صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دانشگاه کابل؛ افغانستان کوچک با چالش‌های بزرگ – بخش دوم و پایانی

دانشگاه کابل؛ افغانستان کوچک با چالش‌های بزرگ  – بخش دوم  و پایانی نویسنده : علی محبی؛ دانشجوی کارگردانی تیاتر – دانشگاه کابل

به هرروی؛ قومگرایی چالش بزرگ در دانشگاه کابل است. این آفت همچون خوره تمام زیر بناها، اداره، نظام آموزشی و اعتبار این دانشگاه را میخورد و به خاکستر تبدیل میکند. چهار سال مهم زندگی دانشجویی دوره لسانس دانشجویان را زهراگین می سازد و دانشجویان به جای درگیری علمی، درگیر مسایل و گروه سازی و زدوبندهای قومی میشوند. این در حالیست که اگر هیات رهبری دانشگاه کابل اراده کند با کمترین امکانات و زمان این مسایل قابل حل است، اما نگاه هیات رهبری دانشگاه و دانشکدهها به دانش و دانشگاه قومیت زده است و به قومیت به مثابه پناهگاه و امکان سود آور نگاه میکنند.
رشد افراطیت و بنیادگرایی
«عشق، دانشگاه و ترور؛ از دانشکدۀ روزنامهنگاری کابل تا صف طالبان» آخرین گزارش مرتبط به دانشجویان و بنیاد گرایی در دانشگاه کابل است. گزارشی درباره حبیب غورزنگ نمره اول عمومی دانشکده ژورنالیزم دانشگاه کابل که به گروه طالبان پیوسته و در شناسایی چندین ساحه با طالبان همکاری نموده است. بعد از خواندن این گزارش بیشتر از هر وقت نگران شدم. نگران خودم. نگران تمامی دانشجویان که هر از گاهی بدون ملاحظه در برنامههای دانشجویی دانشگاه کابل سخن گفتند. بعد از خواندن این گزارش دانشجویان زیادی شبیه حبیب پیش چشمم پدیدار شدند. دانشجویان تندرو در اتحادیه محصلان، در خوابگاه، در دانشکده و در برنامهها و تظاهراتهای دانشجویی. دانشجویانی زیادی که با گروههای تندرو ارتباط دارند و امنیت ملی شناسایی نکرده است.
«داشتم تلفنی حرف میزدم که از عقب با مشت به سرم کوبید؛ به زمین افتادم، گوشیام را از دستم گرفته و به زمین زد. با فحش و ناسزاگویی به من گفت که تو ترویج عیسویت (مسیحیت) میکنی.» این قسمتی از گفتگوی بصیره اختر است که در 5 ثور 1398 توسط گروه از دانشجویان مورد خشونت فزیکی و گفتاری قرار گرفته بود. آن روز اتحادیه محصلان پوهنتون کابل برنامه داشت. من روی نیکمتی نشسته بودم که سر و صدای بصیره اختر بلند شد. بعد از ختم اتفاق دانشجویانی زیادی از رفتار آن گروه امر بالمعروف خرسند شدند. بعدها هیات رهبری دانشگاه کابل از میان آن جمع جاهد دانشجوی سال سوم دانشکده علوم اجتماعی را اخراج کرد در حالی که اخراج جاهد در حد یک نمایش رسانهای نشد. این اخراج دانشجویانی را که امر بالمعروف را وظیفه دینی شان فکر میکنند متعهد تر کرد.
در کنار این ها بعد از اجباری شدن یک واحد درسی ثقافت در تمامی دانشکده ها و در تمامی سمسترها برای آنعده از استادان دانشکده شرعیات که طرفدار گروهای تندرو و بیناد گرایی هستند زمینه تبلیغ و حضور مستمر در صنفهای درسی تمام دانشکدهها و دانشجویان فراهم شد. من تا اکنون هفت سمستر ثقافت اسلامی خواندم و معمولا در ساعتهای درسی ثقافت حضور داشتم. در تمام این سمسترها رویکرد استادان ثقافت به آموزش این مضمون ایدیولوژیکی بوده است. سه سمستر را نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را میخوانیم و مواد آموزشی این سه نیز کتاب هایی است که توسط استادان شرعیات تهیه شده و بیشتر جنبه تبلغی و ایدیولوژیکی دارد تا معارف یا مطالعات اسلامی.
در نبود چارچوب معیاری و نظارت مسلکی از تهیه نصاب و مواد آموزشی در زمینه ثقافت اسلامی و چگونگی رویکرد آموزشی استادان ثقافت، ساعتهای درسی ثقافت اسلامی مجال خوبی برای تبلغ باورهای تندروانه و بنیاد گرایی را در دانشگاه کابل فراهم کرده است.
رشد بنیاد گرایی در دانشگاه کابل پهلو های تاریک و پیچیده دارد که نمی توان آن را به دانشکده شرعیات و مضمون ثقافت اسلامی خلاصه کرد. چند سال قبل در 8 صبح گزراشی به نشر رسید که از آموزش فال بینی در دانشکده روان شناسی خبر میداد. همینگونه من در مضمون روان شناسی و تاریخ سینما بیشتر از صنف ثقافت تبلیغات و رویکرد دینی  ایدیولوژیکی را شاهد بودم.
از طرفی گروههای زیادی تحت عنوان موسسات خیریه و مسجد،  بنیاد گرایی و اختلافات مذهبی را در دانشگاه کابل دامن میزنند. به طور نمونه میتوان از مسجد کویت نام گرفت. این مسجد در نزدیکی خوابگاه پسرانه موقعیت دارد و مولوی راسخ خطیب و امام جماعت این مسجد از طرف امنیت ملی کشور بخاطر تبلیغات گروه تروریستی داعش و سربازگیری دانشجویان برای این گروه دست گیر شد. اکثر جنگهای دانشجویان از همین مسجد راه اندازی میشد. همچنان گروههای زیادی تحت پوشیش نهاد خیریه در این دانشگاه فعالیتها بنیاد گرایی دارند. به طور نمونه در سال 1392 دانشجویان بعد از تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در پارلمان کشور دست به اعتراض زدند. مولوی معروف راسخ؛ استاد دانشکده شرعیات دانشگاه کابل در این مظاهره، قانون محو خشونت علیه زنان را برگرفته از قوانین غیراسلامی و غیرشرعی دانست و تاکید کرد که پارلمان باید از تصویب آن با مواد کنونی جلوگیری کند. این استاد دانشگاه، خانههای امن را فاحشه خانه خواند. بعد از آن معلوم شد که این تظاهرات توسط بنیاد خیریه اصلاح زمینه سازی گردیده است.
به هر روی؛ بنیاد گرایی یکی از چالشهای جدی در دانشگاه کابل است. چالشی که از طرف هیات رهبری دانشگاه و دانشکدههای این دانشگاه به رسمیت شناخته نمیشود و برنامه جدی روی دست ندارند. گروههای بنیاد گرا در دانشگاه کابل توانسته اند به صورت منظم از طریق محتوای آموزشی، برنامههای تشویقی دانشجویی، مقاله نویسی و فرصت حضور در صنفهای درسی دانشکدهها به بحثها و برنامههای بنیادگرایانه شان بپردازند.
از طرفی آینده هراسی و ترس از بیکاری دانشجویان را به نیروی بشری بالقوه گروهها تندرو و بنیاد گرا تبدیل نموده است.
بعد از آغاز روند گفتگوهای صلح بین الافغانی خود سانسوری و محافظه کاری شدید در برابر رشد بینادگرایی در دانشگاه کابل شکل گرفته و این زمینه رشد بنیاد گرایی و دینی شدن آموزش را در این دانشگاه فراهم میسازد.
اگر وزارت تحصیلات عالی و هیات رهبری دانشگاه کابل زمینه برنامههای کار آموز و ایجاد شغل برای دانشجویان فراهم نکند به نطر میرسد با شروع سال تحصیلی 1400 که دانشجویان  متاثر از آینده مخدوش جنگ و صلح هستند، شاهد رشد افراطیت در این دانشگاه باشیم. من به عنوان دانشجوی هنر در این دانشگاه که بعد از آغاز گفتگوهای صلح قربانی نگاه محافظه کارانهای رهبری دانشکده بودم نگران ادامه تحصیل و امنیت روانی و فزیکی خودم و هم رشتههایم هستم. 
اتحادیه محصلان پوهنتون کابل
دانشگاه کابل نخستین مرکز جریان ها و جنبش های دانشجویی کشور است و تا اکنون این جریان ها باعث تحولات اساسی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ایدیولوژیکی افغانستان گردیده است. دانشگاه کابل جریان های دانشجویی را با چهره های خوب و منفوری زیادی به یاد دارد. چهره های دانشجویی که برای فردای بهتر سر به نیست شدند و چهره های که برای رفتن به بهشت کشور و به خصوص کابل را برای همه جهنم ساختند. از همین رو بعد از شکل گیری دولت جمهوری اسلامی و به قدرت رسیدن مجاهدین تلاش صورت گرفت تا دانشجویان را از فعالیت سیاسی دور نگهدارند.
حامد کرزی در سال 1383 با صدور فرمان ویژه خواهان ممنوعیت فعالیت های سیاسی در دانشگاه ها گردید. این فرمان ظاهرا زمینه فعالیت های سیاسی را مسدود کرد اما دانشگاه را به حیاط خلوت احزاب سیاسی، گروه های تندرو مذهبی و قومی مبدل ساخت.
رهبری دانشگاه کابل به دلیل ملاحظات سیاسی جریان ها و حرکت های دانشجویی که به منظور انسجام بخشی امور دانشجویی شکل می گرفت را سرکوب کرده فرصت شکل گیری نداد. پس از گذشت بیشتر از یک و نیم دهه گروهی از دانشجویان که متشکل از  حلقه دوستانه بودند اتحادیه محصلان دانشگاه کابل را به امید فرصت کاری، ایجاد کردند.
رویه و سنت نهادهای دانشجویی در دانشگاهها ایجاب میکند تا انجمنهای دانشجویی براساس دانشکده و رشتههای تحصیلی شکل بگیرد و سپس این انجمنها به منظور انجام بخشی امور انجمنها اتحادیه دانشجویان را به وجود بیاورند. اتحادیه دانشجویی، نهاد همهشمول که براساس ساختار پاسخگو از تمام دانشجویان نمایندگی کند. در این رویه انجمنها از طریق برگزاری انتخابات در سطح دانشکدهها مشروعیت خود را بدست میآورند و به نمایندگی از انجمنهای شان به اتحادیه دانشجویان مشروعیت دانشجویی میدهند. این در حالی است که اتحادیه محصلان پوهنتون کابل توسط جمعی از دانشجویان فرصت طلب ایجاد شده و سالهاست این جمع بر امورات اتحادیه محصلان تسلط دارند. اتحادیه محصلان که باید امکانی برای دادخواهی و نظارت باشد در حد گروه تشریفات ریاست دانشگاه و حلقهی که به نام دانشجو، امتیازات و فرصتهای دانشجویان را میقاپند، تنزیل یافته است.
اتحادیه محصلان پوهنتون کابل که در حال حاضر خود به چالشی برای دانشجویان در این دانشگاه تبدیل شده است، طی دوسال گذشته که یکی از اهداف آن استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری بود، در دانشکدههای دانشگاه کابل انجمنهای دانشجویی تاسیس کردند. این انجمنها بدون ساختار پاسخگویی به  نیازمندی دانشجویان در حال حاضر یکی از چالشهای دانشجویی در سطح دانشکدهها است. این انجمنها نه تنها توانایی نظارت و انسجام دانشجویی را ندارند بلکه بدلیل عدم شفافیت چشمههای عایداتی و حصور دانشجویان اغلب فرصت طلب میتواند نیروی بالقوه برای گروههای سیاسی، قومی و تندروان مذهبی واقع شوند. از طرفی به دلیل نبود ساختار معیاری و سنجیده شده این انجمنها گسستها و اختلافات قومی و سمتی را بیشتر میکنند چنانچه در مدت کوتاهی شاهد این مسئله در سطح اتحادیه و انجمنها بودیم. اگر وزارت تحصیلات عالی و رهبری دانشگاه کابل برای انجمنها و اتحادیههای دانشجویان دانشگاه کابل و دیگر دانشگاهها چشمههای عایداتی شفاف و برنامه منظم روی دست نگیرند این تشکلات دانشجویی میتواند به چالش جدی فرا روی آموزش قرار گرفته و خود به چالشی برای دانشجویان و دانشکدهها تبدیل شود. بنابراین نیاز است تا وزارت تحصیلات عالی و ریاست دانشگاه کابل و دانشکدهها در خصوص فعالیت انجمنها، دانشجویان و دانشکدهها برنامه و چشم انداز روشن تعریف کنند تا این نهادها و تشکیلات دانشجویی در زمینه ارتقای ظرفیت، نشاط دانشجویی، ترویج روحیه پرسشگری، ترویج فرهنگ تساهل و مدارا، ترویج فرهنگ تحقیق و پژوهش برابری جنسیتی، نظارت از وضعیت آموزشی مفید و ممد واقع شود.