صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

محقق خراسانی خداوندگار سخن و قلم

محقق خراسانی خداوندگار سخن و قلم

سرور دانش
اشاره : روز پنجشنبه 3 دلو 1398 همایش گرامیداشت بیستمین سالگرد وفات آیت الله محمد عیسی محقق خراسانی از سوی دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری و بنیاد اندیشه با حضور صدها تن از علما و اندیشمندان در هوتل انترکانتیننتال کابل برگزار شد. در این همایش از یادنامه مرحوم خراسانی نیز رونمایی گردید که استاد سرور دانش معاون رییس جمهور مقدمه ای بر آن یادنامه نگاشته است که جهت آشنایی خوانندگان با علامه خراسانی در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه به دست نشر سپرده می شود:
حق شخصیت سترگ مرحوم آیت الله محمدعیسی محقق خراسانی، تنها با نشر این «یادواره» ادا نمی شود. ابعاد گوناگون شخصیت و اندیشۀ آن مرد بزرگ کار بیشتری می طلبد؛ اما در شرایط کنونی این حداقل کاری است که انجام شده و من از همۀ نویسندگان و کسانی که به صورت نوشته یا مصاحبه، خاطرات و نظریات خود را در مورد آن شادروان بیان کرده اند و دوستانی که این مجموعه را گردآوری و تنظیم کرده اند صمیمانه تشکر می کنم. در این کتاب علاوه بر تبیین شخصیت محقق خراسانی، تاریخ یک دوره ای از فعالیت های علمی و فرهنگی علمای ما در حوزه های علمیه نیز تشریح شده و نکته های ناگفتۀ بسیاری نیز برای اولین بار آفتابی شده اند که واقعاً بسیار خواندنی و قابل استفاده اند.
در مقدمۀ این کتاب گرانسنگ، چند نکته و خاطرۀ بسیار کوتاه از آیت الله محمدعیسی محقق خراسانی را برای خوانندۀ گرامی نقل می کنم:
1
در سال 1351 خورشیدی، که هنوز به سن بلوغ و تکلیف نرسیده بودم و در حوزۀ علمیۀ بزرگ نجف اشرف کتاب جامع المقدمات و سیوطی می خواندم، می دیدم طلاب جوانتر و بزرگتر که مشغول تحصیل در سطوح بالاتر از ما بودند، در مناسبت های دهۀ عاشورا یا اربعین و یا ماه رمضان و مناسبت های مذهبی دیگر، گروه گروه و با اشتیاق و علاقۀ فراوان، به محافل و مجالس سخنرانی می شتافتند تا به سخنرانی خطیب نامور حوزۀ نجف گوش فرا دهند و یا سخنرانی های او را ثبت کنند تا بعد در اطاق آورده باربار بشنوند و یا حتی از سبک سخنرانی ایشان تقلید کنند و یا جملات ایشان را حفظ کنند.
این سخنران نامور، نبود جز خداوندگار کلام و سخن و دریای مواج اندیشه و علم و معرفت محمدعیسی محقق خراسانی (قاسمی) که در میان عرب و عجم و ایرانی و افغانستانی و ملت های دیگر، سرآمد فن خطابه بود و به فارسی و عربی و با فصاحت بی نظیر و محتوای عالی علمی و با سبک خاص خود سخنرانی می کرد و شنونده را بدون این که احساس خستگی کند، برای ساعت ها میخکوب می کرد و حتی شخصیت هایی مانند امام خمینی و آیت الله خویی و رجال علمی دیگر حوزۀ علمیۀ نجف، زیر سخنرانی ایشان تا آخر می نشستند و با دقت گوش می دادند.
آن سال ها در حوزۀ علمیۀ نجف یک نوع رقابت شدید بین علما و طلاب کشورهای مختلف، از نگاه جایگاه علمی و فرهنگی آغاز شده بود و خیلی ها مخصوصاً ایرانی ها که به مراتب در آن حوزۀ هزار ساله، سابقۀ چند صد ساله داشتند، نسبت به طلاب افغانستان که اکثریت از مردم محروم هزاره بودند و سابقۀ حضور بیشتر از دو یا سه دهه در حوزه نداشتند، با دید منفی و یا حقارت می نگریستند و این ها را از هر جهت برای خود رقیب نمی دانستند؛ اما برعکس این تصور، علما و طلاب افغانستانی در آن دوره بسیار خوش درخشیدند و در میدان علوم دینی تا حد زیادی گوی سبقت را ربودند و در آن سال ها بهترین و بی نظیرترین آثار علمی و پژوهشی را تولید کردند.
این دوره واقعاً یکی از ماندگارترین تجربیات علمی و از درخشان ترین دوره های رشد علمی علما و طلاب هزاره در عرصۀ علوم دینی و حوزوی است که نظیر آن، نه قبل از آن سابقه داشته و نه بعد از آن تکرار شده است. جالب است اکثر مؤلفان آن آثار از نگاه سنی در آن تاریخ، در سنین کمتر یا چیزی بیشتر از سی سالگی یعنی در عنفوان جوانی هستند، ولی آثاری را خلق کرده اند که همگی در سطح تخصص و فوق تخصص و در حد اجتهاد قرار دارند.
کتاب پنج جلدی «محاضرات» از آیت الله محمداسحاق فیاض به عنوان بهترین کتاب در دروس عالی خارج اصول در سال 1341 خورشیدی، کتاب «مصباح الاصول» از آیت الله سید سرور واعظ، کتاب «صراط الحق» از آیت الله محسنی، کتاب های «الیتیمه»، «هدایت المنطق»، «سلم الصعود» و «الکفاح الاسلامی فی مشکلة الفقر» از آیت الله محقق خراسانی در سال 1345 خورشیدی، کتاب «تحریر العروه» از آیت الله محقق کابلی در سال 1344، کتاب هفت جلدی «المدرس الافضل» از علامه محمدعلی مدرس افغانی به عنوان یک دایرة المعارف ادبیات عربی و کتاب «الکلام المفید» و «مکررات المدرس» ایشان در سال 1346 خورشیدی، کتاب چهار جلدی «المفصل» در شرح مطول از علامه شیخ موسی بامیانی در همان سال ها منتشر شدند و ده ها کتاب کوچک و بزرگ دیگر که نشان دهندۀ توان بالای علمای افغانستانی بودند. برخی از این آثار با این که اکنون در حدود 60 سال از تألیف و چاپ آن ها سپری می شود؛ اما هنوز هم در موضوع خود، منحصربه فرد بوده و پیوسته در حوزات علمیه مورد استفاده اند.
محقق خراسانی از آن دسته افرادی بود که در این رقابت، در ایام جوانی یعنی در سن سی سالگی به عنوان مرد علم و قلم و سخن، چهرۀ درخشانی از خود نشان داد و علاوه بر تألیف کتاب هایی که پیشتر یاد شدند، کتاب کوچکی به نام «المؤلفون الافغانیون المعاصرون» نوشت و در این کتاب بیش از بیست تن از علمای افغانستانی مقیم حوزۀ علمیۀ نجف را که در میدان تألیف قدم گذاشته و کتاب نوشته بودند، به معرفی گرفت. ایشان همگی را تشویق می کرد که شما هیچ کمی و کاستی از هیچ قوم و گروه دیگری ندارید و باید همت کنید، علم بیاموزید و به تحقیق و تألیف رو آورید.
2
بار دوم در ماه دلو 1357 آیتالله محقق خراسانی را در حوزۀ علمیۀ زینبیه در سوریه دیدم. ایشان از نجف عراق وارد سوریه شده و در حوزۀ علمیۀ سوریه مستقر شدند. حوزۀ علمیۀ زینبیه به همت آیت الله سید حسن شیرازی در ابتدا با حضور تعداد چهل تا پنجاه طلبۀ افغانستانی تأسیس شده بود و بعدها به صدها طلبه افزایش یافت و از کشورها و ملت های دیگر نیز در این حوزه شرکت کردند؛ اما در عین حال، اکثریت طلاب و اساتید آنجا را طلاب و اساتید افغانستانی از مردم هزاره، تشکیل می دادند و آیت الله محمدعلی فاضل از سنگتخت دایکندی و مرحوم آیت الله غلامعلی محمدی از بامیان و مرحوم آیت الله مقدس از بهسود از برجست هترین اساتید آن حوزه بودند که توفیق داشتم سطوح عالی حوزه را نزد آنان تلمذ کنم.
با ورود محقق خراسانی و با توجه به نام و آوازۀ ایشان، همگی خوشحال شدیم که بر تعداد استادان حوزه، یک چهرۀ برجستۀ دیگر نیز افزوده شد. اگر حافظه ام اشتباه نکند، بهار 1358 بود که ما جمعی از طلاب، برخی از درس ها را نزد ایشان شروع کردیم. درسی که من برای مدتی اشتراک داشتم، درس کتاب الخیارات «مکاسب» بود. با اینکه این کتاب را خوانده بودم و سطوح عالی حوزه را به پایان رسانده بودم، ولی دوباره در این درس اشتراک کردم تا از دانش استاد محقق خراسانی استفادۀ بیشتر کنم. ایشان می گفت که نمی خواهم صرفاً متن کتاب را تدریس کنم، بلکه هدف من در این نوع درس ها این است که از شاگردان خود، «مجتهد و فقیه» تربیه کنم.
در این درس به راستی ژرفای علمی و تسلط کامل ایشان بر مباحث بسیار فنی و پیچیدۀ فقهی را درک کردم و این که ایشان بر عکس آن تصویری که از نجف عراق از ایشان داشتم، نه تنها یک خطیب زبردست و بی نظیر، بلکه یک «استاد» چیره دست و یک «فقیه» برجسته و یک «مجتهد» مسلّم نیز هستند. درس خیارات مکاسب ایشان هرچند از ناحیۀ متن کتاب، پیشرفت زیاد نداشت و به کندی پیش می رفت، چون در هر جلسۀ درسی، بیش از پنج یا شش سطر کتاب را تدریس نمی کرد، ولی همان چند سطر را به اندازۀ کافی مورد موشکافی و نقد و بررسی قرار می داد و در واقع، این درس کاملاً مشابه درس های خارج فقه حوزه و همان طور که خود ایشان می گفت، مجتهدساز بود. در کنار این درس، مضامین دیگری در منطق و فلسفه و اصول فقه را نیز تدریس می کرد.
من در همان سال 1357 در حوزۀ علمیۀ زینبیه از درس های مرحوم آیت الله محمدآصف محسنی مخصوصاً کتاب های «کفایة الاصول»، «مکاسب» و «منظومۀ» سبزواری و «اقتصادنا»ی شهید صدر نیز استفاده کردم و بهرۀ فراوان بردم؛ اما به راستی به نظر من درس های آیت الله محقق خراسانی با درسهای آیت الله محسنی از نگاه عمق علمی بسیار متفاوت بود. آیتالله محسنی در یک جلسۀ درسی حتی تا یک صفحه از کتاب «مکاسب» (از چاپ های سنگی قدیم) و دو صفحه از «کفایه» و «منظومه» را تدریس می کرد که از نگاه کمیت، درس های ایشان پیشرفت بسیار خوبی داشت، ولی کمتر وارد نقد و بررسی دقیق تر و عمیق تر میشد؛ اما آیت الله محقق خراسانی برعکس، همۀ جوانب مسأله و نظریات مختلف را بررسی کرده و مورد نقد قرار می داد و شاگرد را با همۀ زوایای مسأله آشنا می کرد.
3
سال ها بعد و برای بار سوم آیتالله محقق خراسانی را در ایران دیدم که هر چند در اثر بیماری ضعیف شده بود، ولی از نگاه روحی به مراتب شاد و بانشاط بود. این دیدار در روزهایی صورت گرفت که مدیرمسئول «هفته نامۀ وحدت» بودم. در سال 1372 شاهد دو تحول عمده در جامعۀ هزاره بودیم: یکی اوج مقاومت غرب کابل و تثبیت رهبری استاد مزاری نه تنها در حزب وحدت، بلکه در سطح همۀ مردم هزاره و شیعیان افغانستان و دوم مطرح شدن مرجعیت تقلید آیت الله العظمی محقق کابلی. محقق خراسانی خود نیز از کسانی بود که به این دو پدیده افتخار می کرد و در تثبیت مرجعیت آیت الله کابلی نقش بسیار برجسته داشت.
در یکی از روزهای بهار 1372 که از شهر مشهد به قم تشریف آورده بود، به من پیام داد که از نزدیک خدمت شان برسم. چند دقیقه مختصر حضورشان رسیدم. از کار فرهنگی من و همکارانم هم در کمیسیون فرهنگی حزب وحدت و مخصوصاً «هفته نامۀ وحدت» که در آن ایام یک نشریۀ پرطرفدار و پرخواننده بود و هم از کارهای «مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان» که تازه تأسیس شده و فعالیت هایی را آغاز کرد بود، بسیار تقدیر کرد و گفت که هرچند فرصت و حال خواندن نشریات را ندارد، ولی از اینکه یک جمعی از نسل جدید ما یک حرکت نیرومند فرهنگی و نشراتی را راه اندازی کرده اند خشنود است و همچنین تأکید کرد که باید روی تثبیت رهبری سیاسی استاد مزاری و مرجعیت تقلید آیت الله محقق کابلی و توسعۀ کارهای فرهنگی و علمی تلاش بیشتر نمایید.
در جریان همین سفر در مناسبت ها و شهرهای مختلف محل حضور مهاجرین، به سخنرانی پرداخت و بعدتر در شهر مشهد به طور خاص، در کنار تدریس، در محافل مختلف، ده ها و بلکه صدها سخنرانی ایراد کرد. گزارش برخی از سخنرانی های ایشان را در بعضی از شماره های «هفته نامۀ وحدت» همان وقت چاپ کردیم. در همۀ این سخنرانی ها از استاد شهید مزاری به عنوان «سردار رشید ما مزاری» یاد میکرد و همچنین از آیت الله العظمی محقق کابلی به عنوان یک مجتهد مسلّم و پرهیزکار و واجد شرایط مرجعیت نام می برد و در آن سال (1372) می گفت: «آیت الله محقق هجده سال کامل در درس خارج آیت الله خویی حضور مداوم داشته و بیست وهشت سال پیش «تحریر العروه» را به عنوان یک کتاب استدلالی فقهی تألیف و چاپ کرده است.» ایشان می افزود: «من سی سال پیش (پیش از سال 1372) که آیت الله محقق را دیدم ایشان را یک مجتهد یافتم. پس در اجتهاد ایشان هیچ تردیدی وجود ندارد و امروز این مجتهد از خود شما است و افتخار ما است.»
4
سخن آخر این که آیت الله محمدعیسی محقق خراسانی از میان ایل محرومی برخاست؛ اما به تعبیر ناصر خسرو بلخی، درخت وجود او چون بار دانش گرفت، چرخ نیلوفری را به زیر پای اندیشۀ خود کشید و با تحمل سختیها، محرومیتها و زخم زبانها و با کوشش و همت بلند خود، یل بزرگی شد که در عصر و زمانۀ خود از همۀ همعصران و همگنان خود یک سر و گردن بالاتر داشت و سرافراز و باعزت زیست و برای دین و فرهنگ و مردمش افتخار آفرید؛ اما این مرد بزرگ متأسفانه در روزهای آخر حیاتش، به خاطر بیماری، تنگدستی و مشکلات دیگر، زجر و رنج زیادی را متحمل شد و بالاخره بعد از شصت وسه سال عمر پربرکت، به تاریخ اول دلو 1378 در مشهد ایران دار فانی را وداع گفت و به لقای حق شتافت.
روان تابناک آن مرد بزرگ شاد و خاطره اش جاویدانه باد.
سلام علیه یوم ولد و یوم توفی و یوم یبعث حیا
معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد اندیشه
جدی 1398