صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اسامه؛ روایتی از دوران سیاه طالبان

اسامه؛ روایتی از دوران سیاه طالبان

غضنفر کاظمی
اسامه اولين فيلم افغانی ساخته شده پس از سقوط حکومت طالبان، در سال 2001 است.  فلمی که توانسته تا حدودی بخشی از سلطه قرون وسطائی اين حکومت بر افغانستان را به تصوير بکشد. این فلم بسیار دیدنی را صدیق برمک در سال ۲۰۰۳ کارگردانی کرده است.
وقتی حکومت طالبان در افغانستان سرنگون شد، تازه امکانی برای نفس کشیدن سینما در این کشور به وجود آمد. صدیق برمک، فلمساز شناخته شده افغان به همراهی دوستان و همکاران ایرانیاش ، پس از شش سال رکود در سینمای افغانستان، اولین فلم بلند سینمایی در افغانستان پس از طالبان را ساخت و سعی کرد گوشههایی از سالهای سیاه حکومت طالبان بر افغانستان را بر پرده سینما بازسازی کند.
فلم با این جمله علی شریعتی آغاز میشود «خدایا مرا از آنانی قرار ده که دنیاشان را برای دینشان می فروشند نه از آنها که دینشان را برای دنیا شان.» در نسخه بینالمللی به جای این جمله، عبارت «I can not forget but I can forgive »  من نمیتوانم فراموش کنم اما میتوانم ببخشم» از نلسون ماندلا نشان داده میشود. پس از آن تصاویری از تظاهرات زنان برقع پوش در کابل میبینیم که خبرنگاری خارجی مشغول فلمبرداری از آنهاست. پلاکاردهایی دست زنان است که روی آنها نوشته شده: «ماسیاسی نیستیم» «ماگرسنه ایم» «ما بیوه هستیم» «ما کار می خواهیم» و ... نیروهای طالبان به زنان حمله و آنها را پراکنده میکنند.
این فلم در محور یک خانواده فقیر می چرخد که در دوران سیاه طالبان در افغانستان زندگی میکنند. از همین طریق هم در حاشیه از وضعیت مردمان در شهر و از این که طالبان در مقابل مردم چه رویکردی را پیش گرفته بودند تصویر میکند.
مادر دختر در بيمارستانی در کابل کار میکند. ولی پس از چندی بيمارستان توسط طالبان تعطيل می شود. از آنجا که هيچ زنی اجازه بيرون آمدن از خانه و يا کار کردن ندارد، خانواده بدون مرد آنها بدون غذا می ماند. مادر تصميم می گيرد با کوتاه کردن موهای دخترش، او را در ظاهر يک پسر سر کار بفرستد. زمانيکه طالبان تمام پسرهای شهر را برای يادگيری واجبات دينی و اصول نظامی به يک مدرسه می فرستند.
روزی مولوي آمده و کارگر و کارفرما را به نماز خواندن میبرد. بعد از آن همان مولوی روزی دیگری میآید و همهی بچهها را به یاد گرفتن آموزههای دینی و سبق خواندن دعوت میکند. یک روز که مولوی میخواهد شاگردانش را غسل کردن یاد بدهد، اسامه از این کار امتناع میکند، اما از آنجای که مولوی تهدیدش میکند، دختر که حالا نامش را به اسامه تغییر داده است، ناخواسته و از روی مجبوریت اطاعت میکند و از سوی دیگر ترس افشا شدن دارد. تا اینکه بچهها شک کرده و این شک به یقین تبدیل میشود. طالبان چند ساعتی دختر را در چاهی آویزان و بعد از آن با چند زنی دیگر میبرد که سنگسارشان کنند، اما همان ملایی که به بچهها غسل یاد میدهد با خری موذیاش پیدا شده و اسامه را از قمندان طالبان برای خودش خواستگاری میکند. این درخواست مورد قبول قرار گرفته و این گونه است که اسامه، این دختر یتیم معصوم، صاحب شوهری به بزرگی پدر بزرگش میشود. در فرجام ملا، اسامه را به خانهاش میبرد که زنان دیگرش هم آن جا زندگی میکنند. با صحنهای از غسل ملا، فلم تمام میشود.
از شروع تا فرجام، فلم تراژیک است و وحشتناک. آدم به سختی میتواند وضعیت را تحمل کرده و به دیدن فلم ادامه بدهد. صدیق برمک کارگردان اسامه موفق می شود، اقتدار و خشونت طالبان و ترس و واهمه مردم از آنها را بدون بزرگنمایی ماجرا، به خوبی به بيننده منتقل کند. این فلم وضعیت مردم در یخشی ار تاریخ افغانستان را به جهانیان نشان می دهد که واقعا سیاه است. در مجموع اسامه موفق ترين فيلم افغانی است که مقطعی از دوران طالبان را نقد میکند. توجه به جزئيات و روابط بين شخصيت ها نشان از شناخت کارگردان از محيط و جامعه دارد.
صدیق برمک خود در مورد ساخت فلمش چنین میگوید: «آنچه مرا و دوستانم را وا میداشت راوی درد بزرگ ملتمان شویم، نگرانی ما از تکرار و برگشت تاریخ بود. وقتی فلم  اسامه را میساختیم پژواک این سخن «ملتی که تاریخ نمیخواند و فراموش میکند محکوم به تکرارش است» در گوشهایم طنینانداز بود. نگران بودیم و هستیم چون با تاسف حافظه تاریخی ملتهایمان سخت میلنگد و ضعف دارد. فلم اسامه را ساختیم تا هشداری باشد برای آینده. تا ناقوسی باشد برای وجدانهای خفته. قصه فلم اسامه، قصه تلخ زندگی و تاریخ ماست غمنامه زمان ماست. درد بزرگ آدمهای است که حتی نفس کشیدن دست خودشان نبود. فلم اسامه داستان آدمهایست که هویت شان را زیر چکمه های فاشیزم مذهبی از دست داده بودند و نام اسامه شده بود هویتشان. اسامه داستان ترس است. ترس آدمهای خُرد شده و سرخورده که از صدای سایههایشان هراس داشتند. فلم اسامه قصه پایانناپذیر زندان زنان است، در چهاردیواری فاشیزم مذهبی و سنتهای دیرینه و وحشتناک. اسامه داستان دخترک بیگناهی است که بار سنگین بیعدالتی، نابرابری و تعابیر نادرست و تندروانه مذهبی را بر دوش میکشد. فلمنامه فلم بر اساس مجموعهای از رویدادها و حوادث دردناک و واقعی نوشته شده که همه مردم افغانستان شاهدش بودند و آنرا با تمام تار و پودشان حس میکردند. ما به سراغ نابازیگرانی رفتیم که قصه زندگیشان شده بود قصه فلم اسامه. آنها رنج و ترس آمیخته با نفرتشان از طالبان را به درون فلم منتقل کردند و آنرا واقعیتر ساختند. این فلم در شرایطی ساخته شد که طالبان با دشمنی با سینما و تصویر، با موسیقی و تآتر، همه امکانات را نابود ساخته بودند. سینمای ما برای یک آغاز دیگر مدیون همکاریهای بی دریغ آقای محسن مخملباف است که در دشوارترین شرایط دست سینمای افغانستان را گرفت. فلم ‹اسامه ‹ با نگاه متفاوت و واقعگرایانهاش کمک کرد تا مردم دنیا تراژدی عمیق ملت افغانستان را بیشتر درک و لمس کنند.»