صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«کتاب‌ها چاپ می‌شوند و داخل قفسه‌ها می‌مانند» گفتگوی حسین معرفت با احمد بهراد مسوول انتشارات آن در هرات

«کتاب‌ها چاپ می‌شوند و داخل قفسه‌ها می‌مانند» گفتگوی حسین معرفت با احمد بهراد مسوول انتشارات آن در هرات

يادداشت: احمد بهراد مسوول انتشارات آن در هرات است. او که خود شعر ميگويد و تا کنون چهار مجموعه شعرش به چاپ رسيده است، از دو سال بدينسو انتشارات آن را ايجاد کرده و مشغول کار نشراتي است. در سفري که به هرات داشتم، سري زدم به نمايشگاه کتاب هزار و يک شب که توسط اين انتشارات برگزار شده بود و در حاشيهي آن فرصتي فراهم شد تا با آقاي بهراد گفتگويي انجام بدهم و از او دربارهي اين انتشارات و همچنين عرصهي کتاب و خوانش در هرات بپرسم.
بیمقدمه برویم سراغ موضوع، از انتشارات آن بگویید؟
تقریبا دو سال پیش با آقای روح الامین امینی کار انتشارات آن را شروع کردیم. قبل از آن نشر جوان را داشتیم که هماکنون هم در برخی از حوزهها کار میکنیم. در این دو سال حدود 50 عنوان کتاب نشر کردیم. بیشتر در حوزهی ادبیات فعالیت داریم و چندین مجموعه شعر و داستان از نویسندگان افغانستان نشر کردهایم و چندین مجموعه هم ترجمه.
چگونه است فضای کتاب و کتابخوانی در هرات و همینطور بازار انتشارات و کار تان؟
واقعیت امر این است که وضعیت کتاب و کتابخوانی خیلی خراب است در افغانستان. شما شاهد هستید که طی این سالها اگر ناشر مستقل قرار باشد کار بکند، نمیتواند سرپای خود بایستد و کارش راه بیفتد. پس از دو سال فعالیت، اولین نمایشگاه ما نمایشگاه هزار و یک شب بود که برگزار کردیم. مشکل اصلی در افغانستان مشکل پخش کتاب است. مشکل از ناشر نیست. کتابها چاپ میشوند و داخل قفسهها میمانند. یعنی کتاب عرضه نمیشود. بهنظر من یکی از مشکلات همین است. اقدام ما برای برگزاری نمایشگاه هم بهمنظور محک زدن مخاطب است تا بدانیم مخاطبان چه کتابهایی را دوست دارند و علاقمندی مخاطبان را دریابیم. متاسفانه کتابی که در کابل چاپ میشود در هرات به سادگی قابل دستیابی نیست و کتابی که در هرات چاپ میشود در کابل پیدا نمیشود. فضای مجازی یکی از عواملی است که چنین وضعیتی را پیش آورده البته در کنار اوضاع بد امنیتی که سبب بسیاری از مشکلات است.
از تاثیر فضای مجازی گفتید، لطفا بیشتر توضیح بدهید؟
بهنظر من، فضای مجازی ما را تنبل بار آورده است. من چند روز پیش جایی با دوستان در این مورد صحبت میکردم؛ خوب بهنظر من یک دوره از آدمها، یعنی بعضی از آدمهای متولد دههی 60 یک سری آدمهای کتابخوانی بار آمده بودند. یکی از دلایلش هم دسترسی نداشتن به امکانات امروزی چون فضای مجازی بود. تنبل بار آورده، از این لحاظ گفتم که ببینید اگر شاعر است، اگر نویسنده است بیشتر وقت خود را صرف فضای مجازی میکند. وقتی کتابی، مجموعهای چاپ میشود و هزینههای مختلفی چون ویرایش، صفحهآرایی، طرح جلد، چاپ و غیره صورت میگیرد، پس از چاپ ده نسخه فروخته نمیشود. یکی از دلایلش این است که شاعران شعر خود را قبل از اینها در فیسبوک می گذارند. و این بسیار فضا را آشفته کرده است. گرچه دلایل دیگری هم وجود دارد و شعر هم آفتهای فراوان خود را دارد.
شما از معدود ناشرانی هستید که خود هم از اهالی کتاب و فرهنگ هستید، با کار انتشاراتی به دنبال چه هستید؟
یک ضربالمثل است که من بسیار آن را تکرار میکنم. میگویند «گربهای که در دیزی کشته میشود، شهید است.» شما بهخاطر اعتقادی که دارید، برای آرزوهایی که دارید میجنگید. دلیل اصلی همین است. اگر قرار باشد جامعهی ما تغییر کند، مسیر اصلیاش همین است. دو سال پیش به این فکر رسیدم که ما در هرات، هراتی که مهد علم و فرهنگ بوده و ما سنگ آن را به سینه میزنیم، باید یک ناشر تخصصی ادبی داشته باشد. این پیشنهاد را به دوست عزیزم روح الامین امینی دادم که خوشبختانه پذیرفت و طی این دو سال هم این انتشارات موفق بوده و این کار جواب داده. ولی اگر حالا از من بپرسید که اگر در جایی که حالا قرار دارم، دو سال قرار میداشتم، این کار را شروع میکردم یا خیر، اصلا دنبال کار انتشارات، نمیرفتم –بهخصوص در حوزهی ادبیات.
چرا؟ به دلیل عدم استقبال؟
به نظر من باید از جای دیگر شروع کنیم. در حوزهی کودکان هیچ کاری نشده در افغانستان. من یکی از طرحهایم این است که یک نشریه حرفهیی برای کودکان داشته باشیم. وقتی با دوستانی که از دانشگاه فارغ میشوند مواجه شویم، میبینیم که بیشتر شان از نظر مطالعه متاسفانه صفر اند. ما نمی توانیم ذهن یک جوان بیست پنج ساله را تغییر بدهیم. من فکر میکنم ما این بیست سال را تلف کردیم و باید برگردیم از بیست سال پیش شروع کنیم. باید در حوزهی کودک کار شود، در حوزهی ترجمه کار شود.
ما شاهد نوعی جزیرههای نشراتی در افغانستان هستیم، همانطور که شما گفتید کتابی در کابل نشر می شود و در هرات پیدا نمی شود، چرا چنین است؟
یک مشکل اساسی این است که هیچ کس به صورت تخصصی در یک حوزه کار نمی کند. یا چند کار را همزمان انجام می دهد. ببینید، چاپخانه کارش جداست، نشر کارش جداست و همینطور پخش یک کار جداگانه است. من به عنوان یک ناشر نمی توانم هم در کار نشر باشم و هم در کار پخش. اصولا باید
طوری باشد که وقتی منِ ناشر کتاب را نشر میکنم، کسی که در کار پخش است و در سراسر کشور مراکز و نمایندگیهای خود را دارد، بیاید کتابها را بگیرد و پخش کند. در کار ما یک حلقه گم شده است. آن حلقه پخش است. حالا بحث مخاطب جدا. در خود کار نشر ما این حلقه مفقوده را داریم. گاهی فراتر ازین، کسی کتاب مینویسد و اصلا ناشر ندارد. خود نویسنده رفته چاپخانه و کتابش را چاپ کرده است.
من فکر میکنم اتحادیههای صنفی باید در این عرصه کار کنند و زمینهای برای همکاری در این بخش ایجاد کنند آیا ناشران افغانستان اتحادیهای دارند؟
متاسفانه من چنین نهادی را نمیشناسم و اسمش را هم نشیندم. یک دلیلش این میتواند باشد که ما در سطح کلان کار نکردیم. اگر باری یک نمایشگاه بزرگ بین المللی در کابل برگزار میشد و ما چنین زمینه و فضایی را میداشتیم، چنین نهادی ضرورت و زمینهاش پیش میامد. مشکل دیگر این است که به معنای واقعی کلمه ناشر زیادی هم نداریم. یک کتابفروش هم به راحتی یک تابلوی انتشارات نصب میکند و شروع میکند به کاپی کردن کتابها. اما ناشر تخصصی، در حدود ده یا پانزده ناشر که نامش در ذهن من است و کار تخصصی میکنند، متاسفانه با هم ارتباط و همکاری آنچنانی نداریم.
در همین اواخر ما خواستیم نهادی را به نام خانه کتاب در هرات تاسیس کنیم و کتاب هایی را که در افغانستان نشر شده جمعآوری کنیم و به نشر بسپاریم که متاسفانه نشد و این ایده هم به شکست مواجه شد.
از حلقهی مفقودهی «پخش» در این کار گفتید، چه کسی یا نهادی مسوول است که این عرصه را سامان دهد؟
مسوولیت همه است. باید سکتورهای خصوصی و نهادهای دولتی همکار باشد. باید این نهادها حمایت شوند. چون در افغانستان این نهادها نوپا اند. واقعبینانه اگر ببینیم، بدون مایهی اقتصادی کار فرهنگی و نشراتی به جایی نمیرسد و انسجام پیدا نمیکند.
از باب مثال، شما اگر بهعنوان یک پخشکننده سرمایهگزاری کنید و کتابها را جمع کنید و پخش کنید، اما فروخته نشود، شماییکه زمان و هزینه صرف کردهاید، دلزده میشوید. برای رونق این عرصه باید کار زیادی انجام شود. باید بازار کتاب ساخته شود، کتاب دست مخاطب برسد، فروخته شود، تولید متن صورت بگیرد، چاپ باکیفیت انجام شود – که متاسفانه نود درصد چاپی که در افغانستان چاپ میشود کیفیت پایینی دارد، انواع کاغذ پیدا نمیشود، شما اگر بخواهید کتابی را جلد سخت کنید زمنیه اش نیست – یعنی کل پروسه از اول تا آخر مشکلات خود را دارد. سالها زمان نیاز است.
همه گیری ویروس کرونا به کار چاپ و نشر آسیب بسیار رسانید. نشر آن که در دو سالگی تاسیس خود با آن روبرو شد، هم از این پدیده آسیب دید؟
بسیار. مانند توفانی برای یک نهال نونشانده بود. ما به عنوان یک نهاد نوپا و یک ناشر مستقل که هیچ پروژهای نگرفتیم و اهل کار فاندی نیستیم، بسیار آسیب دیدیم و درواقع داریم میبینیم. هم برای ما و هم برای دیگر ناشران آسیب بسیاری وارد کرد.