صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زنان کوچک

زنان کوچک

اگر تنها یک چیز دربارهی زنان کوچک دنیای واقعی باشد که من بدانم، آن است که آنها « زنان کوچک » ( Little Women ) را میخوانند فارغ از اینکه در چه دورانی زندگی میکنند. این کیفیت فراتر از زمان و مکان شاهکارهای ادبی کلاسیک است و داستان جنگ داخلی « لوئیزا می آلکوت » دربارهی خواهرهایی صمیمی همچنان درخشان است و درست مثل ۱۵۰ سال پیش تازه و بدیع به نظر میرسد. این رمان هیچوقت در طی این مدت زمان از نوبت چاپ خارج نشده است و محبوبیت آن هم به نظر برای قرون آتی تضمین شده است. فلمها و دنیای سینما اگرچه داستان جدایی محسوب میشوند. افراد جوان به نظر علاقهی خیلی زیادی ندارند که فلمهای سینماییای که قبل از دوران آنها ساخته شده اند را ببینند و به همین دلیل همیشه دلایل کافی برای ساخت مجدد اثری سینمایی بر اساس « زنان کوچک » وجود دارد. ۲۵ سال از زمانی که « ویونا رایدر » نقش « جو مارچ » را بازی کرد و ۶۱ سال هم از زمانی که « کاترین هپبورن » نقش « جئورج کوکور » را ایفا کرد میگذرد. حال کارگردان این اثر یعنی « گرتا گرویگ » با خود فکر کرده که زمان مناسبی رسیده تا بار دیگر گرد و خاک زمان را از روی این رمان بردارد و اقتباس جدیدی از آن بسازد. همانطور که بسیاری احتمالا امید داشته اند، اقتباس « گرویگ » از کتاب صادقانه و وفادارانه بوده است و او یک گروه بازیگری رویایی گرد هم آورده است تا نقش خواهران « مارچ » را بازی کنند؛ « اما واتسون » در نقش بزرگترین خواهر یعنی « مگ » که معلم است، « سرشر رونان » در نقش « جو » که نویسنده است، و همتای « آلکات » یعنی « الیزا اسکانلن » در نقش « بث » که دختر موزیکال خانواده است. در نهایت هم « فلورنس پو » در نقش « ایمی » که بچهی هنرمند و احساساتی خانواده است. « تیموتی شالامه » هم بازیگر بینقصی است تا بتواند پسر موفرفری خانهی بغلی در داستان یعنی « لاری » را بازی کند. در طی سالیان دراز این نقش را بازیگران متفاوت از یک « کریستین بیل » قبل از بتمنها گرفته تا « پیتر پکر »ی که بعدها نقش « پت رکر » را هم ایفا کرد و حتی « جونا هائر کینگ » اما « شالامه » به نظر از همهی آنها « لاری» تر است؛ با چشمانی خرگوشمانند و مویی در هم، گاها تنبل و گاها بسیار فعال و همچنین بسیار متعهد نسبت به دوستی. او نقش خود را شبیه به جوانیهای که از « دنیل دیلوئیس » انتظار داریم ایفا کرده است، ارتباطی که شاید بینندگان جوانتر چندان درکش نکنند اما بزرگترها بلاشک قدردانش خواهند بود. نکتهی جالب « زنان کوچک » – با توجه به عنوان اثر مشخصا، که نشانگر این است که زمانی که آقای « مارچ » ( باب اودنکرک ) به جنگ رفت، همسر و فرزندانش را به حال خود گذاشت و مشخصا این لفظی بود که برای خطابکردن دخترهایش از آن استفاده کرد – این است که لزوما برای مخاطبان کوچک نیست. بله، درست است که کتاب به اصرار ناشر « آلکات » برای خوانندههای زن کم سن و سال و جوان نوشته شده بود اما فلم « گرویگ » اصلا همچین رویکردی ندارد و حتی ممکن است که مخاطبین بزرگسالتر ارتباط بهتری با این اثر برقرار کنند، مخصوصا آن دسته از مخاطبانی که حس میکنند فلمهای جریان اصلی کنونی بسیار سطحپایین و غیراخلاقی اند.
فلم « زنان کوچک » کاملا نقطهی مقابل چنین آثاری است؛ یک داستان سالم و مهربانانه دربارهی سخاوتمندی و اخلاقیات خوب جایی که اقدامات افراد از روی دشمنی و عناد به ندرت اتفاق میافتند ( مثل جایی که « ایمی » رمان « جو » را نابود میکند ) و اقدامات خیرخواهانه بسیار بیشتر اند ( مثل زمانی که دختران خانوادهی « مارچ » شام کریسمس خود را به یک خانوادهی گرسنه در کنار راه هدیه میکنند ). به جای اینکه داستان را بسیار سرراست و مستقیم روایت کند یعنی درست کاری که « آلکات » و افرادی که از روی او اقتباس کرده اند انجام داده اند، « گرویگ » تصمیم گرفته است تا سکانسها را به هم بریزد و همین مسئله باعث شده است که « زنان کوچک » تقریبا بدون ترتیب خاصی باشد. البته به جز صحنهی کریسمس که نامهای از پدر داستان را شروع میکند و بوسهای که آن را پایان میدهد. درست مثل « لیدیبرد » ( Lady Bird )، او و تدوینگرش یعنی « نیک هویی » همه چیز را به سرعت به پیش میبرند، اگرچه که گذشتن از برخی نکات اشتباه بوده است و « گرویگ » باید زودتر به این قضیه فکر میکرده است. شاید بخواهید من را احساساتی بخوانید اما « زنان کوچک » هر دفعه من را دوباره از ابتدا درگیر خود میکند، بخشی از آن به خاطر این است که « آلکات » چنین شخصیتهای جذابی خلق کرده است و بخشی از آن هم مربوط رویکردی است که او به مفهوم ازدواج در این اثر داشته است. « آلکات » خواهران « مارچ » را به عنوان زنان جوانی در نظر گرفته که هر کدام ذهنیت مستقل و مختص خود را دارند که علیرغم نداشتن ثروتی، آزاد به دنبال کردن راههای خوشحالی خود در دنیایی اند که زنان مثل آنها معمولا به ثروت نامزدهایشان یا ارثیهی بزرگ دل میبندند.
« گرویگ » در اقتباس خود خیلی سریع دیدگاهش نسبت به ازدواجش را داخل داستان قرار میدهد، آن هم از طریق گفتن آن دهن ویرایشگر « جو » یعنی خانم « دشوود » ( با بازی تریسی لتس) :« اگر شخصیت اصلی دختره، مطمئن شو که تا آخر داستان حتما ازدواج میکنه. یا اینکه بمیره، هر کدوم که باهاش راحتتری ». در کتاب، « جو » به سراغ سبک نویسندگی « پاتبویلری » میرود؛ مفهومی که جدیدا به اشتباه یک تعریف تلقی میشود اما در ابتدا برای اشاره به داستانهایی به کار برده میشد که برای طبع عوام نوشته میشدند تا اینکه نویسنده بتواند غذایی سر سفره بگذارد. البته در مورد « جو » قضیه این است که او قصد دارد کمک هر چند کمی به مادرش « مارمی » بکند ( با بازی لورا درن ). « مارمی » صدای بلوغ و بزرگسالی در این خانه است، دانایی او فراتر از کلماتی است که به زبان میآورد در حالی که کلماتی که از دهان « جو » درمیآیند بیشتر برای سرگرمی اند. آنها همچنین توجه پروفسور « فردریک بائر » را هم به خود جلب میکنند، کسی که پسزمینهی داستانیش از آلمانی به فرانسوی تغییر کرده است تا بهتر بتواند با نقش « لوئیس گارل » هماهنگ باشد. « فردریک » تنها شخصیت جدیدی است که جرئت میکند سبک نوشتاری او را مورد نقد قرار بدهد و به همین دلیل الهامبخش او برای خلق چیزی شخصیتر میشود. علیرغم این بالا و پایین شدنهای احساسی، فلمنامهی « گرویگ » بسیار بیشتر از تمامی آثار اقتباس شده از این فلم کمیکال و طنز است. او توانسته تا با بهرهگیری مناسب از طنز ذاتی موجود در اثر اصلی به این مسئله دست یابد، علیالخصوص با وجود شخصیت پولدار « عمه مارچ » است که یکی از دختران را دعوت میکند تا در سفری به دور اروپا همراه او برود آن هم در حالی که به دختران دیگر خانواده فشار وارد میکند تا ازدواج بکنند. اما در حالی که « عمه مارچ » نمایندهی جایگاه زنان جوان در جامعه است، « مارنی » دخترانش را تشویق میکند تا راه خود را بیابند. این مسئله برای جو یعنی تبدیل کردن تاریخ خانواده به یک کتاب که باعث شکلگیری دو سکانس بدیع در اثر میشود؛ « گرویگ » صحنهای را خلق کرده که در آن « جو » مشغول مذاکره با « دشوود » برای منتشر کردن « زنان کوچک » است و داستان خود را در پروسهی پرینت شدن نگاه میکند.
« رونان » پس از اینکه بسیار هنرمندانه سختیهای یک دختر مدرن را در « لیدی برد » به تصویر کشید، توانسته تا تغییر بزرگ دیگری در خود ایجاد کند تا نقش « جو » را ایفا کند، نقشی که به نظر باقی ماندهی شخصیتهای او در فلمهای « بروکلین » ( Brooklyn ) و « تاوان » ( Atonement ) است. برخلاف « رایدر » که بازیگر بسیار مدرنی بود، « رونان » گویی که کاملا متعلق به یک دورهی گذشته است. « اما واتسون » که مسیر درازی را از زمان بازی در نقش « هرماینی گرینجر » در فرنچایز « هری پاتر » سپری کرده، « مگ » را به عنوان خواهری تصویر کرده که میداند « جو » چه میخواهد و همین باعث میشود شخصیت دوستداشتنیای باشد.
با دید صرفا منطق، فلم « زنان کوچک » قدم رو به جلوی بزرگی برای « گرویگ » محسوب میشود، کسی که به نظر علاقهی زیادی به ساخت آثار استودیویی بدون کنار گذاشتن دید خاص خود دارد.