صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقد و بررسی فلم Justice League (لیگ عدالت)

نقد و بررسی فلم Justice League (لیگ عدالت)

زمانی که «مارول» نقشه راه خود را برای جهان سینماییاش ترسیم کرد آنها گاهی به خاطر برنامهریزی و نقشه ریختنهای بیش از اندازهاشان مورد نقد قرار میگرفتند. تقریبا هر قهرمان اصلی -«آیرون من»، «هالک»، «کاپیتان آمریکا»، «ثور»- فلم مخصوص به خود را داشت. بیشتر شخصیتهای مکمل هم (ازجمله شرورهای فلم) مدت زمان قابل توجهی را در یک یا بیشتر 5 فلم اول حضور داشتند. تنها زمانی تمام این کارها نتیجه داد که همه شخصیتها باهم در قالب فلم «انتقام جویان» ظاهر شدند. فرمول جواب داد. «انتقام جویان» همچون پاپکورن سعادت و بهشت ابرقهرمانان بود.
«دی سی» دیرتر به این مهمانی گام گذاشت. سوار بر موفقیتهای انتقادی و محبوبیت «سهگانه بتمن» «کریستوفر نولان» و سوزان از نمایش ناامید کننده «بازگشت سوپرمن» «برایان سینگر»، آنها دودل بودن و ساخت سری «بتمن»های بعد از «شوالیه تاریکی» را به تاخیر انداختند تا زمانی که شمار فلمهای «دنیای سینمایی مارول» به بیش از نصف دوجین رسید و بر تعداد آن افزوده میشد. این آغاز دیرهنگام منجر به یک رویکرد عجولانه و غیر یکدست شد. «لیگ عدالت» با سه شخصیت اصلی که قبلا معرفی نشده است، وارد میشود. در نتیجهاین فلم نیاز به پس زمینه سنگینی (در حقیقت بیش از حد لازم) برای شناساندن این شخصیتها دارد تا بتواند داستانش را روایت کند. 70 درصد فلم برای داستانهای آینده برنامهریزی شده است. مابقی فلم هم نزاعی است بیش از حد طولانی مابین قهرمانان ما و شاید بدترین شروری که تا کنون در یک فلم کمیک بوکی دیده شده است.
فلمهای «مارول» با وجود تمام نقصهایشان تقریبا همیشه سرگرم کننده هستند. بله، اکشن و برنامهریزیها، نقشه راه آشنایی را طی میکنند، اما معمولا در اجرای فلمنامه و انرژی موجود در فلم بذلهگویی خاصی وجود دارد. چرا بسیاری از فلمهای این روزهای «دی سی» (به جز «واندروومن») به نظر میرسد که درست از کار درنمیآیند؟ چرا تصاویر بسیار تاریک و چرکآلود هستند؟ این را قبلا گفتهام: «کریستوفر نولان» میداند که چگونه میشود تاریکی را برای فلمها، طبیعی و ضروری ساخت. همچون یک بخش اساسی از DNA آنها. نه به مانند فلمهای «دنیای سینمایی دی سی». تنها فلمی که این مساله در آن موفق بود «واندر وومن» بود. در «واندر وومن» این کار در مقیاسی بزرگتر انجام گرفت چراکه «پتی جنکیز» کارگردان فلم زیبایی شناسی متفاوتی را در فلم به کار برده بود. اگرچه «زک اسنایدر» در اواخر فلمبرداری با «جاس ویدون» «انتقامجویان» جایگزین شد (به خاطر مسائل شخصی)، «لیگ عدالت» لحن تنهایی بسیار شبیه به «مرد آهنین» و «بتمن علیه سوپرمن» دارد. بله، درست است که چند صحنه کمدی در فلم وجود دارد، اما گردابی عظیم مابین وقایع بسیار جدی «لیگ عدالت» و مضحکی فلم «ثور: راگناروک» در آن وجود دارد.
دانای کل، «لیگ عدالت» مجبور به انجام کارهای بسیاری است. او باید «واندر وومن» (با بازی «گال گدوت») تازه و سرحال از فلمش را با نقش تکراری «بتمن» (با بازی «بن افلک») بیامیزد. از آنجایی که «افلک» هنوز فلم مستقل خود را ندارد ما هنوز فرق او را با نسخه «شوالیه تاریکی» نمیدانیم. تنها چیزی که میدانیم این است که لباس و نسبت به نسخه پیشینش زاغتر است و غار خفاشیاش از تکنولوژی بالاتری بهره میبرد. اگر «دی سی» وقت مناسبی برای بازسازی امضای این شخصیت میگذاشت شاید این امر بی تاثیر میبود. برای کمک به آن بخش، نقشهای مکمل دوباره به صحنه میآیند: «کوئین هیپولیتا» (با بازی «کانی نیلسون»)، «آلفرد» (با بازی «جرمی آیرونز»)، «کمیسر گوردون» (با بازی «جی کی سیمونز»). همچنین فلم شخصیتهای «آکوامن» (با بازی «جیسون موموآ»)، «فلش» (با بازی «ازرا میلر») و «سایبورگ» (با بازی «ری فیشر») را با مینی داستانی از پیشینه آنها معرفی میکند. سپس نیاز به احیای «سوپرمن» (با بازی «هنری کاویل») وجود دارد، زیرا شخصیت اصلی پایهای از هر فلم «دی سی» است، حتی اگر او در پایان فلم «بتمن علیه سوپرمن» مرده باشد. «لویس لین» (با بازی «امی آدامز») و «مارتا کنت» (با بازی «دیان لین») هم نماینده بخش پشتیبانی «سوپرمن» هستند.
از آنجایی که همه اینها کافی نیست، «لیگ عدالت» مجبور به ارائه یک بدمن بزرگ که هدف درهم و برهمش چیزی در مایههای تبدلی شدن به خدای جدید و احتمالا آماده کردن زمینه برای بخش تاریکی، که به نظر میرسد در نهایت منجر به ورژن «تائوس» دنیای «دی سی» شود، میشود. این شرور، «استپنوولف» دارای داستان پس زمینه بسیار ضعیف است و هیچ شخصیتی در ورای این همه کشتن، تخریب و سوزاندنش وجود ندارد. او صرفا به عنوان کاتالیزور برای گرد هم آوردن اعضای «لیگ عدالت» است. از جنبههای دیگر نیز او بسیار ناکارآمد است.
اگرچه صحنه به میزان تقریبا یکسانی بین شخصیتها تقسیم شده است، «اسنایدر» تضمین میکند که هر یک از شخصیتهای «لیگ عدالت» فرصت کافی برای درخشش را در اختیار داشته باشد. در پی موفقیت «واندر وومن» شاید انتظار داشته باشید که در صحنه نهایی بیشتر «پرنسس دایانا» را ببینید اما از موفقیت عظیم آن فلم در باکس آفیس زمانی سپری شده است تا او را به نقش محوری فلم «لیگ عدالت» تبدیل کند. (اگرچه هنوز هم بیشترین حضور را از سایر قهرمانان به جز «بتمن» در صحنه دارد) خوشبختانه شیمی مناسبی میان بازیگران متعدد فلم وجود دارد و دوستی موجود در اعضا «لیگ عدالت» از کار درآمده است. در میان اعضای مکمل، «امی آدامز» و «جرمی آیرونز» به خوبی مورد استفاده قرار گرفتهاند. بقیه اضافی هستند.
در طول «لیگ عدالت» مبارزات بسیار وجود دارد اما بیشتر آنها به ورطههایی که قبلا انجام شده است میافتند. به عنوان مثال: انفجارات، موج قدرتها، CGI بد، ابرقهرمانان تنها به این دلیل زمین میخورند که دوباره بلند شوند و غیره. اینها همه چیزهایی آشنا و نه چندان جذاب هستند. «اسپنوولف» یک بدمن بیرمق است که تواناییهایش از کلیشههای فانتزی کمیک بوکها گرفته شده است و سرنوشت آن سرانجام باعث کمی بیش از یک خمیازه میشود. در حالی که «لیگ عدالت» در ساختن تیم اصلی و ایجاد درست پویایی داخلی موفق است، اما در ساخت یک تبهکار به یاد ماندنی یا با ابهت موفق نمیشود.
مرحبا به «دنی الفمن» که برای ساخت موسیقی فلم به اصل برگشته است و به شدت تمرکز خود را بر کار قبلیاش در نسخه 1980 «بتمن» گذاشته و البته از کار دیگر آهنگسازان در نسخههای اخیر (و نه چندان اخیر) چشم پوشی کرده است. من همچنین استفاده از آهنگ «همه میدانند» «لئونارد کوئن» به عنوان تم آغازین فلم را نیز دوست داشتم. با این حال، این نشانه خوبی نیست که من مجبور به بازگشت به موسیقی به عنوان قابل توجه ترین جنبه شایستگی «لیگ عدالت» میشوم.
حالا که «برادران وارنر» این فلم را در بستر سیستم خود ساختهاند شاید بتوانند چند قدم به عقب گذاشته و چند فلم برای بسط شخصیتهای داستان و همچنین به طور کلی دنیای «دی سی» بسازند. در حال حاضر «لیگ عدالت 2» هیچ تیم و تاریخ انتشاری ندارد که احتمالا چیز خوبی است. دفعه بعد که این شخصیتها باهم همکاری میکنند، شاید بتوانند این کار را با پس زمینه قویتری انجام دهند، با یک حس واقعی از هدفمندی و داستانی بیش از یک آشفتگی درهم آمیخته. در یک دید کلی «لیگ عدالت» پتانسیل بیشتری از «انتقامجویان» دارد. حال رسیدن به این پتانسیل و واقعیت بخشیدن به آن بر عهده «دی سی» است. چیزی که آنها تاکنون در چهار مورد از پنج تلاش خود، ازجمله این، شکست خوردهاند.