنجشنبه 28 ثور ادامه دارد. در اين نمايشگاه 12 اثر نقاشي علي اخلاقي، نقاش و هنرمند افغان بهنمايش گذاشته شده است. نقاشيهاي ارايه شده در اين نمايشگاه، منتخبي از آثار علي اخلاقي اند که خلق آن حدود سه سال زمان گرفته است.
او سه سال تمام در انزوا، دست به خلق اين اثرها زده است. اين مجموعه نقاشيهاي علي اخلاقي بهمثابه فلمي فلسفي ميماند که با برشهاي متفاوت، زندگي خودش را بهچالش ميکشد. من يا علي اخلاقي؟! علي اخلاقي دانشآموخته هنر نقاشي در دانشگاه کابل است و هفت سال است بهصورت جدي نقاشي ميکشد.
نقاشيهاي علي اخلاقي را اگر بخواهيم زيرمجموعه مکاتب هنري دستهبندي کنيم، دست کم به چهار جريان زيباشناختي دستهبندي ميشوند: فرماليسم که دستامد توسعه کوبيسم و ساختارگرايي و تجسم رويا است و بهطور عمده وامدار سورياليسم است.
اکسپرسيونيسم که بيش از هر چيزي بر عواطف اشاره دارد و رويکردهاي کثرتگرايانه که بسياري از هنرمندان که دستِکم در چند دهه اخير آنرا پي گرفتهاند. در مجموعه «من يا علي اخلاقي» با نقاشيهايي در قالب هنر مفهومي که تلفيقي از قالبهاي ديگر هنري هستند، برميخوريم.
به گونه مثال ميتوان از تلفيق چهار قالب هنري در اين مجموعه ياد کرد؛ هنر بدني (Body Art )، هنر متوالي (Sequential Art )، هنر مفهومي (Conceptual Art ) و هنر و زبان (Signifiers ). اين دستهبنديها طبعا قطعي نيستند، چه بسا تعدادي از نقاشيهاي اين مجموعه داراي ويژگيهايي هستند که آنها را ميتوان زير دستهبنديهاي متعدد قرار داد.
در اين مجموعه، علي اخلاقي با گذر از جغرافياي رنگها، شکلها و نشانهها، به کشف مفاهيم پيچيده زندگي ميپردازد. مفاهيمي که از آن تغذيه کرده است. او در اين مجموعه، بهدنبال شناخت خودش است. او در لاي موتيفهاي بههمپيوسته نقاشيهايش، به خوانش متن نانوشته زندگياش دست ميزند، قفل زبان رمزآميز رنگها را ميشکند و مفاهيم پيچيدهاي را تصويرسازي ميکند.
حول مضون نقاشيهاي او را تکههاي بههمپيوسته زندگياش؛ انزوا، افسردگي، محيط پيرامون، رهايي، اعتراض، خشونت، مهرباني، سکوت، شور و هيجان، دين ، مذهب وغيره تشکيل ميدهد. بههمين دليل است که رد پاي توجه جديِ او را نسبت به محيط پيرامونش در نقاشيهايش فراوان ميبينيم.
استفاده درست از نمادهاي مختلف زندگي و همجواري نقاشيها با يکديگر در يک مجموعه از ويژگي خلاقه نقاشيهاي علي در سالهاي اخير در افغانستان بهشمار ميرود.
استفاده از علايم و نشانههايي که بهصورت خلاقانه کنار هم قرار گرفتهاند و پيوندي با جريان اصلي هنر مفهومي را در افغانستان رقم ميزنند. او در نقاشيهايش، به ارزشهاي فرهنگي، تاريخي، عقيدتي، و باورهاي سنتي رايج در افغانستان نيز ميپردازد.
نقاشيهاي علي اخلاقي در نگاه اول، چندان قابل شناسايي نيستند و بيننده دقيق نميداند که در آن چه ميگذرد و مفهوم و مضمونش چيست. براي سنجش ميزان خوانايي آن، بايد فکر کرد. اين همان چيزي است که علي اخلاقي در پي آن است. اينکه فکر خودش را بهکار انداخته که فکر مخاطبش را بهکار بيندازد. تفکر انتقادي او به پيراموش، در کارهايش بهخوبي قابل مشاهده است.
تفکر انتقادي در هنر که متاثر از انديشه انديشمنداني چون آدورنو، مارکوزه و بنيامين است.
آدورنو در نظريه زيباييشناسياش بيان داشته است که هنر غيرمدرن کاري جز بيطرف جلوه دادن نيروهاي متخاصم در زندگي ندارد. اما هنر مدرن، برعکس رويکرد نقادانه دارد. علي اخلاقي نيز با استفاده از اين رويکرد، به نقد چالشهاي عرصه اجتماعي پرداخته است.
احساسات، عواطف و تخيلهاي بکار گرفته شده در نقاشيهاي اين مجموعه را ميتوان چندگانه و جاهايي در تضاد هم تفسير و معنا کرد. همزيستي با گرايشهاي سنت و مدرنيته در نقاشيهايش، که دالهاي پرمعنا از حيات دروني و بيروني اين نقاشيها را نشان ميدهد.
استفاده از ترکيبهاي هندسيوار که نماد رايج نگاه خوشبينانه در فناوري در جامعهي بهحساب ميرود. وجود احساس، استعاره، کنايههاي معنادار، تلفيق تجربههاي دنياي مدرن و سنتي از دغدغههايي هستند که بر بيننده اثر - چه جدي و غيرجدي - اثر ميگذارند و برداشتهاي او را قوام ميدهند.
از يک نظر، تمام اثرهاي هنري، داراي سه زمينه هستند: زمينه دروني، زمينه بيروني و زمينه ضمني. در زمينه دروني نقاشيهاي علي اخلاقي، بيشتر از هر چيزي، شاهد «تفکر» هستيم. سوژه اصلي اين مجموعه که خود او است، در تمام کارها، در تفکر و انديشيدن است. در زمينه بيروني اثرها نيز، يکي از مسايل اساسي اين است که مخاطب عبارتهاي اينکه او چه کسي است و چه کسي را متهم ميکند و از ما که مخاطبش هستيم چه ميخواهد، نيز مواجه ميشويم.
علي اخلاقي در مقام هنرمند، زمينه‌‌هاي بيروني مختلفي را در کارهايش به نمايش گذاشته است. اينکه با استفاده از عنصر خيال و استعارهها و نشانهها، براي مخاطب فرصت فکر ميدهد و اينکه مخاطبان از اثرهايش چه درکي کردهاند و چه اطلاعاتي بهدست آوردهاند.
علي اخلاقي، آگاهانه و نه برحسب تصادف و اتفاق، در کليديترين زمينه نقاشيهايش جاي دارد؛ در متن، در خلوت و در حاشيه. استفاده شگفتيآور علي اخلاقي از خطوط، شکلهاي هندسيوار، نور، رنگ، بافت، فضا، تونهاي رنگي، کنتراست، نقطه ديد، ترکيببندي، عمق ميدان، پرسپکتيو بيانگر آن است که او با تکنيک نيز بهخوبي آشنايي دارد.
در واقع، او با زبان مرزگذاري شده رنگها و خطوط با مخاطبش حرف ميزند. استفاده از وسايل خانهگي نظير کارد، چنگال، ريسمان، زينه، خطکش، قالي، خاک، ديوار، خامک دوزي، آيينه وغيره در کارهاي او مشهود است.
علي اخلاقي با قرار دادن خودش در فضاي خلوت نقاشيهايش به دنبال گمشدهاي است که هويت خودش است. خودي که در ميان برداشتهاي سنتي و مدرنيته گم شده است. او آشکارا به خوانندگانش ميگويد که در حال شناخت خودش است. (بي بي سي)