صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

در نظــــام سرمایه‌داری تبهکاران چندش‌آور تربیت می‌کنند

 در نظــــام سرمایه‌داری تبهکاران چندش‌آور تربیت می‌کنند

نظام لیبرال سرمایهداری و کمونیستی نمیتواند تفسیر درستی از انسان و کمالات واقعی او ارائه دهد، مشکلات اخلاقی موجود در درون این نظام، از بازی بقا اقتصادی منتج میشود.
نظام سرمایهداری در ایالات متحده با سمبلهای باشکوهی مثل ساختمانهای بلند و کلان شهرهای سوپر مدرن، سعی میکند تصویری باشکوه از خود را طی یک قرن اخیر به واسطه مدیومهای تصویری به جهان مخابره کند. با این همه ایالات متحده، بحثبرانگیزترین نظام اقتصادی جهان است که از زوایای متعددی قابل نقد است، چون نخستین خسران بزرگ این سیستم، اخلاق و معنویت زدایی از جامعه است.
سرمایهداری دشمن تعادل و تکامل اخلاق و هویت است و گزارههای اخلاقی را با گرایشات نسبی اومانیستی جایگزین میکند. نظام لیبرال سرمایهداری و کمونیستی نمیتواند تفسیر درستی از انسان و کمالات واقعی او ارائه دهد، مشکلات اخلاقی موجود در درون این نظام، از بازی بقا اقتصادی منتج میشود. فلم بیگانه (با ترجمه صحیحتر بیگانه سفیدپوست، یا دقیقتر یانکی سفیدپوست) به نقد اجتماعی، سلطه اقتصاد سرمایهداری از زوایه متفاوتی میپردازد.
فلم با تماس تلفنی هارولد (دیوید ایلوو) آغاز میشود که به مدیران خود ریچارد راسک  و الین که یک کمپنی دارویی بزرگ در شیکاگو را اداره میکنند خبر میدهد که در مکزیک گروگان گرفته شده است. هارولد مسئول خرید و فروش نوعی قرص ماریجوآنا در مکزیک است و خودش از این موضوع اطلاع ندارد.
«الین مارکین سون» همراه مقام بالادستیاش ریچارد راسک (جوئل اجرتون)، مقامات  لابراتوری در مکزیک را وادار میکنند که در تولید قرص ماریجوآنا از روی فرمول آنها در مسیر قانونی شدن آن در آمریکا پیش قدم شوند.
یک روز قبل از سفر به مکزیک هارولد متوجه میشود راسک قصد دارد کمپانیدارویی را واگذار کند و او به زودی از کار بیکار خواهد شد. با اینحال او به همراه ریچارد (جوئل ادگرتون) و الین (شارلیز ترون) برای انجام یک ماموریت به مکزیک میرود. هارولد (دیوید اویه لوو) در نقش یک مدیر پایه شرکت داروسازی است که تحت عنوان رئیس امور مکزیک مامور میشود فرمول ساختن قرص ماری جوآنا را به لابراتور دارو سازی در مکزیک تحویل دهد اما پس از رسیدن به مکزیک به دست ماموران کارتل تبهکار که خود را صاحب آن فرمول میدانند ربوده میشود.
در فلم بیگانه یک جنبه تطهیر روانی در خیانت کردن در فلم وجود دارد و با برخی اشتباهات اساسی دراماتیک، خباثت را در متن ستایش میکند. سرنوشت اخلاقی هم در طول قصه فلم مسئله شخصیتها نیست. بیگانه پیامی را به صورت مستقیم در نتیجه گیری دراماتیک ارائه میدهد. تغییرات و کنش شخصیت هارولد مخاطب را به این نتیجه میرساند که به طورمعمول، رفتارهای واقعی انسان از محیط زیستی او نشأت میگیرد و این تاثیر پذیری بر ذهنیت و محیط اطرافش اثر میگذارد. هارولد در محیط سرمایهمحور که اخلاق و وفاداری در آن رنگ باخته از وفاداری، اخلاق عبور میکند و پس از آن کنترلی بر رفتارها و کردارهایش ندارد.
خیانت در عین همیاری، عامل تاثیر سودجویی کور نظام سرمایهداری  بر آدمهای عادی است. اگر فلم را از این زوایه تحلیل کنیم نظام سرمایهداری از زوایهای انسانگرایانه به چالش کشیده میشود. از این منظر فلم نشان میدهد قدرتمند، ضعیف در یک نظام کاملا در هم پیچیده با یک درندهخویی خاص، تنها به فکر سلاخی کردن یکدیگر هستند.
گرینگو نخستین تجربه کارگردانی نش اجرتون برادر بازیگر فلم جو اجرتون است. نَش اجرتون برادر جوئل ادگرتون، بازیگر همین فلم است. کسی که در سالهای گذشته در هالیوود به عنوان بدلکار و سیاهیلشکر شناخته میشد، یعنی هر کاری در پشت صحنه هر فلمی به او پیشنهاد میدادند، میپذیرفت که انجام دهد. او در مقام بدلکار آثاری همچون فلم هدیه، تاریکی و همچنین فلم «آمریکایی افراطی» را در کارنامهاش ثبت کرده است. « بیگانه » نخستین ساخته رسمی او  در هالیوود محسوب میشود. 
بیگانه اثرهزل آمیز کمدی - حادثهای است  که به شدت به فلم  مشاور ریدلی اسکات شباهت دارد، با سناریویی با چفت و بست دقیق و الهام از فلم های هیچکاکی. همان روایت همیشگی پرسوناژی است که اطرافیانش او  را ساده لوح فرض میکنند و میخواهند به او کلک بزنند اما خیزش شخصیتی سبب میشود که او روی دست اطرافیانش بلند شود و با راه انداختن ماجرای کاذب آدم ربایی، خودش را تبدیل به برگ برنده کند.
تمهیدات ترکیبی ژنریک فلم را به اثری کمدی، حادثهای  تبدیل کرده که کاراکتری ناشی، ناگهان خودش را در میان  سودگران مواد مخدر تنها میبیند و این شرکت دارویی راسک است که به عنوان تمثیلی از سرمایهداری به انسانیت ارج نمینهد.
سبک چنین فلمهایی در دهه ۹۰ موفقیت با جکی براون از کارگردان ممتاز هالیوودی «کوئینتین تارانتینو» با اقتباسی از نویسنده سرشناس «المور لئونارد»، تبدیل به تالیفی خاص از  چنین آثاری در دهه نود شد و نظایر روایت «المور لئوناردی» ناگهان تبدیل به ژانر شد و مولفان فلم بیگانه از همان آبخشور دهه نودی تارانتینو – لئونارد بهره میبرند. 
این فلم با تکیه بر نقد نظام سرمایهداری جلوهگاهی متفاوت برای کارگردانی تازهکار است که میتواند آینده بسیار مناسبی را از روند فعالیتهایش به نمایش بگذارد.
در نقد نظام سرمایهداری تنها الگوی مناسبی که میتوان در متن فلم به چالش کشید، شخصیتهایی است که متولد و تربیت شده چنین نظام اقتصادی هستند که پیش از این در نقد مفصل فلم وال استریت شخصیت گوردون گکو (مایکل داگلاس) را به عنوان این سمبل معرفی کردیم. در فلم بیگانه ریچارد راسک (جوئل اجرتون) فراتر از گوردون گکو میرود در حالیکه راسک  در فلم بیگانه تداوم مشخص شصخیت گکو است و چنین تداومی به پیشرفت و باورپذیر کردن شیاطین نظام سرمایهداری میانجامد.
جوشش، شور و هیجان زائد الوصفی که از نقد سمبلهایی مثل راسک و گکو آغاز میشود از جنبه های بالنده فلم است که تمرکز مولف بر چنین نقدی، فلم را از کشدار، کلیشهای و شکلاتی شدن به سبک فلمهای سرگرم کننده هالیوود نجات میدهد و تمام صحنه های فلم  لازم و دارای  خاصیت به نظر میرسد. فلم دارای چرخشهای ناگهانی عجیبی است که  قصه فلم را باور پذیرتر و هیجانانگیزتر میکند.
ما در این فلم با تعریف تازهای اقتصاد سوداگر مواجه هستیم. شرکت شیکاگویی، از قرصهای ماری جوآنایی که تهیه کرده به کارتلهای قاچاق مکزیک فروخته اما  وقتی موفق نمی شود شریک جدی در عالم تجارت پیدا کند و خودش را از کار قاچاق بیرون میکشد و در این میان  مدیر حسابداری ساده لوح خود را قربانی میکند. تشریح مفهوم شگفتی در متن فلم چندان خوشایند نیست اما درتفسیر این فلم میتوان به این موضوع اشاره کرد که  امید در نظام سرمایهداری مفهوم خوشایندی نیست.
تهیه کننده اصلی فلم شارلیز ترون است و متولد آفریقای جنوبی و یکی از منتقدان نظام سرمایه داری حاکم که بارها در گفتوگوهایش از نقد چنین نظامی سخن بر زبان آورده است و در فلمهای یخاص با چنین مضامین مشابه به وفور حضور داشته است.
فلم گرینگو یک شگفتی دلچسب سینمایی است که از تبهکاری شرکت هایی که سمبل سرمایه داری هستند پرده برمیدارد، فلمی که  نمایش خشونت متفرعانه و لذتهای غیر اخلاقی را از ستون فقرات این نظام بیرون میکشد و تماشاگر در عین دیدن یک فلم سینمایی سرگرمکننده با تربیتشدههای چندش آور نظام سرمایهداری آشنا میشود.