صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گزارشی از برنامه نقد و رونمایی مجله «پایدیا» و کتاب‌های «سیاست حکو مت» و «تاریخ هرات»

 گزارشی از برنامه  نقد و  رونمایی مجله «پایدیا» و کتاب‌های «سیاست حکو         مت» و «تاریخ هرات»

پنجشنبه هجدهم میزان سال 1398هـ.خ. بنیاد اندیشه برنامۀ نقد و رونمایی کتابهای «سیاست و حکومت در افغانستان» اثر امانالله شفایی و «تاریخ هرات» اثر فاروق انصاری و فصلنامۀ «پایدیا» را در کابل برگزار کرد. در این برنامه حسین حیدربیگی، غلاماحیا حسینی، حسن رضایی، عبدالمجید ناصری داوودی و محمد هدایت در جمع زیادی از فرهنگیان، استادان دانشگاه، اهل قلم و کتابت، دانشجویان و هنرمندان صحبت کردند.
برنامه با تلاوت آیات چندی از کلامالله مجید توسط یوسفی شروع شد و به تعقیب آن حسین حیدربیگی، مدیر بنیاد اندیشه ضمن خوشآمدگویی مهمانان حاضر در تالار، به صورت مختصر به دو نکته اشاره کرد؛ چگونگی پیوستن هیأت تحریریه و بنیانگذاران مجلۀ «پایدیا» به بنیاد اندیشه و رونمایی کتابهای سیاست و حکومت و تاریخ هرات. به گفتۀ حیدربیگی شش شمارۀ مجلۀ «پایدیا» با رویکرد ترجمه در حوزۀ دین و فلسفه و فرهنگ، پیش از این در مشهد منتشر میشد. در این اواخر با اعضای بنیاد اندیشه صحبت کردند و به تفاهم رسیدند که زیرمجموعۀ بنیاد اندیشه و به عنوان نشریۀ بنیاد اندیشه فعالیت کنند. این گفتگوها به ثمر نشست و شمارۀ هفتم و هشتم آن به صاحبامتیازی بنیاد اندیشه، از سوی  این نهاد منتشر شده است. همچنان وی اشاره کرد که تازههای نشر بنیاد اندیشه که «سیاست و حکومت» و «تاریخ هرات» نیز شامل آن میشدند، پیش از این، برنامۀ نقد و رونمایی آنها گرفته شد؛ اما بنابر یکسری شایعات ناامنی در اطراف دانشگاه، برنامه بیموعد پایان داده شد و صحبتهایی تعدادی از سخنران آن برنامه، بیانناشده و ناشنیده باقی ماندند؛ از این رو اینک بار دیگر در این برنامه در مورد آنها صحبت خواهد شد.
در ادامۀ برنامه غلاماحیا حسینی، عضو هیأت تحریریۀ مجلۀ «پایدیا» نکاتی چندی را در مورد جریان پیوستن نشریۀ پایدیا در جمع دیگر نشریههای بنیاد اندیشه و ضرورت فعالیت چنین نشریهای در حوزۀ دین، فلسفه و فرهنگ با رویکرد ترجمه، اظهار داشت. او ضمن تشکر از همکاری جلالتمآب استاد سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری و دیگر دستاندرکاران بنیاد اندیشه، استاد دانش را تکیه محکم برای اهل فرهنگ دانست.
آقای حسینی نبود مباحث جدی نظری در حوزۀ علمی افغانستان و نبود نشریۀ جدی در حوزۀ ترجمه را از جمله دلایلی دانست که دستاندرکاران مجلۀ «پایدیا» را واداشتند تا به نشر و ترجمۀ آثار نویسندگان و قلمبهدستان بیرون از حوزۀ زبان فارسی بپردازند و در این عرصه فعالیت کنند. وی حوزۀ فعالیت مجلۀ «پایدیا» را حوزۀ دین، فلسفه و فرهنگ دانست و جریان پیوستنشان به بنیاد اندیشه را شرح داد.
سخنران دیگر برنامه آقای حسن رضایی، مترجم و استاد دانشگاه بود که در مورد مجلۀ «پایدیا» صحبت کرد. وی سخنان خود را در دو بخش؛ نقاط قوت و نقاط ضعف مجله، بیان کرد. آقای رضایی ظاهر و ساختار کتاب و مباحث شکلی آن را ستود و ترجمههای این شمارۀ مجلۀ «پایدیا» را سلیس و روان و رضایتمند خواند. به گفتۀ وی شمارۀ هفتم و هشتم مجلۀ «پایدیا» که تحت عنوان «دین و خشونت 2» منتشر شده است، مقالات آن از زوایای مختلف به این مسئله پرداخته است که خشونت در دین است یا نیست؟ خشونت چه نسبتی به ادیان مختلف، از جمله اسلام دارد؟ وی تصریح کرد که رابطۀ خشونت با دین تنها در اسلام بررسی نشده است، بلکه در ادیان دیگر نظیر مسیحیت، یهودیت و بودیزم نیز مطالعه و بررسی شده است.
آقای رضایی در ادامۀ سخنانش به چگونگی فلسفهورزی مسلمانان و سیر تاریخی فلسفیدن مسلمان پرداخت و چند پیشفرضشان را یاد کرد:
1. خلق جهان از عدم توسط خالق متشخص ابراهیمی بود؛
2. حقیقتپژوهشی فلسفه بود که  ابونصر فارابی حقیقتپژوهی فلسفه را با حقیقتیابی فلسفه یکی پنداشت که به باور وی این اشتباه فاحشی بود که تعدادی از فیلسوفان مسلمان را دچار سردرگمی کرد؛
3. دین و فلسفه سرچشمههای واحد حقیقت هستند و نباید اختلاف داشته باشند.
به باور رضایی، نتیجۀ این پیشفرض این شد که فلسفه در دنیای اسلام تبدیل به تیولوژی شود و بخشهای اصلی فلسفه که شامل ریاضیات و فیزیک و ... میشوند، از آن جدا شد. به باور رضایی این پیشفرضهای فیلسوفان مسلمان پیامدهایی هم در برداشت و سرانجام این پیامدها این شد که مرزهای فلسفه، تیولوژی و الهایت به کلی از میان رفت.
وی همانطوری که در اول سخنانش نیز گفت، پنج مقاله از مقالات این شمارۀ مجلۀ «پایدیا» را یکیک بررسی و نقاط ضعف آنها را برشمرد.
سخنران دیگر محفل نقد و رونمایی تازههای نشر بنیاد اندیشه آقای عبدالمجید ناصری داوودی بود. وی در مورد کتاب «تاریخ» هرات صحبت کرد و آن را تاریخ محلی دانست و از کتابهایی که پیش از این نیز در مورد یک شهر خاص و به خصوص شهر هرات نوشته شدهاند، نام برد. او نیز سخنانش را حول دو محور، هنر و عیب کتاب «تاریخ هرات» بیان کرد. وی نوشتن کتاب «تاریخ هرات» را از اینکه الهامبخش است برای دیگر قلمبهدستان تا تاریخ محل و ولایت و شهرشان را بنویسند، قابل قدر دانست و پرداختن به هرات را به عنوان «قطب فرهنگی» افغانستان ستایشبرانگیز و ستودنی عنوان کرد. همچنان افزود که مؤلف به عنوان استاد تاریخ، در کتاب «تاریخ هرات» خود رویکرد علمی نسبت به تاریخ دارد. او جامعنگری، قلم روان و رویکرد علمی به قضایا، که همان رویکرد بیطرفانه است، از جمله نقطههای قوت این کتاب دانست.
آقای داوودی در ادامۀ سخنانش به مشکلات و به تعبیر خودشان به نکات بایستهای نیز اشاره کرد که اگر در کتاب نمیبودند یا میبودند، کتاب کاملتر و بهتری عرضه میشد. او مشکلات ساختاری کتاب را باورنکردنی تلقی کرد و گفت: «آقای انصاری به راحتی میتوانست هرات امروز را به عنوان کلیات مطرح کند که خودش یک باب است و ارزش کتاب را چند برابر میکند. هرات امروزی که انصاری زندگی میکند، چه شهری است؟ دارای چه مردمی است، از لحاظ مردمشناسی، از لحاظ ویژگیهای شهری و بنیادهای شهری، از لحاظ خدمات و مراکز علمی، تحقیقاتی، اقتصادی، زبان، فرهنگ و هنر در چه وضعیتی است؟ یک کلیت را اول مطرح میکرد، فوقالعاده لازم بود، به جایی که مستقیماً برود روی اینکه آریاییها آمدند و شهر آریا را ساختند و ...». به گفتۀ داوودی آقای انصاری هرات را بدون شناسایی موقعیت جغرافیایی شهر هرات، بدون تعریف وضعیت کنونی و موقعیت آن، ترسیم کرده و تنها و تنها به گذشتۀ هرات بر اساس منابع قدیمی، متکی بوده است.
داوودی مشکل دیگر کتاب را عنوان نداشتن بخشهای این کتاب دانست و اضافه کرد، چون بخشهای کتاب عنوان ندارد، بنابراین، فلسفۀ وجودی این بخشها نیز زیر سؤال رفته است و به همین شکل، بخشهایی هم هستند که با درنظرداشت عنوان کتاب، موردی ندارد. همچنان فصلهای کتاب «تاریخ هرات» نیز عنوان ندارد.
ناصری داوودی «عدم توجه به شبهات» را مشکل دیگر آن برشمرد. به باور وی آقای انصاری به شک و تردیدها و نظریههای جدید هیچ تماس نگرفته است و گویا این کتاب چهل یا پنجاه سال پیش نوشته شده است. به گفتۀ وی در مورد آریا و آریاییها تردیدهای جدی مطرح شده و حتا بعضیها این مباحث را برساختۀ غربیها و محافل غربزده دانسته است. در این موارد و بسی موارد نظیر این، جناب انصاری هرگز التفاتی نکرده است. از این لحاظ هیچ نوآوری هم در این کتاب وجود ندارد و سؤالهای زیادی بیپاسخ میمانند.
داوودی در ادامۀ سخنانش افزود که در کتاب تاریخ هرات مطالب زیادی آورده شدهاند که تحلیل نشدهاند؛ در حالیکه زمینه و امکان تحلیل به شدت ضرور بوده است. به گفتۀ وی انصاری به درویشعلی خان هزاره اشاره میکند و مینویسد که احمدشاه ابدالی هیچ راه و چارهای جز والی ساختن درویشعلیخان هزاره نداشت. ابعاد این مسئله هرگز موشکافی نشده است.
سخنران دیگر این برنامه آقای محمد هدایت، مشاور مطبوعاتی استاد سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری بود که پیرامون کتاب «سیاست و حکومت در افغانستان» صحبت کرد. وی نگارش کتاب یادشده را برای دانشجویان علوم سیاسی ارزشمند تلقی کرد و کار امانالله شفایی را قابل قدر دانست. هدایت سخنان خود را با معرفی ساختاری این کتاب شروع کرد و سپس به نقطهقوتها و نقطهضعفهای آن پرداخت. آقای هدایت کتاب سیاست و حکومت را از نگاه ظاهری و نوع کتابآرایی و اشتباهات املایی و انشایی پاک و منزه دانست. به باور وی «پرداختن به یک موضوع مغفول یکی از امتیازات این کتاب است»؛ یعنی در افغانستان کتابی بدین عنوان تا هنوز نوشته نشده است. به گفتۀ آقای هدایت، شفایی از یک کتاب دیگر نام میبرد؛ اما بازهم به زعم وی اقناعکننده و کامل نبوده است. از این رو، کتاب سیاست و حکومت در افغانستان، ارزشمند است. همچنین آقای هدایت زبان روان و نثر سلیس و استفاده از منابع سرشار و فراوان را مزیتهای دیگر کتاب برشمرد. به گفتۀ وی در میان منابع زیادی که استفاده شده، کتابها و منابعی هم وجود دارند که ارجاع دادن و حواله دادن بدانها از ارزش و اعتبار اثر میکاهد؛ اما به صورت کل در کتاب سیاست و حکومت در افغانستان از منابع زیادی استفاده شده است.
آقای هدایت در ادامۀ سخنانش به نقطهضعفها یا کاستیهای اثر اشاره کرد. به گفتۀ هدایت کتابهایی که در افغانستان نوشته میشوند، به خصوص یک حوزۀ خاص آنها را مینگارند و روایت میکنند، تأثیر و رد پای این مرجع و راوی در سراسر کتاب موج میزند. کتاب شفایی اگر چنین نیست و جایی از کتاب به این شکل نوشته نشده یا روایت نشده است، اما به صورت نامرئی این نگاه در آن وجود دارد و این نقد وارد است؛ یعنی وقتی خواننده کتاب را میخواند، تأثیر این نگاه بر روایت را حس میکند. وی گفت: «بر اساس روایت این کتاب، بر تمام تحولات سیاسی، اجتماعی، حکومتی و حقوقی که در این سرزمین صورت گرفته، یک نگاه قبیلهگرایانه و قومگرایانه وجود داشته است؛ یعنی تمام تغییرات نظامهای سیاسی و تحولاتی که در افغانستان به وجود آمده و میآیند، سراسر نگاه قومگرایانه به سیاست و حکومت وجود دارد. گویا همۀ کسانی که در این سرزمین به قدرت میرسند، سعی میکنند که میراثی که به دوش او گذاشته شده و تاریخی که به دوش او گذاشته شده، میراثی که مربوط به یک قوم خاص است، تمام دغدغۀ این سردمداران این است که این میراث را حفظ کنند.» به باور هدایت از یک نگاه ممکن درست باشد، اما اگر نگاه انتقادی به موضوع داشته باشیم، هیچگاه تاریخ به این شکل، شکل نگرفته است. وی افزود: «تاریخ بیش از اینکه در پیوستها شکل گرفته باشد، در گسستها شکل گرفته است». به باور هدایت زمانی میتوانیم به تاریخ یک نگاه انسانی و انتقادی داشته باشیم که خود را از قید آن پیشفرضها رها کنیم: «حتا اگر تاریخ را با عدالت هم بسنجیم، به نظرم به تاریخ یک نگاه ایدئولوژیک میتوانیم داشته باشیم؛ یک نگاه جانبدارانه.» به گفتۀ هدایت، این نوع برخورد با واقعیتهای تاریخی پیامدهای بدی میتواند داشته باشد. خوانندگانی هم که کتاب را میخوانند، نمیتوانند خود را از «زیر بار گران تاریخ» رها کنند، بنابراین، تاریخ را بهگونهای میخواتند که مورخ نوشته است و این سلطه و هژمونی که مورخ بدان باور دارد، برای ابد در ذهنهای دیگران میمانند.