صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کتاب‌هایی که کاپی فروخته می‌شوند

کتاب‌هایی که کاپی فروخته می‌شوند نویسنده : علی پیام

امروزه در افغانستان هر چیزی تقلبی است؛ حتی کتابها در کتابفروشیهای کابل. هرگاه در کتابفروشیها بروید، اگر بهخوبی دقت نکنید، نمیفهمید که کتاب دلخواه و دلچسپ شما کاپی است. کتابها را بهگونهای کاپی میکنند و سپس وارد بدنۀ کتابفروشیها میسازند، که با نسخۀ اصلی خیلی فرق نمیشود. این تقلب کاری و فساد در ریشه ریشه، رگ رگ ما مردم خانه کرده است که حتی دامن کتابفروشان را نیز گرفته است.
هرگاه به کتابفروشیها سر بزنیم، اگر کتابفروش منصف باشد، به خریدار میگوید: «این چاپ اصلی است و این هم کاپی آن». اگر کتابفروش منصف باشد، خواهد گفت: «چاپ اصلی یا اورجینال مثلاً 300 افغانی و کاپی آن 150». همین تقلب کاری را که در نظر بگیریم، بهخوبی میبینیم که ما مردم از هر قماش و هر تیپ مسخ شدهایم.
مسخ در لغت عبارت است از «برگردانیدن صورت به صورتی بدتر از صورت نخستین »؛ بنابراین مردم ما از شکل نخستین یا سرشت پاک انسانی بهکلی بهصورت زشت، تقلب کار، دغل، بدکاره تبدیل شده است. مولانا جلالالدین بلخی گفته است: «اندر این امت نبد مسخ بدن/ لیک مسخ دل بود ای ذوالفطن» به گواهی مولانا مردم افغانستان از نظر، دل، روح و روان بهکلی مسخ شده است.
مسخ شدن آدمی مستندات قوی نیز در پشت سر خودش دارد؛ مثلاً قرآن کتاب مقدس مسلمانان میگوید که در امتهای پیشین مسخ صورت پذیرفته است و گروهی از گناهکاران بهصورت میمون و خوک درآمدهاند که میتوان با مراجعه به سوره بقره آیۀ شصتوپنج، سورۀ مائده، آیۀ شصت و سورۀ اعراف۱۶۶ مسخ شدن انسانها را به تماشا نشست.
مسخ شدن جامعۀ افغانستانی نه تهمت است نه توهین؛ بلکه آشکارا و هویداست. اگر باور نداریم به بازار که هیچ به کتابفروشیها سر بزنیم. کتابفروشیهایی که کتابهای ناشرین را کاپی کرده به خورد مردم میدهند، مگر غیر از فساد، مسخ شدن دل و روان مردم است؟ پس مسخشدگی مردم چون آفتاب روشن است. به بیان دیگر اخلاق و شرافت از زندگی فردی و جمعی مردم ما کوچیده است و صورت زشت و بدکاره هویدا گشته است.
اگر از فساد مالی، رشوت ستانی و دیگر مصادیق فساد در جامعه خود چشم بپوشیم، فساد و مسخ شدگی در مسائل مربوط به کتاب کار زشت و نابهنجاری است. کاپی کاری کتابها چند حق را تضییع میکند:
حق یکم- حق پدیدآور؛
حق دوم- حق ناشرین؛
حق سوم- حق خریدار.
اما اینکه ریشۀ این مسخشدگی در کجاست؟ نخستین چیزی که در ذهن آدم میآید، نبود «سیستم نظارت» سالم و پاک و فنی است. ما از سر مسخشدگی کلوخ گذاشته از آب تیر میشویم سپس با خود میگوییم: «اَو افغانستان است دیگه»؛ این، هم ترور شخصیت انسانی است هم حرمتشکنی به آن دسته از آدمهایی که در این سرزمین پاک زندگی میکنند.
اگر از هر مکانیسم کنترلکنندگی فساد در کشور بگذریم، وزارت فرهنگ در کار خود مقصر است؛ چونکه مکانیسم درست برای کنترل بازار کتاب ندارد. فرض بگیریم که بخش نظارت و ارزیابی هم داشته باشد، بهراحتی با مشتی از پول میشود وی را خرید و مسخشدگی وی را مهر و امضا کرد. تمام.
کشور غرق در آلودگی، کثافات، زشتی، فساد، تباهی جز اینگونه نیست که باید در کنار جنس اصلی یک جنس بدل نیز موجود باشد! این، مسخرهترین شکل ممکن است. وزارت فرهنگ باید پاسخگوی ساحۀ کاری خودش باشد که یکی از آن بخشها موضوع کتاب است. آیا کسی پاسخگو خواهد بود؟