صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقد و بررسـی فلم مغـزهای کوچک زنگ زده

 نقد و بررسـی فلم  مغـزهای کوچک زنگ زده

نقد فلم مغزهای کوچک زنگ زده از آن جهت مهم است که با اثری متفاوت با فلمهای سالهای اخیر سینمای ایران روبرو هستیم که روایت و داستان خودش را بدون آلوده شدن به سیاه نمایی و شعارزدگی روایت میکند و فلمنامه تقریبا قرص و محکمش در کنار بازی قوی بازیگران، آن را تبدیل به اثری دیدنی کرده که شایسته تقدیر است.
هومن سیدی هم در زمینه بازیگری توانسته شاخص عمل کند و هم در حیطه کارگردانی خودش را ثابت کرده است. او آخرین فلمش را در جشنواره فجر سال گذشته برای اولین بار رونمایی کرد و توانست نظر تماشاگران و منتقدین را به خود جلب کند. فلمهای سیدی تاکنون توانستهاند استانداردهای سینمای بینالملل را به نوعی زیبا وارد پوست فلمهای ایرانی کنند و به اصطلاح ادای فلمهای خارجی را در نمیآورند بلکه یک فلم هالیوودی را ایرانیزه میکند و در بهترین حالت آن را به تصویر میکشد.
«مغزهای کوچک زنگ زده» مثل دیگر فلمهای سینمای امروزه سینمای ایران دچار ورطه تکرار نشده و در ژانرها و سبکهای تکراری این روزهای سینما قرار نمیگیرد. عمده فلمهای ساخته شده در ایران در سالهای اخیر یا پیرو سبک و سیاق فلمهای فرهادی بودهاند و یا آثار شعارزدهای هستند که در قالب یک درام اجتماعی، ژانری شبه مستند به خود میگیرند (فلمهای کمدی و بی محتوایی که همیشه نگین گیشههای سینمای ایران کشور هستند را هم که فاکتور بگیرید)
آخرین اثر هومن سیدی برای خودش یک فلم مستقل به شمار میرود که میتواند سبکی نو را به سینمای ایران معرفی کند که کارگردانان در آن درجا میزنند. شاید مغزهای کوچک زنگ زده را بتوان آرزوی بسیاری از کارگردانان جوان ایران دانست که نمیتوانند آن را خلق کنند و دچار کلیشهها و اسیر خطوط فلمنامههای هالیوودی میشوند که بیش از حد پررنگ شده و از کاغذ فلمنامه بیرون میزند. میتوان گفت که در این سالها افراد معدودی چون مانی حقیقی توانستهاند به این حد از روایت برسد و در برخی آثار خود تا این حد به یک روایت سینمایی مشابه استانداردهای بینالمللی ولی در فضایی کاملا بومی نزدیک بشوند.
در فلم مغزهای کوچک زنگ زده، به جرات میتوان ادعا کرد که هومن سیدی مرزهای نزدیکی سینمای جهان و ایران را هم گذر کرده و دقیقا فلمی ساخته که هم مخاطب عام را جذب میکند و هم مخاطب خاص را. رسیدن به رگ سلیقه هر دوی این قشرها در جامعه ایران ما کاری بس سخت است که کمتر کارگردانی به آن دست پیدا کرده است.
خوشبختانه ساختههای جدید کارگردانان نسل نو سینمای ایران بیشتر از کارگردانان شهیر و صاحب سبک سینمای چند سال پیش کشورمان این موضوع را در نظر گرفته و در همین راستا هم حرکت کرده است. فلمهایی چون ابد و یک روز و حالا مغزهای کوچک زنگ زده مصداق این موفقیتها هستند و یک آشتی ملی بین تماشاگر و منتقدین را پدید میآورند که یافتن آن در ابعاد بینالمللی هم کار سختیست و در ایران هم همانطور که گفته شد، به سبب سلایق متقاوت و کارشناس بودن همه تماشاگران کاری سختتر.
فلم در حلبی آبادی حوالی تهران آغاز میشود و روایتگر یک مشت جوان قلچماق است که برای مردی به اسم شکور (با بازی فرهاد اصلانی) کار میکنند. کار این بزن بهادرهای بیمغز محافظت از آشپزخانه مواد مخدر شکور و امپراتوری فاسد او در منطقه است. شاهین (با بازی نوید محمدزاده) برادر کوچکتر شکور است که کمی به عقب ماندگی میزند به همین سبب شکور هیچ کار مهمی را به او نمیسپرد. شهروز برادر کوچکتر این دو که سنش به ۱۵ سال هم قد نمیدهد اما بیشتر مورد اعتماد شکور است و این مساله شاهین را آزار میدهد. خواهر این سه برادر یعنی شهره نیز در یک آرایشگاه کار میکند و غیرتی بازیهای شاهین روی مدل آرایش کردن و تیپ او تاثیری ندارد و کار خودش را میکند. اوضاع وقتی نابسامان میشود که فلمی از شهره در موبایلها پخش میشود و از آنسو پولیس هم رد محل آشپزخانه را میزند…
بازیگران فلم از ستارگان آن تا نقشهای فرعی همگی یک بازی خارقالعاده از خود نشان دادهاند. نوید محمدزاده با وجود اینکه یک بازی تکراری را از خود بروز میدهد و بازهم نقش یک آدم عصبی تیک دار را بازی میکند ولی چشمههایی برای پرداخت به کاراکتر خود از خود نشان میدهد که این تکراری شدن را میپوشاند.
شاید بهتر باشد نوید محمدزاده همانطور که در تئاتر تیپهای متفاوت شخصیتی بازی کرده، در انتخاب نقشهای سینمایی خود هم کمی متفاوتتر عمل کند تا به ورطه تکرار بیش از حد نرسد؛ اتفاقی که به نظر نگارنده برای حامد بهداد هم تا حدی رخ داد و تکراری شدن نوع بازیاش در مواردی باعث عدم پیشرفت بازیگر میشود.
باید گفت که جدا از نوید محمد زاده، بازیگران مهمانی مثل نازنین بیاتی در حضور کوتاه مدت خود به قدرت تیم بازیگری فلم میافزایند و این نکته میتواند خودش به تنهایی برگ برنده یک فلم باشد.  فرهاد اصلانی و حتی بازیگر خردسال فلم که نقش شهروز را ایفا میکند میدرخشند و حال به این درخشندگی فلمنامه جاندار هومن سیدی را اضافه کنید که پر از محتواست و هیچ شعارزدگی و سیاهنمایی خالصی از خود نشان نمیدهد.
اشتباه نکنید! با اثری که به اصطلاح سیاه نمایی میکند روبرو نیستیم و فلمساز به زیرکی از دست این موضوع فرار کرده است. فلم مغزهای کوچک زنگ زده به شدت سیاه و خشن است و سکانسهایی دارد که خشونت در آن به حد اعلا میرسد، اما این ویژگیها ختم به تهمت سیاهنمایی نمیشود چرا که فلمساز توانسته در عین حال روزنههای امید را نیز نشان دهد. به واقع در مغزهای کوچک زنگ زده صرفا شامل یک سری بدبختی و فلاکت نیستیم که بیسرانجام و در پایانی باز به اتمام برسند، بلکه شاهد خط داستانی هستیم که خرده روایتهایی در بطن خود دارد که هیچ کدام اضافه نیستند و در حقیقت مهمترین موضوع برجسته فلم این است که فلم به اندازه نگاه میکند.
فلمنامه به شدت واقع گرایانه است و به جریان افتادن آن بدون اغراقهای اضافی و سکانسهایی مشابه با آثار تارانتینو (که در آثار پیشین سیدی به چشم میخورد) در داخل خاکهای حواشی شهر تهران، به همراه فضاسازی و میزانسن درست و دقیق باعث شده که مغزهای کوچک زنگ زده تاثیری که باید داشته باشد را روی بیننده بگذارد و یک اثر هالیوودی در قالب فلمی بومی و ایرانیزه شده تلقی شود.
فلمبرداری فلم از صحنههای به خوبی چیده شده نکته مضاعفی است که این اثر سینمایی را بینقص میکند. به تمام موارد ذکر شده باید موسیقی متن بینظیر را اشاره داشت که از صحنه ابتدایی همراه با سکانسها پیش میرود و تا سکانس پایانی زیر پوست تک تک نماها مینشیند. هومن سیدی بخشی ازتدوین کار را هم خود بر عهده داشته و این جسارت ستودنی او باعث شده که ریتم فلم آهنگین باشد و هیچ لحظهای از پا نیفتد.
مغزهای کوچک زنگ زده فلم ماندگار و شاهکاری در تاریخ سینمای ایران نیست ولی از بیشتر آثار دیگر در جشنواره امسال یک سر و گردن بالاتر است و همچنین میتواند فلمی جریانساز باشد و نسلی از فلمهای با داستانی قوی و محکم را به سینمای ایران وارد کند و روایت را از نوع در فلمهای ایرانی تعریف کند.