صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

معرفی کتاب تَلک گرگ

معرفی کتاب تَلک گرگ

«تلگ گرگ» سومین مجموعه داستان عبدالواحد رفیعی است که توسط انتشارات تاک به چاپ رسیده است. این مجموعه که به تازگی به بازار کتاب عرضه شده است، از سوی خوانندگان و علاقهمندان به ادبیات داستانی مورد استقبال قرار گرفته است.
این مجموعه در کل هشت داستان کوتاه را در خود جا داده که سه داستان آن زیر مجموعه «آشار» نیز است. تلگ گرگ همچنان مانند دو مجموعه دیگر بازتاب حادترین موضوعات اجتماع و جامعه افغانستان است، هرچند داستانهایی را که این نویسنده خلق میکند، هرکدام جایگاه خاصی در بین خوانندگان و مردم جامعه دارد؛ ولی گفته میتوانیم که  تلگ گرگ زیباتر از مجموعههای دیگر نگاشته شده است. رفیعی در داستانهایی که خلق میکند نه تنها بعد اجتماعی را به بهتر وجه منعکس میکند؛ بلکه موضوعات سیاسی، فرهنگی،  رسم و رواج عامیانه، چگونگی نوع زندگی در دهات و فقر را گاهی با زبان طنز و گاهی با زبان ساده و روان مردمی، به زیباترین شکل بیان میکند. او در این مجموعه اخیر(تلگ گرگ) علاوه بر سه داستانی که به صورت تکرار آمده داستانهای جدید با موضوعات جدید چون(گلاب چرسی، تفنگ یازده تیر، رقعه، تلگ گرگ و میرآب هم مرد.) را نیز آورده است که هر یک از این داستانها داغترین موضوعاتی را منعکس میکند که امروز زبان زد مردم است.
نخستین داستان این مجموعه به نام واسکت بَرک است که روایتی است از دشتی به نام باغ عطار؛ دشتی که راهزنان و دزدان همیشه در آنجا به سر میبرد و سالهای سال آن دشت شاهد هزاران جنازه و گم شدهای بوده است و اینبار نیز از این دشت جنازهای پیدا میشود که معلوم نیست از کدام گوشۀ این سرزمین به خاطری بهدست آوردن لقمه نانی راهی دیار مسافرت شده است و سرانجام جنازهاش به اینجا رسیده است.
دومین داستان این مجموعه داستان «نادرگاو» است، روایت چند همسایه که مشغول کارهای دهقانی و زمین داریاند، خانوادههای زنان بخش بزرگ آنان را در سهیم شدن زمینداری تشکیل میدهند. در این داستان نادر گاو مردی است عصبانی، او با طعنه زنی دیگران که چرا خانمت غذا و چای را سر وقت نمی آورد، عصبانیتش بیشتر میشود به فحش و دشنام خانمش شروع میکند تا اینکه خانمش با چندین فرزند خُرد سالش غذای چاشت را آماده کرده و میآورد؛ اما نادرگاو عصبانیتش را کنترول نکرده به لتوکوب خانمش شروع میکند که در عین زمان صدای شیلیک گلولهها و بمبهای دشمن نیز آغاز شده و سرانجام نادرگاو به ضرب گلوله دارفانی را وداع میگوید.
سومین داستان این مجموعه داستان «گلاب چرسی» است در این داستان نیز نویسنده با مهارت خاص به یکی از رذیلترین موضوع اخلاقی و اجتماعی پرداخته است و با زبان ساده و روان واقعیتها را به تصویر کشیده است. موضوع این داستان نیز روی همان نابسامانی و بیعدالتی اجتماع میچرخد. گلاب چرسی شخصیت است که نقش منفی را در این داستان دارد و قصه او زبانزد تمام اهالی قریه شده و نقل هر مجلسی است. گلاب شخصی معتادی است که به دختر سیزده ساله تجاوز میکند تا که سرانجام به سنگسار محکوم شده، زنده به گور میشود.
به همین ترتیب داستان دیگری این مجموعه نیز منعکس کننده داغترین موضوعات جامعه است. تلگ گرگ، شروع شد، تفنگ یازدهتیر، میرآب هم مرد داستانهایی است که نمیشود گنجایش یک صفحه کرد.
تمام شخصیتهایی که در مجموعه داستان «تلگ گرگ» آمده است مردان و زنان است که به نحوی در هر داستان از طریق گفتگو به روایت آن میپردازد. البته یکی از ویژگیهای عمده این مجموعه و مجموعههای دیگر عبدالواحد رفیعی همانا گفتگو در داستان است که رنگِ زیباتری به داستانهایش بخشیده است، زنانی که از گوشه یک دهکده و یا همان چهارچوب خانه، دردها، رنجها و تمام نابسامانیهای اجتماع را روایت میکنند؛ دردی که نه تنها درد خودشان، بلکه درد تمام زنانی است که در این جامعه جنگزده دچار بدبختی و مشقت شدهاند.
درونمایه اصلی این مجموعه در مشترک مردان و زنان جامعه افغانستانی است، چون فضای تمام داستانهایی را که این نویسنده آفریده است، همین جامعه رنج دیدۀ افغانستان است. بنابراین، درونمایه اصلی داستانها را نیز درد و رنج همین ملت تشکیل میدهد و هرآن رنجی که مردم جامعه شاهد آن است و نابسامانیهایی که جامعه  دچار آن گردیده استف بیان میکند.
زبان این مجموعه به صورت کامل روشن و روان بوده و دور از تمام پیچیدگیهای لفظی و معنوی است. زیبایی دیگر مجموعه داستانهای این نویسنده همین زبان داستانیاش است که با کاربرد واژهها و گویش عامیانه رونق بیشتر به داستانهایش میبخشد.
نویسنده در این مجموعه کوشش کرده است که با استفاده از زبان طنز و گویش عامیانه به مشکلات  اجتماعی جامعه پرداخته و وقایع و حوادث جامعه را به صورت واقعی و اندک طنزگونه بیان کرده است.